نیاز به دین و کارکرد آن در حیات بشری
چکیده:
بشر از روزی که پا به عرصه ی کره ی خاکی نهاد همواره با نیازهای متعددی رو به رو شده که برخی از این نیازها را به تنهایی برآورده ساخته است. ولی، بعضی از آنها آن چنان با حیات دنیوی و اخروی او عجین بوده است که جزء با مساعدت غیر و داشتن یک برنامه جامع نمی توانست بر این نیاز فائق آید. این برنامه از سوی رهبران الهی، دین، معرفی گشت و بر این امر ادعا گردید که دلایل بسیاری بر نیاز و کارکرد آن در حیات بشری وجود دارد و سعادت بشر در گرو سر سپردن به آن می باشد. بنابراین؛ بررسی موضوع مورد نظر از لحاظ نظري ، موجب عرضه ي نگاه جامع و کاملی از دین در همه ي ابعادش می شود و از لحاظ عملی، به پذیرش و قبول آرا و افکار دینی، از سوي نسل هاي جدید این انقلاب، که به نوعی خود را در مواجهه با طیف وسیعی از تبلیغات رنگارنگ جهان مادي گرا می بینند، می انجامد.در این تحقیق به این سوال پاسخ داده شد که دلایل نیاز به دین چیست؟ و کارکرد آن در حیات بشری چه می باشد؟ و با بررسی کتب کلامی – فلسفی و آیات - روایات مربوطه، این نتیجه حاصل شد که؛ دلایل عقلی و نقلی زیادی در مورد نیاز به دین از سوی پیام آوران الهی و بزرگان دین اقامه گردیده است. و همچنین روشن گردید که دین دارای کارکردهای مهمی در دو عرصه ی فردی و اجتماعی می باشد. به گونه ای که تحقیق و بررسی در آن سبب نیازمندی بشر به دین را به خوبی تبیین می سازد.
کلیدواژه ها: دین، کارکرد، نیاز، حیات بشری
مقدمه:
بشر به عنوان موجودی مختار و صاحب شعور در طول حیات خویش با نیازهای متعددی مواجه می شود. اگر چه برخی از نیاز های خود را می تواند به تنهایی برآورده سازد ولی برای اینکه بتواند حیات پسندیده ای را داشته باشد نیاز به یک برنامه جامع در جهت تحقق اهداف خود در زندگی دارد. این برنامه جامع از سوی خداوند تحت عنوان “دین” که به معنای شریعت و آیین است (ابن منظور، 1408ق، ج4، ص460) به پیامبران الهی ابلاغ گردیده؛ «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون (روم|30)؛ پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است که آیین استوار، ولی اکثر مردم نمی دانند.» پیامبران نیز، آن را به عنوان بزرگ ترين موهبت الهى به بشریت عرضه نموده اند. حال كه دین در اختيار بشر قرار داده شده است، عقل حكم مى كند از دینی که پیامبران آن را ارزشمندترين هديه الهى بیان می دارند، عالى ترين بهره بردارى صورت گيرد لکن؛ این بهره بردارى متوقّف بر شناخت آن می باشد و این شاخت با دانستن ضرورت و کارکرد آن که در این تحقیق منظور از آن، تمامی خدمات، آثار و هر نوع نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی انسان است ( قدردان قرا ملکی، ۱۳۸۷، ص 293) به خوبی روشن می گردد. بنابراین، تحقیق مورد نظر به دنبال آن است تا دلایل نيازمندی بشر به دین را مورد بررسی قرار داده و برای تبیین روشنتر نیاز بشر به دین، کارکردهای آن را در دو عرصه ی فردی و اجتماعی را بیان نماید.
درباره موضوع مورد نظر کتاب یا مقاله ای که عیناً ناظر بر این موضوع باشد یافت نشده است. ولی در مورد هر یک از عناوین موضوع مورد نظر، یعنی “نیاز به دین” و “کارکردهای دین"، یا تحت عنوان “ضرورت دین” کتاب ها و مقالات متعدی نوشته شده است که از جمله ی آنها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
“کلام جدید"( دکتر حسن یوسفیان)، “بررسی های اسلامی” (علامه طباطبايى) مقاله “قلمرو دین و انتظار حداقلی و حداکثری از دین” نوشته (سيده معصومه جوادي زاويه)، “ضرورت و رسالت دين” نوشته(على ربانى گلپايگانى)، “نياز بشر به دين از نگاه شهيد مطهّرى” نوشته، (احمد بهشتى مهر) و…
با توجه به پیشینه بیان شده می توان گفت اگرچه در باره ی کارکردهای دین تحقیقات متعددی اعم از کتب و مقاله نوشته شده است؛ لکن می توان گفت، درباره ی ضرورت و نیاز به دین به صورت منسجم کار نشده و در این تحقیق سعی شده با انسجام بیشتری به این مهم پرداخته شود. همچنین در بسیاری از موارد عدم اهتمام و انگیزه کافی در سپردگی نسبت به یک امری ناشی از عدم معرفت کافی نسبت به نقش و کارکرد آن مسئله می باشد. دین نیز مستثی از این قاعده نیست لذا؛ شناخت صحیح دلایل ضرورت و کارکرد آن موجب اهتمام بشر به انجام تکالیف الهی می شود. علاوه اینکه در عرصه ي پژوهش هاي دینی، بررسی آثار و کارکردهاي دین در زندگی بشر، همواره از اهمیت فراوانی برخوردار است چرا که مطالعه و پژوهش در این زمینه موجب پررنگ تر شدن نقش دین در جوامع مختلف انسانی می شود و شاید عاملی در جهت احیاء تفکر دینی به عنوان اساس و شالوده ي زندگی الهی باشد.
این تحقیق با روش توصیفی– تحلیلی به جمع آوری اطلاعات از طریق منابع و متون کتابخانه ای، مقالات علمی – پژوهشی، جستجو در اینترنت، نرم افزار های کلامی و… پرداخته است و نخست کلید واژه های مهم این تحقیق، مفهوم شناسی شده سپس دلایل عقلی نیاز به دین همچون: وجوب لطف، نارسایی ادراک بشری، تشریع قانون در جهت حفظ نوع انسانی، رسیدن به کمال مطلوب و… و دلایل نقلی یعنی؛ آیات و روایات را بیان نموده و در پایان کارکردهای فردی دین که شامل: معرفت زايي، معنا بخشي به نجات از گرداب تنهایی، راهنمایی به زندگی با آرامش، ابديت طلبي کاهش ناراحتی پيروزي بر شدايد و کاهش اضطراب، روشنبيني و بصيرت تفسیر خوشبینانه از مرگ و… و کارکردهای اجتماعی دین که شامل: برپايي عدالت و دادگری، آزادی بخشی، زدودن خرافه ها پشتیبانی از فضایل فضایل اخلاقی، جبران کاستی های دنیای مدرن، بسترسازي براي ایجاد و تعالي فرهنگ و تمدن و… است را، مورد بررسی قرار داده است.
مقدمه:
هر کسی قبل از اینکه دینی را برای خود برگزیند به دنبال آن است که سبب نیازمندی خود را به آن بیابد. در واقع پاسخ به این پرسش می تواند موجب آن گردد که فرد در برابر پیام آوران دین و قوانین الهی سر تسلیم فرود آورد. پیام آوران ادیان الهی و بزرگان و اندیشمندان اسلامی دیدگاه های متعددی را از دو منظر عقل و نقل در پاسخ به این پرسش اقامه نموده اند. در اینجا سعی شده است مهمترین این دلایل، مورد بررسی قرار گیرد.
1-) دلایل نیازمندی به دین
1-1-)دلایل عقلی
1-1-1-) تشریع قانون در جهت حفظ نوع انسانی
فلاسفه اسلامى (فيلسوفان مشايى مسلمان) نیاز و ضرورت دين و نبوت را بر اساس نيازمندى حيات اجتماعى بشر به قانونى كامل جامع و عادلانه تبيينكردهاند، تبيين برهان آنان كه ابن سينا در كتاب اشارات تقرير و محقق طوسى شرحكرده چنين است:
1. انسان به تنهايى نمىتواند به نيازهاى طبيعى خود پاسخ گويد، بلكه به مشاركتو همكارى ديگران نياز دارد. از اين رو گفتهاند: «انسان مدنى بالطبع است.»
2. غريزه شهوت و غضب در انسان او را به سودجويى و تعدى به ديگران برمىانگيزد، و نتيجه آن اختلال نظم اجتماعى است. از اين رو، حيات اجتماعى انسان نيازمند قانونى عادلانه است كه حقوق و وظايف افراد را تعيين كند.
