نگاهی کلامی- تفسیری به مستندات قرآنی موافقان و مخالفان رجعت
چکیده:
از اعتقادات و باورهای شیعیان بازگشت برخی از انسانها به دنیا پس از مرگ در زمان ظهور امام مهدی(عجل الله) است که از آن به نام رجعت یاد می کنند. این موضوع یکی از مسائل مورد اختلاف میان مذاهب اسلامی است، که از اهمیت بسزایی برخوردار می¬باشد. از منظر شیعه رجعت از عقاید مسلم به شمار می آید و مورد تأیید اهل بیت(علیه السلام) نیز قرار گرفته است. و در عین حال این مسئله با مخالفت و انکار مخالفین نیز روبرو شده است این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که مستندات قرآنی موافقان و مخالفان رجعت چیست؟ با تاکید بر شیوه توصیف و تحلیل علمی و با بررسی کتب تفسیری و کلامی این نتیجه حاصل شد که شیعیان برای اثبات مدعای اعتقادی خود به آیاتی تمسک کرده اند که این آیات به دو گونه می باشد برخی از آیات ناظر به رجعت در میان گذشتگان بوده و برخی آیات نیز بر رجعت در زمان قیام و ظهور حضرت مهدی (عجل الله)دلالت دارد و مخالفین رجعت نیز با آیاتی از قرآن نقطه مقابل شیعیان قرار گرفته اند و با تمسک به آیات، مخالفت خود را بیان کرده اند.
کلید واژه
رجعت ، مستندات قرآنی، موافقان ، مخالفان
مقدمه
رجعت، بازگشت مومنان و کافران، پيش از قيامت و در هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله می باشد که از اعتقادات مهم شیعیان به شمار می¬آید. در برخى روايات روز رجعت را يكى از روزهاى الهى كه عظيمت و قدرت الهى در آن متجلّى خواهد شد بر شمرده اند. ولى رجعت آن است كه در هنگام ظهور، براى يارى حضرتش و نيز استمرار حاكميت حق بعد از برقرارى عدالت، خداوند گروهى از مومنان را كه از دنيا رفته اند، به دنيا باز گرداند تا براى يارى وى بشتابند. این مساله در میان مذاهب اسلامی با مخالفت روبه رو شده است که هر کدام از موافقان و مخالفان رجعت استنادات قرآنی برای اثبات مدعای خود آورده اند. سوالی که در صدد پاسخگویی به آن هستیم این هست که مستندات قرآنی موافقان و مخالفان رجعت چیست؟از آنجایی که رجعت به عنوان یکی از باورهای قطعی مذهب تشیع می باشد و مورد مخالفت واقع شده لذا تبیین و بررسی این مسئله از اهمیت و ضرورت برخوردار است.
در میان اندیشمندان اسلامی اختلاف است که آیا رجعت به معنای بازگشت برخی از اموات به دنیا، در این امت نیز واقع خواهد شد یا خیر، رجعت همان بازگشت به دنیا به هنگام قیامت می باشد و تا قبل از قیامت رجعتی صورت نمی¬گیرد؟ برخی به پرسش پاسخ مثبت و بعضی دیگر، پاسخ منفی داده اند؛ اطراف دعوا را دانشمندان اهل سنت از یک سو و اندیشمندان شیعه از سوی دیگر تشکیل می دهند. اهل سنت به سبب اختلاف مبنایی که با شیعه دارند، مسئله رجعت را که از جمله مشهورات نزد شیعه امامیه است، انکار کرده و اعتقاد بدان را قبیح می شمردند تا جایی¬که راویان احادیث مربوط به رجعت را بدنام کرده و احادیث آنها را مردود به حساب می آورند. و نیز آیاتی که خداوند در این مورد آورده را انکار می¬کنند.
این مقاله که با روش توصیفی- تبیینی و جستجو در کتابخانه ها و مطالعه و بررسی متون دینی و کلامی انجام شده پس از مفهوم شناسی واژگان به مستندات قرآنی موافقان رجعت و در ادامه به مستندات مخالفان رجعت پرداخته شده است. با مطالعه و بررسی کتاب ها و مقالات در مورد موضوع مورد نظر، حاصل شده که کتابی به طور مستقل به این موضوع نپرداخته است، برخی از نویسندگان از جمله: سبحانی در کتاب ملل و نحل، حرعاملی در کتاب الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه به مسئله رجعت پرداخته اند. این کتاب ها و دیگر کتاب هایی که در باب رجعت نگاشته شده است مفید می باشد ولی از آن جایی که به زبان ثقیل نوشته شده است همه ی اقشار نمی توانند از آن ها استفاده کنند و علاوه بر آن نیز در کتاب های فوق از نگاه کلامی و تفسیری و به شیوه تطبیقی مستندات قرآنی موافقان و مخالفان رجعت پرداخته نشده است.