3. تدوين اين قانون به دست خود مردم، زمينهساز نزاع و اختلاف است، و در نتيجه چيزى كه غرضى از آن جلوگيرى از بروز اختلاف و رفع نزاع است، خود سبب بروز نزاع واختلاف خواهد بود.
4. پس قانونگذار بايد از ويژگىاى برخوردار باشد كه او را از ديگران ممتاز كند و اطاعت او را گردن نهند. و او همان پيامبر الهى است كه با آوردن معجزه دعوى پيامبرى خود را اثبات مىكند، و در نتيجه لزوم اطاعت او بر ديگران آشكار مىگردد.
5. انسانهاى معمولى، اجراى عدل را چندان مهم نمى شمارند و بيشتر به تامين منافع خود مىانديشند. و به عبارت ديگر، نيازهاى فردى را بر نيازهاى نوعى مقدم مىدارند، از اين رو، براى اينكه آنان به قوانين دينى احترام بگذارند و اجراىآنها را مهم تلقى كنند، پاداشها و كيفرهاى اخروى مقرر گرديده است.
6. توجه به پاداشها و كيفرهاى دينى متفرع بر شناخت خداوند است كه پاداش و كيفر اعمال به دست اوست. از اين رو، شناخت خداوند نيز از معرفتهاى دينى لازم به شمار آمده است. بنابراین براى تحكيم معرفت به خداوند، عبادتها و اذكار و مناسك دينى مقرر گرديده است، و انسان ها به انجام آن دعوت شده اند.
محقق طوسى پس از شرح برهان فوق مطلبى را بهعنوان نقد كلام ابنسينا آورده و گفته است:
«همه آنچه را كه شيخ درباره شريعت و نبوت بيان نمود. چنين نيست كه انسان بدون آن نتواند زندگى كند، بلكه نقش آنها در كمال نظام زندگى دنيوى و اخروى بشر است، ولى حيات ضرورى انسان از طريق قوانين و تدابير غير دينى نيز امكانپذير است.چنان كه در روى زمين جوامع غير دينى نيز وجود دارد.» ( ابن سینا، 1403هـ . ق، ج2، ص 371 374) يعنى؛ اگر ما به انسان به عنوان يك موجود صرفاً مادى باشد و حيات او را منحصر در حيات دنيوى بدانيم، ممكن است جامعه بشرى براساس قوانين غير دينى نيز نظم لازم را بهدست آورد. ولى اگر انسان شناسى مبتنى بر دو بعدى بودن انسان باشد و در كنارحيات مادى و دنيوى به زندگى معنوى و اخروى نيز براى انسان قايل شويم، بلكه آنرا اصل و فلسفه حيات او بدانيم، قانون و شريعت الهى امرى ضرورى و اجتنابناپذير خواهد بود، و بديهى است كلام ابنسينا بر پايه چنين انسانشناختىاى استواراست.
1-1-2-)وجوب لطف
متكلمان اسلامى، نیاز به دين و تكليف را براساس قاعده لطف تبيين كردهاند. مقصود از قاعده لطف این است كه به سبب آن، مکلف به طاعت نزدیک و از معصیت دور می شود و در قدرت مکلف بر انجام دادن تکلیف، موثر نیست و به مرز اجبار نیز نمی رسد.( شیخ مفید، 1413ق، ص31) بنابراین؛ آنچه که بشر را به هدف از آفرينش او و وصول به مقام قرب الهى نزديك مىسازد، به مقتضاى جود و حكمت الهی انجام آن بر خداوند، واجب و لازم است. اساس اين قاعده كلامى را لزوم هماهنگى ميان فعل و فاعل ( اصل سنخيت) تشكيلمىدهد. به عبارت ديگر لازمه كمال در ذات و صفات ذاتى خداوند، كمال در فعل و صفاتافعال است. بنابراين، شان الوهيت و ربوبيت خداوند اقتضا مىكند كه آن چه بشر را در نيل به غايت مطلوب او كمك مىكند، در اختيار او قرار دهد. و اين، مفاد قاعده لطف در اصطلاح متكلمان عدليه است.
براساس اين قاعده، در تبيين لزوم تكليف و شريعت گفتهاند: تكليف و شريعت از دو نظر لطف در حق انسانهاست. و چون لطف ضرورى است، تكليف و شريعت نيز ضرورى خواهدبود، آن دو جهت عبارتنداز:
1. به حكم عقل، شكر منعم واجب است، چنانكه عدل، انصاف، وفاى به عهد نيز واجبو كارهاى مقابل آنها قبيح و ناروا هستند(تكاليف عقلى).
از طرفى التزام به عبادات شرعى، در تقويت و تحكيم تكاليف عقلى مزبور مؤثر وكارساز است. بنابراين، تكاليف شرعى نسبتبه تكاليف عقلى لطف هستند، و لطف واجباست. پس تكاليف شرعى نيز واجب و ضرورىاند.
2. علم به پاداشها و كيفرهاى اخروى نقش مؤثرى در گرايش انسان به طاعت و دورى از معصيت دارد، اين آگاهى از طريق حس و عقل به دست نمىآيد، بلكه راه آن منحصردر وحى و شريعت آسمانى است.
بنابراين، از اين نظر نيز تكليف و دين لطف در حق انسانهاست، پس ضرورى است. (لاهيجى،۱۳۷۳ش، ص353)
1-1-3-) نارسایی ادراکات بشری
عقل می گوید زندگی این جهانی به عبث آفریده نشده و خدای حکیم آدمی را چون چارپایان نیافریده است. پس به ناچار باید از غفلت و بی خبری در آییم و به دنبال کشف نقشه و برنامه ای برای جهت دادن سعادت خود در این دنیا برآییم. در گام اول می بینیم عقل و حس براي هدايت و تأمين سعادت انسان کافي نيست، و نمی تواند طرح و برنامه همه جانبه ای را در این جهان ایجاد کند تا چه رسد به اینکه بتواند دورنمایی از زندگی پس از مرگ برای ما ترسیم کنند. بلکه؛ عقل جهت رشد و شناخت برخي از واقعيات، نياز به دين دارد. زيرا عقل در شناخت برخي از مسايل عاجز است و در تشخيص حق و باطل دچار مشکل مي شود. بنابراین؛ باید به دنبال منبع دیگری باشیم. این منبع در منابع الهی دین نامیده می شود.(یوسفیان، 1390 ش، ص162) دین است که در برخی موارد زمینه های حکم عقل را فراهم می نماید و آن را در تفسیر زندگی، شناخت جهان و شناخت مبدأ و معاد کمک می کند. بر اساس نیاز عقل به دین است که یکی از فلسفه های بعثت پیامبران «رشد عقلانی» بیان شده است.
امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «خداوند رسولانش را فرستاد… تا گنجینه های عقل را آشکار سازند…» ( کلینی، 1390 ش، ج 1، ص 16)
آیت اللَّه جوادی آملی می نویسد: «… مثلاً عقل انسان، بعضی از صفات جزئیه خداوند، مانند سمع و بصر و کلام الهی و همچنین حقیقت معاد و چگونگی آن و احکام الهی را کاملاً درک نمی کند و باید آن ها را از نقل(حدیث) استفاده کند…» (جوادي آملي، 1391ش، ص 24 و ص37 و ص 45-40)
1-1-4) رسیدن به کمال مطلوب
در حقيقت، كاملترين نوعجهانبينى كه بشر مىتواند به آن دست یابد جهانبينى دينى است، و چون بدون داشتن جهانبينى كامل، تكامل در حوزه علم و عمل به دست نمىآيد، بنابراين، انسان در كمال علمى و عملى خويش نيازمند دين است. واين است علت نيازمندى انسان به دين از آغاز تا پايان، و براهين و دلايلى كه در متون دينى و كتب فلسفى و كلامى بيان گرديده است، شرح وتفسير اين علت اساسىاست. اين علت اساسى، به گونهاى روشن در كلام محقق طوسى آمدهاست. وى پس از نقل كلام فخرالدين رازى درباره فوايد بعثت پيامبران گفته است: «ضروره وجود الانبياء لتكميل الاشخاص بالعقائد الحقه والاخلاق الفاضله و الافعال المحموده النافعه لهم فىعاجلهم و آجلهم، و تكميل النوع باجتماعهم علىالخير و الفضيله و تساعدهم فىالامور الدينيه و سياسه الخارجين عن جادهالخير و الصلاح…» حاصل عبارت ياد شده اين است كه؛ ضرورت نبوت به خاطر تكميل بشر است در حيات فردى و اجتماعى او زيرا؛ هر فرد از افراد بشر در پرتو عقايد حقه و اخلاق پسنديده و كارهاى شايسته به كمال مطلوب خويش دست مىيابد، چنان كه كمال حيات اجتماعى انسان نيز در گرو اين است كه اجتماع آنان براساس خير و فضيلت، استوار گردد، ودر كارهاى دينى يكديگر را يارى نمايند، و نيز كسانى كه از راه خير و صلاح فاصلهمىگيرند، با تدبير و سياست دينى ادب شوند. (نصيرالدين طوسي، 1405 ق ص367)
متكلمين(حلّي، 1381ق، ص375) و فيلسوفان (ابن سينا، بی تا، ص441؛ صدرالدین شیرازی، 1354ش، ص488ـ489) این دلیل را با استواری بر مقدمات ذیل اینگونه بیان می دارند:
1. خداوند حكيم است و كار لغو و بيهوده نمي كند، بنابراين افعال او غايتمند است. اما غايت و هدف آفرينش آن است كه مخلوقات خداوند، و از جمله انسان، به كمالات شايستة خود دست يابند.