1.معناشناسی رجعت
1-1. در لغت:
ابن منظور می¬گوید:«الرَّجْعَة» به معنای یک بازگشت و برگشتن خاص است.(1414،ج8، ص114) فیومی در تعریف این لغت گفته: رجعت به فتح راء به معنای یک بازگشتن است، گفته می¬شود فلانی ایمان به رجعت دارد، یعنی ایمان به برگشتن به دنیا دارد.(1414، ج2، ص220) راغب نیز در این مورد گفته رجعت هم در طلاق بكار مىرود و هم در بازگشت به دنيا پس از مرگ. (1375، ج2، ص45)برخی نیز رجعت را به معنای بازگشت پس از مرگ در عصر ظهور حضرت مهدی دانسته اند. (طریحی، ج4، ص334)این ها نمونه هایی از نظرات صاحبان لغت نامه ها ست که همه، اصل ماده رجوع را به معنای برگشتن به دنیا پس از مرگ دانسته اند.
1-2.در اصطلاح:
به چند نمونه از تعاریف علمای شیعه در این مورد اشاره می شود.
شیخ مفید علیه الرحمه در مورد رجعت می گوید:
که خداوند هنگام ظهور امام مهدی(ع) برخی از درگذشتگان را به همان صورت و با همان بدنی که در دنیا بودهاند زنده میکند، مؤمنان خالص دین حق را یاری کرده و از حکومت جهانی آن شاد میشوند و کافران محض نیز عذاب و خواری دنیا را علاوه بر آخرت میچشند.( شیخ مفید، 1413، ج۴، ص۷۷)
سيد مرتضى هم در باره رجعت نزد شيعه مىگويد:
«بدان همانا آنچه که نزد شیعه دوارده امامی معتقد هستند، همانا خداوند هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله گروهی از شیعیان و گروهی از دشمنان آن حضرت را که قبلا مرده اند بر می گرداند تا این که دوستان به ثواب نصرت آن حضرت رسیده و از دشمنان انتقام گرفته شود.»(مجلسی، 1403، ج53،ص138)
شیخ طوسی می¬گوید:
«پیامبر اکرم و ائمه¬¬ی معصومین علیهم السلام در زمان حضرت مهدی با گروهی از امت های گذشته و آینده بر می-گردند، تا این¬که خداوند، دولت و حق آن¬ها را ظاهر نماید. و آیات و روایات متواتر بر قطعی بودن رجعت دلالت می¬کند.» (سبحانی،بیتا، ج6، ص259)
دانشمند معاصر شیعی، علامه مظفر دراین¬باره می¬گوید: «عقیده شیعه در رجعت، بر اساس پیروی از اهلبیت(ع) چنین است: خداوند عده ای از کسانی را که در گذشته از دنیا رفته اند، به همان اندام و صورتی که داشته اند، زنده می کند و به دنیا برمی گرداند. به برخی از آنان عزت می دهد و پاره ای را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حق پرستان را از باطل پرستان می¬گیرد و داد ستمدیدگان را از ستمگران می¬ستاند و این جریان یکی از رویدادهایی است که پس از قیام مهدی آل محمد به وجود می¬آید. کسانی که پس از مردن به این جهان باز می¬گردند، یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادی در نهایت درجه فسادند و آن گاه دوباره می-میرند.(مظفر،1387ش، 80)
لغت شناسان اهل سنت نیز در تعریف «رجعت» گفته اند: «رجعت، مذهب قومی از عرب است که در زمان جاهلیت نزد آنها معروف بوده و مذهب گروهی از فرقه های مسلمانان از صاحبان بدعتها و هواپرستان است که می گویند: همانا مرده، زنده شده و به دنیا بر می¬گردد، همان¬گونه که قبل از مرگ بوده است. از آن جمله اند گروهی از رافضی¬ها که می¬گویند: علی بن ابیطالب(ع) در زیر ابرها پنهان است، پس خارج نمی شود با کسانی که همراه فرزندان او خارج می¬شوند، تا اینکه منادی از آسمان ندا می¬دهد: همراه فلانی خارج شو!»(ابن منظور، 1414،ج8،ص114)
2.مستندات قرانی موافقان رجعت
از جمله باورهای شیعیان بازگشت برخی از انسانها به دنیا پس از مرگ در زمان ظهور امام مهدی(عجل الله) است که از آن به نام رجعت یاد می کنند. این موضوع یکی از مسائل مورد اختلاف میان مذاهب اسلامی است. از منظر شیعه رجعت از عقاید مسلم به شمار می آید و مورد تأیید اهل بیت(علیه السلام) نیز قرار گرفته است. بر این اساس، گروهی از مؤمنان راستین و عده ای از کافران بدسرشت، هنگام ظهور حضرت مهدی(عجل الله) به این دنیا بازگردانده می شوند تا مؤمنان به ثواب یاری آن حضرت در تشکیل حکوت عدل و قسط جهانی نائل آمده، از درک و تماشای عظمت و شوکت دولت کریمه اسلام، لذت ببرند و کافران به سزای پاره ای از اعمال ننگینشان برسند.
با تاملی بر آیات قرآن یافت می شود که قرآن کریم به دو گونه به مسئلۀ رجعت اشاره نموده است: مسأله رجعت هم در امت های گذشته وجود داشته و هم در میان آیندگان اتفاق خواهد افتاد .
در قرآن مجيد، وقوع رجعت اجمالا در پنج مورد از امتهاى پيشين آمده است که برای نمونه به چند مورد آن اشاره می کنیم:
الف) خداوند در آيه 259 سوره بقره درباره حضرت عُزَيْر پيامبر (عليه السلام) می فرماید: «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَي قَرْيَةٍ وَ هِيَ خَاوِيَةٌ عَلَي عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّي يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَي طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلَي حِمَارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آَيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَي الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ؛ يا همانند كسي (عُزَيْر پيامبر) كه از كنار يك آبادي (ويران شده) عبور كرد، در حاليكه ديوارهاي آن به روي سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاي اهل آن، در هر سو پراكنده بودند، او با خود) گفت: چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده ميكند؟! (در اين هنگام) خدا او را يكصد سال ميراند، سپس زنده كرد، و به او گفت: چقدر درنگ كردي؟ گفت: يك روز، يا بخشي از يك روز. فرمود: نه، بلكه يكصد سال درنگ كردي! نگاه كن به غذا و نوشيدني خود (كه همراه داشتي، با گذشت سالها) هيچگونه تغيير نيافته است! (خدايي كه يكچنين مواد فاسدشدني را در طول اين مدت حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولي به ألاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشي شده است! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر توست و هم) براي اينكه تو را نشانهاي براي مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوانها (ي مركب سواري خود) نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند ميدهيم و گوشت بر آن ميپوشانيم! هنگامي كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: ميدانم خدا بر هر كاري توانا است.»
این داستان یکی از روشن ترین ادله رجعت است که امام علی(علیه السلام) در برابر ابن کوّا که از خوارج بود، به آن استدلال فرمود. (مجلسی،همان، ج14، ص374)
ب) در آيه 55 و 56 سوره بقره درباره” بنى اسرائيل” مىخوانيم كه گروهى از آنها بعد از تقاضاى مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگبارى شدند و مردند، سپس خداوند آنها را به زندگى بازگرداند تا شكر نعمت او را بجا آورند« ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»
ج)درآيه 110سوره مائده ضمن بر شمردن معجزات عيسى علیه السلام مىخوانيم:«وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي؛ تو مردگان را به فرمان من زنده مىكردى» اين تعبير نشان مىدهد كه حضرت مسيح (علیه السلام) از اين معجزه خود (احياى موتى) استفاده كرد، بلكه تعبير به فعل مضارع (تخرج) دليل بر تكرار آن است و اين خود يك نوع رجعت براى بعضى محسوب مىشود.(مکارم شیرازی، ج15،صص558-557)
آیات و روایات زیادی موید رجعت در میان آیندگان می باشد که در این قسمت نگارنده آیاتی را که شیعیان به آن استناد کرده و رجعت را اثبات می نمایند را بررسی می کند:
الف )خداوند در قرآن می فرماید:« وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُکَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ؛ و روزی که از هر امتی گروهی از کسانی که تکذیب ما می کردند محشور کرده سپس آنها نگه داشته می شوند» (نمل/ 83)
در تفسیر مجمع البیان در ذیل این آیه آمده : اماميه كه معتقد به صحت رجعت هستند به اين آيه استدلال كردهاند. زيرا آيه مىگويد: از هر امتى گروهى را محشور مىكنيم. معلوم ميشود روزى كه اين گروهها از هر امتى محشور مىشوند، غير از روز قيامت است. زيرا در مورد روز قيامت مىفرمايد: «حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً؛ آنها را محشور مىكنيم و احدى از آنها را رها نمىكنيم»(كهف/ 47) اخبار بسيارى دلالت دارند بر اينكه خداوند در زمان قيام حضرت مهدى (عجل الله) گروهى از آنها كه مردهاند، زنده مىكند. بعضى از رجعت كنندگان از دوستان و شيعيان مهدى هستند كه ثواب نصرت و كمك او نصيبشان مىشود و به دولت مهدى شاد مىشوند. بعضى ديگر از دشمنانش هستند كه براى گرفته شدن انتقام از ايشان برميگردند تا عذاب دنيا بچشند و به دست شيعيان كشته شوند و از قدرت و شوكت مهدى احساس سرافكندگى و حقارت كنند.هيچ عاقلى شك ندارد كه اين كار مقدور خداوند متعال است و محال نيست. نظير آن را خداوند در امتهاى گذشته هم انجام داده و قرآن گواه آن است. مثل داستان عزيرو… گروهى از اماميه آيات و اخبار رجعت را تأويل بردهاند به اينكه مراد بازگشت دولت و امر و نهى است نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان. اينان اخبار رجعت را تأويل بردهاند به گمان اينكه رجعت با تكليف منافات دارد.اما اين مطلب صحيح نيست. زيرا رجعت از كسى سلب اختيار نميكند و چنين نيست كه افراد را به انجام واجبات و ترك محرمات مجبور سازد. همانطوری كه با ظهور معجزات بزرگ از قبيل شكافته شدن دريا و اژدها شدن عصا و … تكليف محال نيست. با رجعت هم تكليف محال نيست. (مترجمان،1360، ج18، ص146)