2. زندگي دنيا مقدمة زندگي آخرت است و سعادت و شقاوت ابدي در گرو چگونه زيستن در اين جهان است.
3. انتخاب مسير زندگي، افزون بر اراده، وابسته به شناخت و آگاهي است.
4. ابزار عمومي شناخت (حس و عقل) از درك راه درست زندگي و چگونگي رابطة دنيا و آخرت ناتوان است. حس در قلمرو خارج از محسوسات كاربردي ندارد و عقل، فراوان دچار خطا مي شود. افزون بر اين، عقل از تشخيص بسياري از مصالح و مفاسد انسان ناتوان است. (مصباح يزدي، 1375، ص27ـ38)
از مجموع مقدمات ياد شده، روشن مي شود كه انسان براي وصول به كمال نهايي خويش، نياز به منبع ديگري، ـ غير از حس و تجربه و عقل ـ دارد كه تا با بهره گيري از آن بتواند در هر مورد راه درست را كاملاً بازشناسد و بر اساس اين شناخت، به گزينش صحيح دست زند.
1-2-) دلایل نقلی
1-2-1)آیات
نیاز به دین و ضرورت و اهميت آن به درستي از آيات قران فهميده مي شود، مثلاً خداوند کريم، در” سوره روم آيه 29″ اين ضرورت را گوشزد مي کند و مي فرمايد: « فاقم وجهک للدين حنيفا فطرة الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذالک الدين القيم و لکن اکثر الناس لا يعلمون». از لفظ اقامه دوام و ثبات و تمام و کمال دانسته مي شود و اقامه وجه تمام روي را به طرف چيزي گرداندن است از اين جهت بايد گفت کتاب آسماني مسلمين از پيروان خود توجه کامل و دائم و مستمر به دين را خواسته است و بديهي است که اگر دين داراي شأن عظيم و اهميت تامي نباشد اين تکليف معني نخواهد داشت، و تأييد اين معني و ضرورت را مي توانيم همچنين در “آيات 70 سوره انعام"، «وَ ذَرِ الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما کَسَبَتْ لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْل لا یُؤْخَذْ مِنْها أُولئِکَ الَّذینَ أُبْسِلُوا بِما کَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیم وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ؛ و رها کن کسانى را که آئین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنیا، آنها را مغرور ساخته; و با این (قرآن)، به آنها یادآورى نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قیامت) جز خدا، نه یاورى دارند، و نه شفاعت کننده اى! و (چنین کسى) هر گونه عوضى بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد، آنها کسانى هستند که گرفتار اعمالى شده اند که خود انجام داده اند؛ نوشابه اى از آب سوزان براى آنهاست; و عذاب دردناکى، به خاطر این که کفر می ورزیدند و آیات الهى را انکار مى کردند.» و” آيه 123 سوره توبه” و… بشناسیم.
از دیدگاه قرآن خلقت انسان دارای هدف خاصی است.(امین زاده، 1380ش، ص 66) خداوند متعال می فرماید: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه؛ ای انسان تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی کرد.»(انشقاق|6) آیا غرض از خلقت انسان بهره گیری از دنیا بوده تا چند روزی در این دنیا زندگی کند و مراحلی را بگذراند، به دنیا بیاید، چند روزی کودک باشد، به جوانی برسد و بعد پیر شود و باز به خاک برگردد؟ اگر غرض از آفرینش انسان این باشد این فرض با خلقت حیوانات تمام می شود و دیگر لازم نبود انسان آفریده شود و بر فرض که انسان برای این غرض باشد احتیاجی به فکر و شعور برای او نبود. لذا اینکه غرض از خلقت انسان تنها بهره گیری از مادیات دنیا باشد و انسان به یک زندگی دورانی تن دهد و حرکت دورانی داشته باشد، قرآن کریم آن را لغو و بیهوده می شمارد و از تن دادن به چنین زندگی نهی می فرماید و آن را زندگی ذلت بار می شمارد. (آل عمران/185 ) «و ما الحیاة الدنیا الا متاع الغرور؛ (حدید/20 ) و زندگی دنیا چیزی جز سرمایه فریب نیست. » «اعلموا انما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال والاولاد(حدید/20) ؛ بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخر فروشی درمیان شما افزون طلبی دراموال و فرزندان است. » این ندای قرآن است که می فرماید: «ارضیتم بالحیاة الدنیا من الآخرة فما متاع الحیوة الدنیا فی الآخرة الا قلیل؛ (توبه| 38) آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.» و باز می فرماید: «و فرحوا بالحیاة الدنیا و ماالحیاة الدنیا فی الآخرة الا متاع (رعد/26 )؛ آنها به زندگی دنیا شاد شدند در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت متاع ناچیزی است.» با توجه به این آیات معلوم می شود زندگی انسان اگر به خاطر دنیا باشد ارزش ندارد بنابراین غرض از خلقت باید غیر از این باشد و زندگی در دنیا باید وسیله ای برای آن غرض باشد. در اینجا باز به قرآن برمی گردیم تا ببینیم غرض از خلقت را چگونه بیان می فرماید، آنجا که فرمود: «و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون ( ذاریات/56)؛ جن و انس را نیافریدیم مگر برای این که مرا پرستش کنند. « پرستش چیست؟ راه و رسم آن چگونه است؟ دستوراتی که باید مورد اطاعت قرار گیرند و اموری که از آنها نهی شده اند کدامند؟ از کجا باید آنها را شناخت؟ آیا جز وحی و دین چیز دیگری می تواند پاسخگو باشد؟ حال که به این حقیقت دست یافتیم که زندگی انسان بازیچه نیست و خدای حکیم آدمی را چون چارپایان به خود واگذار نکرده است، ناچار باید از غفلت و بی خبری درآییم و به دنبال کشف برنامه ای برای تامین سعادت خویش برآییم . در گام اول حس و عقل را در پی ریزی همه جانبه ای برای زندگی این جهانی نیز کارآمد نمی یابیم چه رسد به اینکه دورنمای زندگی پس از مرگ را ترسیم کند و راه درست زیستن را بنمایاند از این رو توجه به حکمت الهی ما را به منبعی دیگر از معرفت رهنمون می گردد که در منابع دینی وحی خوانده شده است.» ( یوسفیان، 1381ش، ص 17) نتیجه این می شود که دین وسیله رسیدن به هدف خلقت و سعادت انسان است .
علامه طباطبایی در تایید مطلب بیان شده می گوید: «فان الدین هو الطریقة المسلوکة … التی یقصد بها الوصول الی السعادة الحقیقة(طباطبایی، 1374، ج 7، ص 192 )؛ دین همان روش پیموده شده ای است که هدف آن رسیدن به سعادت حقیقی است.
همچنین از مطالعه آيات قرآن بهدست مىآيد كه دين نوعى هدايت است. چنانكه مىفرمايد: «فاماياتينكم منى هدى فمن تبع هداى فلاخوف عليهمولاهم يحزنون (بقره | 38) ؛ اگر از جانب منهدايتى براى شما آمد، پس آنكس كه هدايت مرا پيروى كند، بر آنان بيمى نيست و نهآنان محزون خواهد بود.» نظير اين آيه در “آيه123 سوره طه"نيز آمده و در آن آيه نتيجه پيروى از هدايتالهى را مصونيت از گمراهى و بدبختى (ضلالت و شقاوت) دانسته است.اين دو آيه پس از آيات مربوط به خلقت آدم و خروج او از بهشت و هبوط به زميناست، از اينجا روشن مىشود كه مقصود از هدايت، هدايت غريزى و حتى هدايت عقلىنيست، بلكه هدايت شرعى و دينى است كه از طريق وحى تشريعى به آدم و نسل او خواهدرسيد. در جاى ديگر فرموده است: «قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقيم دينا قيما مله ابراهيم حنيفا و ما كان من المشركين ( انعام |161)؛ بگو به درستى كه پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده است وآندينى استوار (يعنى) آيين حنيف ابراهيم است؛ او از مشركان نبود.»