آیت الله مکارم شیرازی ذیل این آیه می فرماید: شاهد ديگر اين است كه قبل از اين آيه سخن از نشانههاى رستاخيز در پايان اين جهان بود، در آيات آينده نيز به همين موضوع اشاره مىشود، بنا بر اين بعيد به نظر مىرسد كه آيات قبل و بعد از حوادث پيش از رستاخيز سخن گويد، اما آيه وسط از خود رستاخيز، هماهنگى آيات ايجاب مىكند كه همه درباره حوادث قبل از قيامت باشد.(همان، ج15، ص549)
ب) خداوند متعال می فرماید: « قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ؛ آنها (کافران) می¬گویند: پروردگارا! ما رادوبار میراندی و دوبار زنده کردی. اکنون به گناهان خود معترفیم. آیا راهی برای خارج شدن [از دوزخ] وجود دارد؟» (غافر/11)
در تفاسیر وجوهات مختفلی در بیان « أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ » وارد شده که هر کدام از ادله، به دلیل اشکالاتی که بر استدلالشان وارد شده رد شده و در این مجال نیز فرصت بیان آن موارد نیست . اما قولی که با آیه سازگار است این است که منظور از میراندن اول، همان پایان عمر دنیوی انسان به هنگام مرگ اوست. در نتیجه احیای اول، هنگام رجعت است که خداوند عده ای را زنده می کند و به دنیا برمی گرداند. كه موظفاند از تندرويهاىخويش توبه كنند و نمىكنند از اين جهت در قيامت براى از دست دادن فرصت پشيمان مي¬شوند و رجعت نزد ما مختص مؤمن خالص و كافر خالص است چون كافران به اراده خدا زنده شوند شيطان بدل آنها مىافكند كه چون شما مردمى ياغى و سركش بوديد بدنيا برگشتيد اين خيال شيطانى سركشى آنان را زياد مىكند، خدا هم دوستانش را بر آنان مسلط مىكند و بدست ايشان از آنان انتقام مىكشد، عذاب همه را فرامىگيرد، زمين از وجود پليدشان پاك ميشود و دين به خدا منحصر ميگرد میراندن دوم نیز در همین دنیا پس از رجعت است و زنده کردن دوم، در قیامت و به هنگام زنده شدن همه انسان هاست. (حر عاملی، 1362، ص56) علامه مجلسی (1403، ج53، ص137) همین وجه را پذیرفته اند. علی بن ابراهیم» نیز درتفسیر قمی به استناد روایتی از امام صادق، وارد شده که حضرت دلالت آیه را درباره رجعت دانسته است. (قمی،1367، ج2،ص256)
ج) از آیات دیگر بیانگر رجعت، آیه51 سوره غافر می باشد که خداوند می¬فرماید:« إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیاوَ یَوْمَ یَقُومُ الْاَشْهادُ؛ ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و [در آخرت] روزی که گواهان به پا می خیزند، یاری می دهیم.» و همچنین در سوره صافات هم آمده است «وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ* إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ* وَإِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ ؛وعده قطعی ما درباره بندگان فرستاده شده ما از پیش مسلّم شده که آنان یاری شدگانند و لشکر ما پیروزند.»
از آیات (لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا) و (إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ) استفاده می¬شود که نصرت الهی، همه رسولان و مؤمنان را فرا می¬گیرد. بنابراین اگر حتی در یک مورد هم این وعده صورت نگیرد، با شمول آیه سازگار نخواهد بود. (مغیثی، 1391، ص50-49)علامه طباطبایی در این باره می¬گوید: آیه کریمه، وعده نوعی است به نوع انبیا؛ نه آنکه به فردفرد انبیا در هر واقعه ای که پیش می¬آید، وعده نصرت داده باشد.(1374،ج17، ص512)
طبرسی در تفسیر آیه (إِنَّا لَنَنْصُرُ…) می نویسد: نصرت خداوند بر این بود که گاهى پیامبران با دليل و حجت بر مخالفان خود يارى شده و زمانى با قهر و غلبه بر دشمنان خود پيروز گشته و هنگامى با هلاك شدن دشمن و نجات ايشان با آنان كه به ايشان ايمان آوردهاند نصر و ظفر يافتهاند. و در برخى از زمانها نصرت ايشان به انتقام گرفته شدن مخالفانشان مىباشد چنان كه «يحيى بن زكريا» با كشته شدن هفتاد هزار نفر به عنوان انتقام از خون وى يارى و نصرت گرديد.پس ناچار مردان خدا به يكى از اين راهها در دنيا پيروز خواهند شد. (1360،ج21،ص283)