خداوند تبارک و تعالی درباره قرآن مىفرمايد: «شهر رمضان الذىانزل فيهالقران هدى للناس …» (بقره |185)؛ ماه رمضان كه قرآن براى هدايت مردم در آن نازل گرديد. و درباره تورات و انجيل مىفرمايد: «وانزل التوراه والانجيل من قبل هدى للناس ( آل عمران | 4) ؛ قبل از اين، تورات و انجيل رابراى هدايت انسانها نازل كرد.» بنابراين؛ از آنجایی دين، رسالت هدايت بشر را برعهده دارد. و پیمودن راه کمال و رسیدن به اهداف و اغراض بدون هدایت برای انسان میسر نیست. به خوبی نیاز و ضرورت وجود دین روشن می گردد.
1-2-2)روایات
از دلایل نقلی که می توان در مورد نیاز بشر به دین اقامه نمود روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. مطالعه سخنان علی(علیه السلام)می فهماند که در دیدگاه آن حضرت، دین مجموعه ای از باورها، معرفتها، معارف حقه، دستورالعملها و مقرراتی است که انسان در تامین سعادت و کمال وجودی و به دست آوردن آرامش روحی و روانی و رفع دغدغه های فکری و ایجاد روابط سالم و بی شائبه و شفاف به رعایت آن نیازمند است. همچنین آن حضرت می فرماید: «ادین الناس من لم تفسد الشهوة دینه » (ابولفتح آمدی،1392، ج 2، ص 3207). متدین ترین انسانها کسانی هستند که شهوت و تمایلات نفسانی دین آنان را فاسد نکند. بنابراین دین همراه با یقین و باورهای مطمئن و ارزشهای اخلاقی و فضایل بالای انسانی و معرفت شهودی است و لذا می فرماید: «لادین لمرتاب و لامروة لمغتاب » (همان ج 6، ص10440). کسی که فاقد یقین و باور مطمئن است از دین بی بهره است و کسی که پشت سر دیگران حرف می زند و غیبت می کند فاقد فتوت و مردانگی است.
در این دیدگاه دین برای فرد متدین علاوه بر اینکه معرفت و علم و آگاهی می آورد و صاحبش را دارای ضمیری روشن و بیدار می سازد و از اضطرابهای روحی و دغدغه های فکری نجات می بخشد او را دارای نفس مطمئنه و استوار و محکم قرار داده و از وی فردی امین و قابل اعتماد برای دیگران و جامعه تربیت می کند. به همین جهت امام (علیه السلام) به طور مکرر و با تاکید می فرماید: «لا تثقن بعهد من لادین له » (همان، ص 10163). به تعهدات کسانی که دین ندارند خیلی مطمئن و اعتماد نداشته باشید. یا در جای دیگر می فرماید: «لا امانة لمن لادین له » (همان، ص 10789). کسی که دین ندارد امانت ندارد یعنی نمی شود انسان فاقد دین را فردی امین و مطمئن دانست.
همچنین از آنچه در کلام امام علی(علیه السلام) در” خطبه اول نهج البلاغه” در مورد اهداف بعثت انبیاء آمده، به خوبى نقش و نیاز به دین در زندگى انسانها آشکار مى گردد که «اگر پیامبران نبودند شرک و بت پرستى سراسر جهان انسانیّت را فرا مى گرفت و شیاطین، آنها را از معرفت خداو بندگى او باز مى داشتند، چرا که عقل انسانها به تنهایى براى تشخیص همه اسباب سعادت و موانع راه کافى نیست. درست است که عقل نورافکن پرفروغى است ولى تا آفتاب وحى نتابد و همه جا را روشن نسازد تنها با نورافکن عقل که محیط محدودى را روشن مى کند نمى توان این راه بسیار پرخطر و پرفراز و نشیب را طى نمود.»
امام رضا (علیه السلام) نیز در اشاره به نیاز بشر به دین می فرماید: «از آنجا که در آفرینش مردمان و استعدادهای آنان آنچه به طور کامل به مصالح شان برساند وجود نداشت و آفریدگار برتر از آن بود که دیده شود و ارتباط مستقیم با وی برقرار گردد چاره ای جز این نبود که فرستاده ای معصوم میان او و آدمیان میانجی شود و امر و نهی الهی را به ایشان برساند.»(مجلسی، 1403ق ، ج 7، ص 40 ( یعنی؛ دین را برای رسیدن انسانها به سعادت برایشان ارمغان آورد .
در جای دیگر از امام صادق علیه السلام در خصوص فلسفه بعثت پیامبران و نیاز به دین آمده است: «…هنگامی که ثابت کردیم خالق و آفریدگاری داریم و آن آفریدگار هرگز به چشم دیده نمی شود و قابل لمس نیست تا بندگانش با او تماس مستقیم داشته باشند، ثابت می شود که او سفیرانی میان بندگانش دارد که دستورهای او را به آن ها می رسانند و آن ها را به آنچه مصالح و منافع شان در آن است و مایه بقای آن ها و ترک آن مایه فنای آنان می شود رهنمون می شوند.» (کلینی، 1390ش، ج 1، ص 168)
مقدمه:
عده ای معتقدند نباید دلیل نیازمندی به دین را در مباحث ماهوی و تئوریک و چیستی شناسی جستجو کرد. بلکه به جای این کار بهتر است تحقیق کنیم تا ببینیم دین در زندگی آدمیان چه کارکردهایی دارد. با دانستن کارکرد های دین می توان دلیل نیازمندی به دین را هم به روشنی درک کرد. لذا؛ انديشمنداني كه در حوزه دين مطالعه و تحقيق مي كنند دربارة خدمات و كاركردهاي دين رويكردهاي مختلفي دارند. گروهي دين را داراي كاركردهاي منفي مي شمارند.(فروم، 1363، ص 23) و بعضي ديگر بر كاركردهاي مثبت آن تاكيد مي ورزند. حقيقت آن است كه دين الهي افزون بر سعادت اخروي، آرامش و رفاه دنيوي را نيز تأمين مي كند و نيازهاي اصيل اجتماعي و رواني انسان را به نيكوترين صورت برآورده مي سازد.( طباطبايي، 1374، ج5، ص 88 ؛ جيمز، 1372، ص 193)
2-) کارکرد های فردی دین
2-1-) معنا بخشي به زندگي
شاید این فایده از مهمترین فواید دین باشد، زیرا زمانی زندگی برای انسان معنا دارد که بداند هدف و معنای آن چیست و برای چه آفریده شده. در واقع، اگر معنای زندگی را در جهت تأمین جاودانگی انسان تبیین کنیم، به یکی از عظیمترین و اصلیترین فواید دین دست یافتهایم؛ ازاین رو گفته اند سرّ حاجت انسان به دین، جاودانه بودن و زندگی اخروی اوست و اگر جاودانگی مطرح نباشد، زندگی لغو خواهد بود.
از نگاه انسان خدا باور، زندگي منحصر در حيات مادي نيست بلكه مرگ آغاز زندگي حقيقي است و حيات جاويدان انسان پس از مرگ شروع مي شود. اين تفسير از مرگ به زندگي معنا مي بخشد و خدا باوران را به استقبال عاشقانه از شهادت مي كشاند. در مقابل، كساني كه مرگ را پايان حيات انسان مي شمارند به پوچ انگاري مي رسند و زيستن در اين جهان را بي معنا مي يابند. به گفته برخي از دانشمندان، «مرگ چندان به سبب ناشناخته بودن يا پايان دادن به حيات فرد مايه هراس نيست، بلكه بيشتر به اين دليل مايه نگراني است كه زندگي را در هنگام حيات فرد برايش بي معنا و بيهوده مي سازد.»( ملكم، 1377، ص381)
اعتقادات دینی ازآن جهت که تلقی انسان را نسبت به جهان شکل خاص می دهد، بدین گونه که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل معرفی می کند، طبعا دید انسان را نسبت به کل نظام هستی و قوانینی حاکم برآن خوش بینانه می سازد. حالت فرد با ایمان در نظام هستی مانند حالت فردی است که در کشوری زندگی می کند که قوانین و تشکیلات آن را درست و عادلانه می داند، به حسن نیت کارگزاران اصلی ایمان دارد و قهرا زمینه ترقی و تعالی را برای خود و افراد دیگر فراهم می بیند و معتقد است تنها چیزی که ممکن است سبب عقب ماندگی او بشود، تنبلی خودش و افراد مانند اوست که مثل او مکلف و مسئولند. این اندیشه به او امیدواری می بخشد و او را به کار و تلاش وا می دارد. ( مطهری، 1377ش، ج۲ ، ص46) ازنظر منطق مادی، جهان نسبت به مردمی که در راه صحیح یا راه باطل، راه عدالت یا راه ظلم گام بر می دارند، بی تفاوت است و نتیجه آن پوچی و بی معنای در زندگی و در نهایت خود کشی است. ولی در منطق فرد دیندار و باایمان عکس العمل جهان در برابر دو نوع تلاش یکسان نیست، بلکه دستگاه آفرینش حامی مردمی است که در راه حق و عدالت، درستی، و خیرخواهی تلاش می کنند و این تلاشها به نتیجه می رسند:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ (محمد| ۷ )؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر(دین) خدارا یاری کنید، شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می دارد.» و «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ( توبه، |120)؛ خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی سازد.»