با توجه به نکات مذکور، خداوند در این آیات، نصرت را به صورت غلبه بر دشمنان در جنگ یا هلاکت دشمنان با عذاب دنیوی، به پیامبران و مؤمنان وعده داده است. از طرفی نیز در تاریخ می بینیم که این وعده نه تنها درباره بسیاری از پیامبران و مؤمنان تحقق پیدا نکرده است، بلکه بسیاری از آنها به دست دشمنان به شهادت رسیده اند. بنابراین برای تحقق این وعده الهی، باید بازگشتی به دنیا صورت گیرد تا در همین دنیا نصرت الهی درباره رسولان و مؤمنان محقق شود و شمشیر انتقام الهی بر فرق ستمگران فرود آید؛ (مغیثی،ص51)
بادقت نظر در روایاتی که در تفسیر این آیه وجود دارد، همین معنا به وضوح برداشت می¬شود؛ علی بن ابراهیم از جمیل نقل می¬کند که من آیه(إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ) را برای امام صادق خواندم.حضرت فرمود:به خدا سوگند! آن (تحقق این وعده الهی) در رجعت خواهد بود.آیا نمی¬دانی که بسیاری از پیامبران بدون آنکه در دنیا یاری شوند، کشته شدند و پیشوایانی بعد از انبیا نیز کشته شدند و یاری نشدند؟ آن(تحقق نصرت الهی در دنیا)در رجعت خواهد بود.(قمی،1367، ج2، صص 259و258)
و همچنین ابن قولویه در کامل الزیارات از ابی بصیر نقل می کند که امام باقر آیه کریمه (إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ) را قرائت کرد و فرمود:حضرت حسين بن على عليهم السّلام از جمله اين دسته بود و مورد كمك و نصرت قرار نگرفت پس از آن فرمود:به خدا سوگند كشندگان حسين بن على عليهما السّلام جملگى كشته شدند در حالى كه كسى خون آن حضرت را از ايشان طلب نكرد.(ابن قولویه، 1377،ص191)
د) خداوند فرموده : « وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون ؛ و ما تو را جز برای بشارت و بیم جهانیان نفرستادیم.» (سباء/51)همانگونه که از جهت اعتقادی روشن است نبوت پیامبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)عمومیت داشته و شامل همه عصرها و نسلها می شود، اما تحقق عینی این بحث و رسیدن پیام دعوت حضرت به همه مردم جهان هنوز محقق نشده است. بر روایات این دعوت در روز رجعت عینیت خواهد یافت، چنانکه امام محمد باقر(علیه السلام) می فرماید: این آیه در رجعت تحقق می یابد.(ضمیری، 1378، ص37)
ه) همچنین در سوره نور خداوند می فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ؛ خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده عمل صالح كردند وعده داده كه در زمين جانشينشان كند، چنانكه پيشينيان را جانشين كرد، و دينشان را كه بر ايشان پسنديده استقرار دهد، و پس از ترس و بيم ايمنشان گرداند؛ (تا) مرا بپرستند، و چيزى باين شريك نكنند، آنان كه پس از اين كافر شوند همانان از راه (خدا) بيروناند.»(نور/ 55)
حديث هاى بسيارى اين آيه را به رجعت تفسير مىكند، با اينكه خود آيه هم صريح است و احتمال ديگرى ندارد، مگر اينكه معنى ظاهرش را بگردانند، و از حقيقتش بيرونش كنند، و البته اگر قرينهاى در كار نباشد، معناى حقيقى جمله را نبايد از دست داد اينجا هم كه قرينهاى نيست، و قبلا از طبرسى نقل كرديم كه آل پيغمبر (صلی الله علیه و آله) متفقا اين آيه را برجعت تفسير كردهاند، و (اگر كسى بخواهد آيه را بسلطنت حضرت قائم (عجل الله) بدون زنده شدن پيغمبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنين اوّل اسلام تفسير كند با ظاهر آيه ناسازگار است چون) فعلهاى مستقبل زياد (: جانشينشان كند استقرار دهد، ايمنشان كند، مرا بپرستند، شرك نياورند- يعنى در آينده-) و ضمير هاى جمع متعدد (كه افعال سابق را بطور جمع ذكر فرموده) و لفظ: جانشين كردن،استقرار دادن، ترس، ايمنى، پرستش و ساير تصريحات و اشارات هيچيك با غير رجعت سازگار نيست؛ كسى كه از دنيا رفته و پشت يازدهمش سلطنت مىكند چگونه مىتوان ترس و امن و جانشينى و تمكن و عبادت را به وى نسبت داد؟ علاوه تصريحهائى كه در حديثهاى آينده وارد شده هرگونه شك و شبههاى را رفع مىكند.(حر عاملی،همان، ص75)
باید توجه داشت که رجعت عمومى نيست بلكه جنبه خصوصى دارد، تنها گروهى بازگشت مىكنند كه ايمان خالص يا شرك خالص دارند” ممكن است آيه 95 سوره انبياء: وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ؛ حرام است بر شهرهايى كه بر اثر گناه نابودشان كرديم كه بازگردند آنها هرگز بازنمىگردند» نيز اشاره به همين معنى باشد، چرا كه عدم بازگشت را در مورد كسانى مىگويد كه در اين جهان به كيفر شديد خود رسيدند و از آن روشن مىشود گروهى كه چنين كيفرهايى را نديدند بايد بازگردند، و مجازات شوند.(مکارم شیرازی، 1374،ج15،ص560)
و) در سوره سجده آیه 21خداوند می فرماید: « وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون؛ ما آنها را از عذاب نزديك اين دنيا قبل از عذاب بزرگ آخرت مىچشانيم، شايد بيدار شوند و باز گردند.»
مفسران شیعه در استناد برخی از آیات برای اثبات رجعت اختلاف نظر دارند. به گونه ای که در تفسیر قمی آمده: منظور از «عذاب الادنی» عذاب رجعت است و معنی قول «لعلهم یرجعون» این است که در رجعت بازگردند تا عذاب شوند. (قمی، همان، ج2، ص170)در مقابل در برخی از تفاسیر نیز ذیل آیه وارد شده که عذاب الادنی معانی گسترده ای دارد که از جمله اینکه منظور مصائب و درد و رنج ها و مانند اینهاست. اما اينكه بعضى احتمال دادهاند منظور«عذاب قبر» يا « مجازات در رجعت» است، صحيح به نظر نمىرسد، زيرا با جمله « لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (شايد از اعمال خود باز گردند) سازگار نيست.(مکارم شیرازی، همان، ج17، ص159)
شیعه در عين اعتقاد به رجعت كه آن را از مكتب ائمه اهل بيت علیه السلام گرفته است، منكران رجعت را كافر نمىشمرد، چرا كه رجعت از ضروريات مذهب شيعه است، نه از ضروريات اسلام، بنا بر اين رشته اخوت اسلامى را با ديگران به خاطر آن نمىگسلد ولى به دفاع منطقى از عقيده خود ادامه مىدهد. (همان ج15،ص560)
با توجه آنچه گفته شد می توان گفت که رجعت از عقايد قطعي شيعه است و بر اساس استنادی که به آیات قرآن شده شيعه معتقد است كه بعد از ظهور آقا حضرت ولي عصر (عجل الله) تعدادي از افرادي كه ايمان خالص داشتند و از نظر عمل، در يك مرحله بالايي بودند، و كساني كه نفاق را به حدّ أعلي رساندهاند، برميگردند.
3.مستندات قرآنی مخالفان رجعت
همان¬گونه که طرفداران رجعت برای اثبات ادعای خود از آیات قرآن استفاده کرده¬اند منکران و مخالفان رجعت نیز متقابلا به آیاتی استناد کرده¬اند تا رجعت را مخالف پیام قرآنی قلمداد کنند. منکران رجعت با اشاره به قرآن از دو جهت، رجعت را رد کرده اند :
جهت اول به آیاتی پرداخته اند که به گمان آن ها رجعت را انکار کرده، وجو حیات دیگری در دنیا را نفی می کنند. در اصطلاح ما این گونه آیات با رجعت در تنافی هستند و اصل اشکال مطرح شده را تبیین می کنند .
جهت دوم به آیاتی مورد استناد مثبتین رجعت اشاره کرده، استناد آنان به این آیات را به منظور اثبات رجعت، مردود دانسته، یا توجیه کرده اند.
3-1.جهت اول
از نظر آن¬ها قرآن بر این مطلب دلالت دارد که هر کس به مرگ حقیقی بمیرد و روح از او خارج شود، دیگر تا روز قیامت به دنیا برنمی¬گردد. (بهمنی،1387،ص121، به نقل از کتاب اهل السنه و الشیعه بین الاعتدال و الغلو) و قول به رجعت، مستلزم تکذیب چیزی است که قطعا در آیات و احادیث ثابت شده از عدم رجوع مردگان به دنیا.(ابن عبدالوهاب، بیتا، ص32)
همچنین برخی نوشته اند: « نظریه بازگشت به دنیا بعد مرگ مخالف صریح با نص قرآن می باشد، این قول (رجعت) به خاطر دلالت آیات زیادی از کتاب باطل است.(قفاری، 1414، ج2،ص925)
الف) در سوره انبیاء خداوند می فرماید: « وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُون ؛ حرام است بر شهرها و آباديهايى كه (بر اثر گناه) نابودشان كرديم (كه باز گردند) آنها هرگز باز نخواهند گشت » (انبیاء/95)
این آیه از آیاتی ست که در و اثبات رجعت مورد استناد قرار می گیرد.
در آثار اهل سنت وارد شده این آیه، نفی رجعت است به دنیا، زیرا معنایش این است که ؛ حرام است بر هر قریه ای که به واسطه ی گناهانشان هلاک شدند، قبل از قیامت به دنیا برگردند.(همان، ص917)
در بیان این آیه تفاسیر مختلفی از جانب اهل سنت مطرح شده به طوری که برخی از مفسرین اهل سنت در مورد این آیه گفته اند: کلمه «لا» در «لا یرجعون» زاید و در حقیقت به این معناست: و محال است بر کسانی که هلاک کردیم، اینکه به دنیا بازگردند.(فخر رازی، 1420، ج22، ص185)
ب) خداوند متعال در قرآن می فرماید: « حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ (آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مىدهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد مىگويد: پروردگار من! مرا باز گردانيد!.* شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم (به او مىگويند) چنين نيست، اين سخنى است كه او به زبان مىگويد (و اگر باز گردد برنامهاش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخى است تا روزى كه برانگيخته مىشوند. » (مومنون،99-100)
آلوسی ذیل این آیه گفته است: آیه بازگشت به دنیا را تعلیق بر محال کرده، همانند محال بودن دخول بهشت برای کافران، بنا بر قول خداوند:«حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياط » (آلوسی،1415، ج9،ص263)