2-2-) معرفت زايي
انسان، نخست از طريق حسّ و تجربه به امور اطراف خود شناخت مي يابد و با بلوغ و تکامل خود قلمرو شناختش نيز متحوّل مي شود؛ امّا مسأله شناخت، زواياي پيچيده اي دارد؛ به گونه اي که برخي مانند سوفسطائيان منکر شناخت شدند. ادامه اين داستان در غرب، با تفکيک بين نومن (پديده) و فنومن (ذهن و پديدار) به وسيله کانت و نظريّه نسبيت معرفت ادامه دارد.
نخستين نقش و کارکرد دين و پيامبران، تأييد مسأله شناخت است؛ خداوند يکي از وظايف پيامبران را تعليم حکمت و دانش مي داند که انسان از آن خالي الذهن بود:
وَيُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَيُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ. ( بقره| 129 و 151؛ آل عمران| 164؛ جمعه | 2)
قرآن کريم به عنوان منبع دين آسماني و منشور پيامبر(صلی الله علیه و آله)، در معرفي منابع و ابزار شناخت نگاه عام و فراگير داشته و آن را مانند تجربه گرايان به حس، و مانند عقليون به تعقّل، و مانند عارفان به شهود منحصر نکرده و بلکه از اعتبار مجموع آن ها به تناسب افراد دفاع کرده است.( ر.ک: تفسير پيام قرآن، ج1) دين افزون بر آموزش اصل شناخت، در مقولات دين، یعنی؛ مبدأشناسي، انسان شناسی و معاد شناسی به تعليم انسان پرداخته است.
2-3-) نجات از گرداب تنهایی
یکی از دردهای همیشگی انسان که پیوسته از آن رنج می برد، احساس تنهایی است. یکی از فوائد دین و باور دینی این است که انسان خداباور هیچ گاه احساس تنهایی نمی کند زیرا باور دارد که خدا از رگ گردن به او نزدیکتر است.«نحن اقرب الیه من حبل الورید.»(سوره ق | 16) آدميان هر اندازه ديوارهاي زمان و مكان را فرو ريزند و آرزوي زندگي در دهكدة جهاني را دست يافتني تر مي بينند، گونه هايي از احساس تنهايي را با خود به همراه دارند و در ميان هم نوعان خود دارويي براي آن نمي يابند، به گفتة “پل تيليش” (1886ـ1965م) «پيشرفت فناوري فاصله هاي زماني و مكاني را برداشته، امّا بيگانگي دل ها از يكديگر به گونة شگفت انگيزي افزايش يافته است.» (آلستون و ديگران، 1376، ص115)اين احساس تنهايي كه يكي از عوامل پيدايش افسردگي است، شكل هاي گوناگوني مي يابد و در فراگيرترين حالت، در قالب اين آگاهي جلوه گر مي شود كه ديگران ـ هر اندازه نيروي خود را به كار گيرند ـ به دليل نارسايي در علم و قدرت، از گشودن گره بسياري از مشكلات انسان ناتوانند. ( ر.ك: ملكيان، ص126) در اين حالت اعتقاد به خدايي كه در دانش و توانايي بي همتاست، آدمي را از گرداب تنهايي مي رهاند و خلوت با پروردگار يكتا را شيرين ترين لحظه ها مي گرداند.
2-4-) کاهش ناراحتی ها و راهنمایی به زندگی با آرامش
زندگی بشر درکنار خوشی ها و شیرینی ها؛ رنجها و شکست ها دارد. پاره ای ازحوادث جهان مانند پیری و برخی بیماریها قابل پیشگیری و علاج نیست که این قبیل امور انسان را رنج می دهد و گرفتار ناراحتی و اضطراب می کند. ایمان مذهبی در انسان نیروی مقاومت می آفریند و با تفسیر درست تلخی ها، آن را شیرین می گرداند و با اعتقاد به رستاخیز باور دارد هر درد و رنجی که از ناحیه طبیعت یا دیگران به انسان می رسد، آفریدگار متعال به گونه ای دیگر آن را جبران خواهد کرد. ایمان مذهبی اموری چون چنگال وحشتناک مرگ را، به وسیله ای برای بازگشت به سوی خداوند و برخور داری از نعمت های ابدی خداوند مبدل می سازد و بدین ترتیب نه تنها آن را تحمل پذیر بلکه به پدیده ای شیرین تبدیل می کند. ( مطهری، مجموعه آثار، 1377ش، ج ۲، ص ۴۸؛ مسعود آذربایجانی، 1394، ص ۱۵۹) ویلیام جیمز معتقد است قدرتی که دین برای تحمل مصایب به انسان می دهد هرگز ازعهده اخلاق برنمی آید، زیرا شور و حرارتی که با اعتقاد به دین در انسان حاصل می شود هرگز ازعهده ای اخلاق برنمی آید. ( جیمز، ۱۳۶۷، ص ۱۷۸) بنابراین؛ ایمان مذهبی تمام ناراحتی را به شوق و امید تبدیل می نماید مثلا سالمندان با ایمان دوران پیری را بهترین فرصت برای عبادت می دانند و این فراغت را به معراج انسانی تبدیل می کند.
دین اطلاعاتی را در اختیار انسان می نهد تا زندگی برای او در مجموعه هستی میسر و مطبوع شود و به تعبیری بین آدمی و جهان و زندگی و خویشتن او آشتی برقرار گردد و همه چیز را به دید مثبت بنگرد. (قراملکی، 1382، ش27) آرامش روانی، گمشده انسان است و او با تمام وجود در پی دستیابی به آن میباشد. از دیدگاه دین، یگانه چیزی که می تواند این نیاز را برآورده کند، یادخداست. قرآن کریم با تأکید تمام، اعلام میکند که آرامش روان، فقط در سایه توجه به خداوند امکان پذیر است. ( آذربایجانی و موسوی اصل، 1385، ص152- 151) « ألابذکرالله تطمئن القلوب ؛ آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد.» ( سوره رعد| 28 )
2-5-) پيروزي بر شدايد و کاهش اضطراب
زندگی دنیوی همواره با شداید و فراز و نشیب های فراوانی همراه است که انسان از اوان کودکی تا پایان عمرش در معرض آن قرار میگیرد. دین راه برون رفت از این شداید و پیروزی از آن را اینگونه معرفی می دارد«وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (طلاق/2)؛ هر كس كه تقواي الهي داشته باشد خداوند براي او راه بيرون شدن از سختيها را قرار ميدهد.» «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً( طلاق/4)؛ هر كس كه تقواي خدا داشته باشد خداوند يك نوع سهولت و آساني در كار او قرار ميدهد.» با توجّه به اثر روشنبيني و بصيرت تقوا، اثر دوم يعني نجات از مهالك و مضايق نيز براي تقوا ثابت ميشود. وقتي كه تقوا پيدا شد راه از چاه تمييز داده ميشود و انسان كمتر گرفتار ميشود و اگر گرفتار شد در روشني تقوا روزنه بيرون رفتن را بهتر پيدا ميكند.( مطهري، 1373، ص57ـ64)
اعتقاد به خدای مهربان که از همه امور آگاه و بر انجام هر کاری قدرت دارد، علاوه برآنکه تحمل سختیهای پیش آمده را آسان می کند، اضطراب و نگرانی درباره آینده را نیز از میان می برد. انسان خداباور به چیزی جز انجام تکالیف الهی نمی اندیشد و پس از بکارگیری تلاش خود، نگران شکست و ناکامی نیست. براین اساس، حتی کشته شدن در راه تکلیف نیز می تواند- همانند پیروزی- یکی از دو امر مطلوب به شمار آید.(یوسفیان، 1389ش، ص173) « قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (توبه|9)؛ بگو آیا برای ما جز یکی از این دو نیکی را انتظار می برید؟»
انسان فطرتاً جویای سعادت خویش است و از فکر یک آینده شوم لرزه براندامش می افتد و سخت دچار دلهره و اضطراب می گردد. ایمان مذهبی به حکم اینکه به انسان اعتماد و اطمینان می بخشد، دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل می سازد و به او آرامش خاطر می دهد. درکل هرکس با خدا ارتباط داشته باشد انواع خوف، ترس، وحشت و اضطراب از او برداشته می شود و حالت آرامش به او دست می دهد. قرآن می فرماید: « الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ؛ کسانى که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مىیابد.( رعد/۲۸ )و نیز فرموده: «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره/۶۲ )؛ هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمى برآنان است، و نه اندوهناک خواهند شد.» ایمان سبب نزول آرامش و سکون دردلها می شود «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ»(فتح/۴)؛ اوست آن کس که در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد.»
علامه طباطبایی می گوید: «انسان در این راه به هروسیله که دسترسی داشته باشد چنگ می زند، ولی همه این وسایل و اسباب، اگر ازیک جهت غالب و توانا باشد، از جهت دیگر مغلوب و ناتوان اند، جز خداوند متعال که توانای مطلق است و ناتوانی در او راه ندارد.» (طباطبایی، ۱۳۸۶،ج۱۱، ص ۴۸۷) قرآن می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى؛ (ه طه| 124)و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ[وسختى]خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مىکنیم.» این زندگی سخت ازجهت فقر و تنگدستی مادی نیست، ممکن است این افراد ثروتمند باشند، ولی احساس آرامش روحی نمی کنند و همواره در اضطراب و نگرانی به سر می برند، بلکه ازجهت ترس و نگرانی از آینده و پایان زندگی و نداشتن یک تکیه گاه مطمئن است. بنابراین تنها ایمان به خداوند است که با اتکاء به خداوند، زندگی را در درون انسان وسعت می بخشد و مانع فشار روحی می گردد. ( مطهری،1377ش ، ج۲ ، ص۴۳) به طور کلی دین برای آرامش روانی ازطریق یاد خدا، عدم دلبستگی به دنیا، رفع غربت و استرس، نگاه خوش بینانه به مساله شرور و تفسیر خوش بینانه ازمرگ شکل می گیرد. ( قراملکی، 1387، ص ۱۵۱ -159)
2-6-) رشد اخلاقی و تربیت
در حوزه اخلاق و تربیت نیز انسان ها به دین نیاز دارند؛ زیرا عقل و دانش انسان در رشد فضایل اخلاقی و تفسیر و شناخت مفاهیم آن عاجز است. از این رو امروزه این لغزش به وجود آمده است که ارزش های اخلاقی و کرامت انسانی، در لذت دنیوی، قدرت گرایی و ثروت ظهور می کند. (قربانی، 1347ش، ص 34) در مکاتب اخلاقی به وجود آمده، هر کدام خوشبختی انسان را در یک چیز دانسته اند: یکی در لذّت گرایی، دیگری در ترک لذّت، یکی در سود خواهی و دیگری در قدرت طلبی که «نیچه» فیلسوف آلمانی، خوشبختی انسان را در رسیدن به قدرت هر چه بیشتر می داند؛ حتی با از بین بردن انسان های دیگر. و این نشان از سر درگمی عقل در شناخت راه سعادت و نجات بشری است و برای نجات بشریت و پیمودن راه سعادت باید از دین کمک گرفت. دینی که توسط رسولان الهی برای ما انسان ها آورده شده است.
به همین جهت پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «انّی بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق؛ به درستی که مبعوث شدم برای کامل کردن اخلاق.» (مکارم شیرازی، 1377ش، ج 7، ص 28 – 29) این حدیث بیانگر آن است که عقل به تنهایی برای کسب فضایل و مفاهیم اخلاقی کافی نیست بلکه برای تشکیل جامعه آرمانی نیاز به مکمّل دارد که آموزه های اخلاقی است. شاید بر همین اساس باشد که یکی از فلسفه های بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تعلیم و تربیت بیان شده است.
دین نه تنها در تعریف و ارائه مفاهیم اخلاقی نقش دارد، بلکه پشتوانه مهم اجرای بایدها و نبایدهای اخلاقی است. عقل انسان ها نمی تواند هواهای نفسانی را مغلوب کند، بلکه در تضاد این دو(عقل و شهوت)، پیروز میدان، نفس اماره است. شاید انسان ها خوب و بد و راه خوشبختی را بشناسند، اما انگیره و عاملی که بتواند آن ها را به انجام برساند، نبوده یا ضعیف باشد. بنابراین، دین با ایجاد ایمان و باور به خداوند و رستاخیز و حساب رسی قیامت و بیان ارزش های الهی و انسانی، و تشویق در راستای اجرای مفاهیم اخلاقی پشتوانه بسیار محکمی برای اخلاق انسانی به شمار می رود. از این رو پیامبران الهی معلمان جامعه خوانده شده اند و مردم، دانش آموزانی که پیامبران با بهره گیری از دو عنصر «بشارت و انذار» به هدایت آنان می پردازند. بر اساس نقش دین در زندگی و پرورش اخلاق است که برخی از اندیشمندان غیر مسلمان نیز بر ضرورت دین تأکید کرده اند. «تولستوی» می گوید: «ایمان آن چیزی است که آدمی با آن زندگی می کند. و دنیا بدون دین زندان است.» (جوادی آملی، 1391ش، ص 37)
استاد شهید مطهری در خصوص نقش دین می نویسد: «اولین اثر ایمان این است که پشتوانه اخلاق است.» خواجه نصیر طوسی و بوعلی سینا نیز عقیده دارند که برای ایجاد مدینه فاضله و جامعه سعادتمند به دین و آموزه های آن نیاز است. (همیلتون، 1390، ص 179)
3-) کارکرد های اجتماعی دین
3- 1-) برقراری وحدت و یکپارچه گی
انسان موجود اجتماعي و ناگزير به تشکيل اجتماع است. در زندگي اجتماعي اصولا مقولههايي چون ثروت و قدرت و ساير امور دنيوي، رقابتپذير و کشمکش زايند و تنها امور معنوي و باورهاي دينياند که در تقليل تعداد نزاعها و تخفيف رنجهاي چالشها توفيق دارند. (خسروپناه،1382، ص 265) بنابراين يکي از کارکردهاي مهم دين در عرصه اجتماعي، به اذعان انديشمندان غربي و با توجه به آموزهها و مناسک ديني، برقراری وحدت و یکپارچه گی ميان مردم در جامعه و رفع نزاعهاي پيشآمده ميان مردم، ميباشد. چنانچه، در بسياري از جوامع انساني به رغم وجود زمينههاي اختلافات قومي و نژادي، صنفي و … عنصر دين و مذهب همواره مايه همبستگي و اتحاد و در بسياري از پيشآمدهاي اجتماعي همانند نزاعهاي شخصي و … مايه وحدت و رفع اختلاف بوده است.