وی در بخشی دیگر ضمن رد رجعت به وسیله آیات قرآنی می نویسد: چگونه می توان از آیات (مشخصا از آیه 83 نمل) اراده رجعت نمود، در حالی که در آیات قرآنی چیزی است که از چنین برداشتی ابا دارد و یکی از این آیات همین آیه 99 و 100 سوره مومنون است. آخر آیه در عدم رجعت به طور مطلق، ظهور دارد. زنده کردن بعد از میراندن و بازگرداندن به دنیا از اموری است که مقدور خداوند است و حتی دو حیوان قوچ هم در آن شک ندارند، اما کلام در وقوع آن است و اهل سنت و موافقان آن ها به چنین وقوعی قائل نیستند و چنین برداشتی را از آیات منع می کنند و حتی در رد رجعت به آیات زیادی استناد می کنند. (همان، ج10،ص237)
دهلوی نیز نوشته : « عقیدة رجعت، صریح در مخالفت کتاب است و در آیات زیادی از جمل آیه 99 و 100 سوره مومنون آن را باطل نموده است. شیعه نگوید: رجعت برای قصاص است، نه عمل صالح ( که در آیه به آن اشاره شده است)چرا که آخر آیه، به طور مطلق منع رجعت کرده است.» (دهلوی، ص503)
ج) اهل سنت برای رد رجعت به آیه 31 سوره یس استناد می کنند: « أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُون؛آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنها (به خاطر گناهانشان) هلاك كرديم، آنها هرگز به سوى ايشان باز نمىگردند. »
زمخشری در تفسیر خود ذیل این آیه می¬گوید: این آیه از آیاتی است که قول اهل رجعت را رد می کند.(1407، ج4، ص14) آلوسی نیز در تفسیر روح المعانی هم زبان با سایر مفسرین اهل سنت این آیه را ردی بر قول رجعت شیعیان می داند.(1407، ج12، ص7)
د) و از دیگر آیات مورد استناد بر رجعت اهل سنت است این آیه از آیاتی است که هم در اثبات رجعت و هم در رد آن به آن استناد شده است. خداوند در قرآن می فرماید : « قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيل؛ آنها مىگويند: پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى، اكنون به گناهان خود معترفيم، آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»
اهل سنت در تفسیر این آیه گفته اند: «اول بار، مرده بودند؛ پس آن ها را خلق کرد، سپس پس از به پایان رسیدن اجل، آن ها را می¬راند. زنده شدن هم یکی مربوط به خلق در دنیا ودیگری در زنده شدن در آخرت است. در ادامه می¬گوید: اگر قائل شویم به حیات دیگری در دنیا پس از حیات اول، لازم دارد سه حیات باشد و این خلاف چیزی است که در قرآن است.» (همان، ج4، صص155-154)
در جهت اول اهل سنت آیات دیگری را نیز برای اثبات مدعای خود که در واقع رد رجعت است بیان کرده اند که در این مجال به همین مقدار بسنده می شود حال به جهت دوم از این موضوع می پردازیم:
3-2.جهت دوم
الف) در آیه 83 سوره نمل خداوند می فرماید: « وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُون؛ به خاطر بياور روزى را كه ما از هر امتى گروهى را از كسانى كه آيات ما را تكذيب مىكردند محشور مىكنيم و آنها را نگه مىداريم تا به يكدگر ملحق شوند. »
آلوسی ذیل آین آیه می نویسد: «این آیه آن گونه که امامیه فکر کرده، بر رجعت دلالت نمی کند، بلکه نهایت چیزی که می توانند این است که ، آیه بر رجعت دروغ¬گویان یا روسای آن ها دلالت می کند. پس آیه دلالت بر اصل رجعت می کند، نه کیفیتی که امامیه می گوید. این آیه دلیل بر توبیخ مکذبان در قیامت است به خاطر جنایاتی که کرده اند. حمل آیه مذکور بر رجعت، این پیامد را دارد که مکذبین از عذاب سختی که در برزخ می-بینند، راحت شده، به دنیا بر می¬گردند.»(ج10، ص237)
برخی نیز گفته اند: « این آیه اشاره به حشر خاصی در قیامت دارد، زیرا دو گونه حشر در دنیا و دو گونه حشر در قیامت وجود دارد، حشر اول دنیایی مربوط به حشر یهود است به سوی شام، چنان که آیه دوم سوره حشر بر آن دلالت می¬کند. حشر دوم دنیای مربوط به علائم آخرالزمان است که گفته شده آتش باعث می شود مردم از مشرق به مغرب حشر کنند. نخستین حشر اخروی هم مربوط به حشر مردم بعد از قیامشان از قبور است که حشر عام است و حشر دوم اخروی، حشر خاص است که اهل بهشت به سوی بهشت و اهل دوزخ به سوی دوزخ محشور می شوند، که آیه مورد بحث بیانگر حشر دوم از آخرت است.»(جمیلی، بیتا، ج1، صص307-305)
ب) در آیات 17 تا 23 سوره عبس خداوند می فرماید: « قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ … * ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَه* ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ * كَلاَّ لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَه؛ مرگ بر اين انسان، چقدر كافر و ناسپاس است؟!… *بعد او را ميراند و در قبر پنهان نمود.* سپس هر زمان بخواهد او را زنده مىكند.*چنين نيست كه او مىپندارد، او هنوز فرمان الهى را اطاعت نكرده است. »
قفاری در مورد این آیات می¬گوید: « این که قمی در تفسیر خود گفته است، این انسان، امیرالمومنین است که آن چه را امر شد به جا نیاورد و به زودی برمی¬گردد تا آن را به جا آورد، این توهین است به امیرالمومنین، زیرا می¬رساند که او از اوامر الهی شانه خالی کرده که می¬خواهد در رجعت برگردد و به جا آورد. آیا با این سخن می¬خواهند امیرالمومنین را شبیه مشرکان قرار دهند؛ آن مشرکانی که در دین خدا بدعت گذاشتند و آن گاه که عذاب را دیدند، تمنای رجعت کردند.» (ج2، صص921-920)