قرآن کريم، همة انسانها را برابر و مساوي وصف ميکند که همگي از فرزندان آدم هستند و بر يکديگر داراي فضل و برتري خاصي نيستند، مگر با تقوا و پارسايي پيش خداوند که آن نيز سبب برتري و تبعيض دنيايي نميشود. «اًِنَّا خَلَقنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَي وَجَعَلنَاکُم شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا اًِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقَاکُم.»( حجرات/13) يا دعوت قرآن از همه مردم براي رفع اختلاف و در خواست از مردم براي تمسک به حبل الله نيز بيانگر اين واقعيت است: «وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا.»( آلعمران/103)
اگر به شعاير و آموزههاي ديني دقت کنيم، اين نکته به صورت واضح قابل درک است؛ زيرا مثلا ميبينيم پيامبران و اديان آسماني براي همبستگي جوامع گوناگون از عامل فرامادي (معنويت و ديانت) استفاده کردهاند. اجراي شعاير مذهبي در عبادتگاه، عامل وحدت و اشتراک گروهها و طيفهاي مختلفي از هر زبان، قوم، نژاد و مليت شده است. به جاي اينکه قبايل و شهروندان و ملتها به عامل مادي (يعني منافع قبيله و شهر و مليت) خود توجه کنند، به منافع فراتر از آن يعني منافع همکيشان و مؤمنان توجه کردهاند که ممکن است در سرزمينها و کشورهاي گوناگون باشند.( قراملکی، 1382، ، ص170، شماره 28)
اين کارکرد مهم دين از نظر جامعهشناسان معروف ـ همچون دورکيم ـ نيز مورد تاييد است. وي دربارة نقش دين در ايجاد روحية همبستگي معتقد است: مناسک دين، براي کارکرد درست زندگي اخلاقي ما، به همان اندازه ضرورياند که خوراک براي نگهداشتن زندگي جسماني ما ضرورت دارد؛ زيرا از طريق مناسک است که گروه، خود را تأييد و حفظ ميکند. ( قراملکی، 1382، ص170، شماره 28) “ویل دورانت” نیز دین را عاملی برای جلوگیری از جنگهای طبقاتی دانسته و می گوید: «از آنجا که نابرابری طبیعی انسانها عده بی شماری از ما را محکوم به فقر و شکست کرده است، در برابر یاس ، امیدی فوق طبیعی تنها علاج است. اگر امید از میان برخیزد، جنگ طبقاتی شدت خواهد یافت.» ( دورانت، (بی تا)، ص55)
امام علی(علیه السلام) نیز میان دین و ایجاد وحدت پیوندی ناگسستنی برقرار می سازد و با مقایسه دوران جاهلیت و عصر ظهور اسلام، و حدت جامعه را از اصلی ترین پیامدهای دعوت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) می شمارد. «پس بنگرید که نعمتهای خدا چگونه بر آنان فرو ریخت، هنگامی که پیامبری برایشان برانگیخت.آنان را به اطاعت خدا درآورد و با خواندنشان به سوی او با یکدیگر سازوارشان کرد…..همانا خداوند سبحان بر این امت مسلمان منت نهاد و به الفت، آنان ر ا به یکدیگر پیوند داد.»(نهج البلاغه| خطبه 192)
3- 2-) کنترل افراد جامعه
يکي ديگر از کارکردهاي مهم دين در عرصه اجتماعي، کنترل افراد جامعه از طريق خود اشخاص است، يعني هرکس ناظر بر خويشتن باشد. اين کار، خود به نظم و امنيت جامعه کمک شاياني ميکند؛ زيرا «باورهاي اعتقادي، به ويژه اعتقاد به خدا و معاد، ضامن اجراي ارزشها و هنجارهاي دينياند و اين ضمانت اجرايي، در کنترل جامعه و سلامت آن نقش بسیار مهمی دارد. به عبارت ديگر، افراد جامعه و حکومت با دو روش، کنترل ميشوند: نخست، نظارت بيروني که از طريق احکام جزايي و انواع مجازاتها صورت ميپذيرد. دوم، نظارت دروني که از طريق باورهاي اعتقادي تحقق مييابد و اين نوع نظارت، علاوه بر هزينه کم، تأثير و نقش بيشتري را ايفا ميکند.( خسرو پناه، 1382، ص 255-256) اين کارکرد دين مورد تصريح دانشمندان غربي نيز ميباشد. “گيرتز” دراين مورد ميگويد: «يکي از کارکردهاي دين هدايت کنشها و تمايلات انساني در پرتو مجموعه پايداري از ارزشهاي اخلاقي و ترغيب آنها به کسب آرمانهاي اخلاقي است.» (همان)
3- 4-) برپايي عدالت و دادگری
عدالت اجتماعي، گمشده بشر در طول تاريخ، تنها از طريق دين و اجراي دستورات آن قابل وصول است. زيرا؛ آفريدگار جهان و انسان، بهتر از همه به نيازهاي طبيعي، فردي و اجتماعي انسان آگاه است؛ پس بشر بايد اصول کلي قوانين خود را از آفريدگار و سازندة خويش بگيرد و اين در گرو بعثت سفيران آسماني است. روشن است صرف بهدست آوردن قانون در اجراي عدالت کفايت نميکند، بلکه انسان بايد قوة عقلانيت و اخلاقش بر غريزه نفع و استخدامگرياش فايق آيد و اين محتاج تعليم و تزکيه نفس است تا پس از دريافت قانون و شريعت آسماني، در اجراي آن، عدالت و حق را مراعات کند. در صورت عدم کفايت تعليم و تزکيه در پايبندي انسان به عدالت، نوبت به ساير تضمينها (از قبيل کيفرهاي دنيايي و آخرتي) ميرسد. محتمل است برخي قانونشکنان و متجاوزان به حقوق ديگران خود را از کيفر دنيايي رفتار خود با انواع حيلهها و راهکارها برهانند، و در اين فرض، عدالت اجتماعي با بنبست مواجهه ميشود؛ اما وجود کيفر آخرتي آن هم با اشد مجازات ـ که هيچ گريزي از آن نيست ـ به اجراي عدالت اجتماعي و رعايت آن تضمين بيشتري ميبخشد و اين کارکرد اختصاصي نبوت و پيامبران است که بدون اقبال به نبوت و پيامبران، اصل عدالت اجتماعي با بحران مواجه خواهد شد. بر اين اساس، برقراري عدالت اجتماعي جزو اهداف اساسي پيامبران است.» ( قراملکی، 1382، شماره 28، ص170) در قرآن کريم نيز خداوند متعال بارها به انسانها دستور ميدهد در رفتارهاي اجتماعي خود همواره عدالت را پيشه خويش ساخته و بر اساس آن رفتار نمايند: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِينَ با القِسطِ.( نساء/135)
ادیان الهی با تاکید بر زندگی پس از مرگ تامین عدالت واقعی را نوید می دهند و در برابر هر ستم و عقوبتی در خور آن می نهند(مصباح یزدی، 1394ش، ج1-3، ص493) به فرموده امام علی(علیه السلام) «خداوند در کمین ستمکاران است؛ اگر چند روزی به آنان مهلت می دهد، دیری نخواهد پایید که به سزای کردارشان می رساند و داد مظلومان را از آنان می ستاند.»(نهج البلاغه| خطبه 97؛ همان| نامه 53)
3- 5-)آزادي بخشي
اديان الهي همواره جامعه انساني را به مسير تعالي و رشد و توسعه فرا ميخواند و کژيهاي وسيع و خطرناک را هشدار ميدهد. و اصل توحيد در اسلام، به معناي رهايي و آزادگي و شکستن قيود و زنجيرها و باز کردن راه تکامل به سوي آستان الهي است و يکي از اهداف بعثت پيامبران، همانا رهايي انسان از بردگي و اسارت بوده است و در دنياي کنوني ـ که انسان گرفتار انواع اسارتهاي ظاهري و (باطني مانند اسارت تبليغاتي) شده ـ بيش از پيش به آزادگي و دين آزادگان نيازمند است.» ( خسرو پناه، 1382، ص269) دین اسلام در همان ابتدای امر یعنی؛ پذیرش آیین اسلام، با بیان آیه (لا اکراه فی الدین قد تبیین رشدمن الغی…..) نشان می دهد که در پی سلب آزادی انسان ها نیست و موضع این آیین الهی آن است که انسان ها از روی اختیار به این دین روی آورند. همچنین اگر به متون و آموزههاي ديني نيز مراجعه کنيم ميبينيم تمام پيامبران الهي و اديان آسماني در جهت مخالف با ستمگران و ظالمان حرکت کرده و همواره در برابر حکومتهاي جور و طاغوت زمانه خويش به مخالفت و مقابله برخاستهاند. قرآن کريم تأکيد ميکند خداوند، براي هر امتي پيغمبري فرستاده و هدف آن، عبادت خداوند و دوري از طاغوت زمانه است: «وَلَقَد بَعَثنَا فِي کُلٍّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعبُدُوا اللهَ وَاجتَنِبُوا الطَّاغُوت.»(نحل| 36) در جاي ديگر قرآن کريم هدف از بعثت حضرت رسول اکرم(ص) را آزاد کردن مردم از انواع يوغها و زنجيرهاي دورة جاهليت ذکر ميکند: «وَ يَضَعُ عَنهُم اصرَهُم وَالا َغلاَلَ الَّتِي کَانَت عَلَيهِم.»(اعراف| 157)
3- 6-) بسترسازي براي ایجاد و تعالي فرهنگ و تمدن
انسان موجودي فرهنگي است. تمام کارهاي انسان، از کارهاي کوچک شخصي گرفته تا کارهاي بزرگ اجتماعي در بستر فرهنگ انجام ميگيرد. فرهنگ انسانها متفاوت است. رشد و تعالي انسانها در گرو رشد فرهنگي جامعهاي است که در آن زندگي ميکنند. پيامبران الهي و اديان آسماني به خصوص دين مقدس اسلام در راستاي تعالي فرهنگ انساني توجه زيادي مبذول ميدارند. نخستين سنگبناي فرهنگ و تمدن انسان را نيروي خِرد انساني ميسازد که با رشد و تطور آن، فرهنگ و تمدن نيز پلههاي صعود و تکامل خود را ميپيمايد. اديان و پيامبران آسماني براي شناساندن خداوند و اثبات نبوت، نيازمند رشد و تطور قوة عاقله و مفکرة انسان هستند؛ پيامبران در طول تاريخ از بهکارگيري نيروي خِرد و انديشة انسانها حمايت کرده و خود با راهکارهاي گوناگون به رشد و ظهور آن ياري رساندهاند.(قراملکی، 1382ش، ص178) راهکارهايي که دين اسلام براي رسيدن به اين هدف عالي، پشنهاد کرده است عبارتند از: تشويق به فراگيري علم و دانش، تجليل از کار و فعاليتهاي فرهنگي و علمي و اجتماعي و … به همين منظور در قرآن کريم، بارها مردم به تفکر، تعقل و فراگيري معارف و علوم مختلف فراخوانده شدهاند. در روايات اسلامي نيز دانش، گمشده مومن و فراگيري آن فريضه شمرده شده است.