ج) و از دیگر آیاتی که در این جهت اهل سنت به آن استناد کرده اند : « وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون؛ ما آنها را از عذاب نزديك اين دنيا قبل از عذاب بزرگ آخرت مىچشانيم، شايد بيدار شوند و باز گردند.»(سجده/21)
برخی در مورد این آیه می گویند: «حتی یک نفر از صحابه یا تابعین یا عالمان مورد اعتماد نگفته است که «عذاب الادنی»مربوط به رجعت است و تنها رافضه این را بیان کرده است. این عذاب، تفاسیر مختلفی دارد، از جمله: مصایب دنیا، اجرای حدود، قتل با شمشیر و… و هیچ یک از علمای سلف، آن را به رجعت نزده اند» (جمیلی، همان، صص309-308)
نتیجه
رجعت از عقائد معروف شيعه است، كه بعد از ظهور مهدى عليه السلام و در آستانه رستاخيز گروهى از مؤمنان خالص وكفار و طاغيان بسيار شرور به اين جهان بازمىگردند. گروه اول مدارجى از كمال را طى مىكنند، و گروه دوم كيفرهاى شديدى مىبينند. این مساله در میان مذاهب اسلامی بخصوص اهل سنت مورد اختلاف واقع شده که و آرا و نظراتی مخالف شیعیان را قائل شده اند. هر یک از موافقین و مخالفین به آیاتی از قرآن استناد کرده اند . شیعیان در موضوع رجعت به دو دسته از آیات تمسک کرده اند که تعدادی از آن آیات موید رجعت در میان گذتشگان می باشدو برخی از آیات نیز بیانگر رجعت در آخرالزمان و در زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله می باشد. منکران و مخالفان رجعت نیز متقابلا به آیاتی استناد کرده¬اند تا رجعت را مخالف پیام قرآنی قلمداد کنند. این گروه با اشاره به قرآن از دو جهت، رجعت را رد کرده اند در جهت اول به آیاتی پرداخته اند که به گمان آن ها رجعت را انکار کرده، و حیات دیگری در دنیا را نفی می کنند. در اصطلاح ما این گونه آیات با رجعت در تنافی هستند و اصل اشکال مطرح شده را تبیین می کنند جهت دوم به آیاتی مورد استناد مثبتین رجعت، اشاره کرده، استناد آنان به این آیات را به منظور اثبات رجعت، مردود دانسته، یا توجیه کرده اند.
فهرست منابع
قرآن مجید، ترجمه ناصر مکارم شیرازی
1. ابن قولویه، جعفر بن محمد (1377). کامل الزیارات، ترجمه محمد جواد ذهنی تهرانی، تهران: انتشارات پیام حق.
2. ابن منظور، محمد بن مکرم (1414). لسان العرب (چاپ سوم). ج8، بیروت: دار صادر.
3. بهمنی، اصغر (1387)، پاسخ به شبهات رجعت، قم: زائر.
4. جمیلی، عبدالله ( ؟ )، بذل المجهود فی اثبات مشابهه الرافضه للیهود، ج2، مدینه المنوره: مکتبه الغرباء الاثریه.
5. حر عاملی، محمد بن حسن (1362)، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ترجمه احمد جنتی، تهران: انتشارات نوید.
6. رازی، فخرالدین (1420)، تفسیر الکبیر (چاپ 3). ج22، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
7. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1374). مفردات الفاظ قرآن(چاپ دوم) ترجمه غلامرضا خسروی، تهران ، نشر مرتضوی.
8. زمخشری، محمود (1407). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل(چاپ3). ج12و 4، بیروت: دارالکتاب العربی.
9. سبحانی، جعفر ( ؟ ). الملل و النحل، ج6، قم: موسسه نشر اسلامی.
10. سید محمود، آلوسی (1415). تفسیر روح المعانی، ج9و10، بیروت: دارالکتب العلمیه.
11. شیخ مفید (1413). اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، قم: الموتمر العالمی للشیخ المفید.
12. ضمیری، محمد رضا (1378). رجعت یا بازگشت به جهان، تهران: موعود عصر.
13. طباطبائی، محمد حسین (1374). تفسیر المیزان، (چاپ 5). محمد باقر موسوی همدانی،ج17، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین.
14. طبرسی، فضل بن حسن(1360). مجمع البیان، ترجمه مترجمان، ج18و21، تهران: انتشارات فراهانی.
15. طریحی، فخرالدین بن محمد (1375). مجمع البحرین (چاپ سوم). تهران : مرتضوی.
16. فیومی، احمدبن محمد (1414). المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر (چاپ دوم). قم:موسسه دارالهجره.
17. قفاری، ناصر بن عبدالله (1414). اصول مذهب الشیعه الامامیه الاثنی عشریه،ج2، بیجا: بینا
18. قمی، علی بن ابراهیم (1367). تفسیر قمی(چاپ4). ج2، قم : دارالکتاب.
19. مجلسی، محمد باقر (1403). بحارالانوار(چاپ دوم). ج53 و14، بیروت: داراحیاء التراث العربی .
20. مظفر، محمد رضا (1387). عقائد الامامیه(چاپ12). قم: انصاریان.
21. مغیثی، علیرضا (1391). رجعت از نگاه عقل و دین، تهران: نشر مشعر.
22. مکارم شیرازی، ناصر(1374). تفسیر نمونه، ج15 و 17، تهران: دارالکتب السلامیه.