متفکران غربی در بارهای نقش اسلام در تمدن بشری تاکید دارند: گوستاولوبون می نویسد: «ما درتاریخ ملتی را سراغ نداریم که مانند اعراب و مسلمانان به این اندازه در دیگران تاثیر داشته باشند. زیرا تمام ملت هایی که به نحوی باآنها ارتباط پیدا کردند، تمدن آنان را پذیرفتند».( لوبون، 1380، ص ۷۰۱) دکتر هونکه می نویسد: «تمدن اسلام که به وسیله مسلمانان آغازشد نه تنها میراث یونان را از انهدام و فروپاشی نجات داد و آن را اسلوب و نظم بخشید و به اروپا داد، بلکه پایه گذار شیمی آزمایشی، فیزیک، جبر، علم حساب به مفهوم امروزی و مثلثات فضایی، جامعه شناسی و زمین شناسی هستند. تمدن اسلامی تعداد زیادی کشفیات گرانبهاء و اختراعاتی در همه بخشهای علوم تجربی به مغرب زمین هدیه کرده. ولی شاید گرانبها ترین آنها اسلوب تحقیقاتی علم طبیعی باشد که این پیشقدمی مسلمانان بود که جای پا را برای اروپا بازکرد و منجر به شناخت قوانین طبیعت و تفوق و کنترل آن گردید.» (وات، 1389، ص۱۱)مونتگمری وات می نویسد: «جهان اسلام نه تنها در تولیدات مادی و اختراعات تکنولوژی و در زمینه های علم و فلسفه با اروپا شریک است بلکه اروپارا وادار کرد تصویر جدیدی از خود به وجود آورد که موجب بیداری آنان گردید و وظیفه ما اروپاییان غربی است که اشتباهات گذشته را اصلاح کنیم و به وام دار بودن عمیق خویش به عرب و جهان اسلام اعتراف کنیم.»(همان)
3- 7-) پشتیبانی از فضایل فضایل اخلاقی
دین در ابعاد گوناگون چون پی ریزی نظام ارزشی، فراهم کردن ضمانت اجرایی و تقویت انگیزه درونی به یاری اخلاق می شتابد.( یوسفیان، 1390، ص182) آدمیان را به تهذیب و تزکیه روحی فرا می خواند. پشتیبانی دین از اخلاق چنان است که برخی معتقدند« اگر خدا نباشد هر کاری مجاز است». تعمیم و کلیت این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا بی تردید آدمیان نیکی و زشتی بسیاری از کارها بدون بهره گیری از وحی در نمی یابند و فرمانبرداری از حکم عقل را اجتناب ناپذیر می بینند. با این همه، شمار کسانی که به احکام عقل گردن می نمهند، اندک است. کسی که به دین پشت می کند و رفتار اخلاقی اش را دارای فرجامی آن جهانی نمی بیند، به آسانی از جوانمردی و فتوت هم می گذرد.
آدمیان در قلمرو اخلاق به کسانی نیازمندند که آنها را به پاداش کارهای خیر بشارت دهند و از کیفر کارهای زشت بترسانند. خداوند با تذکرات مکرر در مورد این که هیچ کس در این دنیا عمر دائم نخواهد داشت و مرگ در کمین همگان است. باعث آن می شود که خداباوران با شتاب به سوی اعمال نیک کشانده شوند.(نهج البلاغه، حکت 324) و تقوا پیشگان از آلودگی به شهوات رهانیده گردند. (نهج البلاغه، حکت 364)
اساساً بسیاری از سجایای اخلاقی جزء در سایه اعتقاد به خداوند و زندگی پس از مرگ توجیه معقولی ندارد. به تعبیر شهید مطهری: «بشر واقعاً دو راه بیشتر ندارد: یا باید خودپرست و منفعت پرست باشد و به هیچ محرومیتی تسلیم نشود؛ ویا باید خداپرست باشد و. محرومتهایی را که به عنوان اخلاق محتمل می شود، محرومیت نشمارد و لااقل، جبران شده بداند. انسانیت و. گذشت و احسان اگر بر پایه تقوای الهی و طلب رضای الهی نباشد، بر پایه خطر ناکی است.»( مطهری، بیست گفتار، 1358، ص190)
جامعهای که به دین پایبند نباشد، واقع بینی و روشنفکری را از دست میدهد و عمر گرانمایه خود را درگمراهی و ظاهربینی و غفلت میگذراند، عقل را زیر پا گذاشته، و چون حیوانات، کوتاه نظر و بیخرد زندگی میکند. دچار زشتی اخلاق و پستی کردار میشود و بدین ترتیب، به کلی امتیازات انسانی را از دست میدهد. چنین جامعهای گذشته از اینکه به سعادت ابدی و کمال نهایی خود نمیرسد، در زندگانی کوتاه و زودگذر این جهان نیز، نتایج شوم و آثار ناگوار انحرافات و کجرویهای خود را دیده و دیر یا زود چوب غفلت خود را خواهد خورد و به روشنی خواهد فهمید که تنها راه سعادت، همان دین و ایمان به خدا بوده است و سرانجام از کردار خود پشیمان خواهد شد(طباطبایی، 1368، ص25)
نتیجه گیری:
دين به عنوان بزرگ ترين موهبت الهى به بشر از روز اول خلقت همراه او بوده، و نخستين انسان آفريده شده نخستين پيامبر خدا نيز بوده است. به لحاظ مطالعات تجربى و تاریخی نيز هرگز جامعه انسانى بدون دين مشاهده نشده است. اين خود نشانگر آن است كه هم دين با تولّد انسان متولّد شده و هم هميشه انسان خود را با دين معرفى كرده است. حال كه اين موهبت عظيم در اختيار بشر قرار داده شد، عقل حكم مى كند كه از ارزشمندترين هديه الهى، عالى ترين بهره بردارى صورت گيرد لذا؛ در جهت رسیدن به این مهم به بررسی دلایل نیاز به دین و کارکرد آن در حیات بشری پرداخته شد و این نتیجه حاصل شد که: دین و مصداق بارز آن آیین مقدس اسلام اولاً: به دلایل عقلی همچون: تشریع قانون در جهت حفظ نوع انسانی، وجوب لطف، نارسایی ادراک بشری، رسیدن به کمال مطلوب، و دلایل نقلی یعنی؛ آیات و روایات برای حیات بشری اعم از دنیوی و اخروی ضرورت دارد. ثانیاً دین در عرصه ی فردی کارکرد های مهمی اعم از : معنا بخشي به زندگی، معرفت زايي، نجات از گرداب تنهایی، کاهش ناراحتی و راهنمایی به زندگی با آرامش، تربیت و تکمیل انسان ها فراخور استعدادها، پیروزی بر شداید و کاهش اضطراب، برخوردار می باشد. و در عرصه ی اجتماعی کارکردهای مهمی اعم از: برقراری وحدت و یکپارچگی، کنترل افراد جامعه، برپايي عدالت و دادگری، آزادی بخشی، بسترسازي براي ایجاد و تعالي فرهنگ و تمدن، پشتیبانی از فضایل اخلاقی، را در حیات بشری دارد که هیچ رقیبی برای آن جایگزین نیست.
فهرست منابع:
* قرآن کریم
* نهج البلاغه
1- آذربایجانی، مسعود و موسوی اصل، سید مهدی( 1385)، در آمدی بر روانشناسی دین، چ اول، تهران: مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت).
2- آلستون، ويليام و ديگران(1376)، دين و چشم اندازهاي نو، ترجمه: غلامحسين توكلي، قم: دفتر تبليغات.
3- آمدی، ابولفتح( 1392)، غرر الحکم ودرر الکلام، ترجمه: رسولی محلاتی، چ13، قم؛ دارالکتب اسلامی.
4- ابن سینا، حسین(1403هـ .ق)، شرح اشارات، الاشارات والتنبیهات باشرح خواجه نصیر طوسی، تهران: دفتر نشرکتاب.
5- ـــــــ ، ــــــ (1403هـ . ق)، الشفاء، قم: منشورات مكتبة آيت الله المرعشي،
6- امین زاده، محمد رضا( 1380ش)، انسان در اسلام، چ دوم، قم: در راه حق.
7- ـــــــــ ، ــــــ (1391ش)، انتظار بشر از دين، چ هشتم، تهران: اسراء.
8- جيمز، ويليام(1372)، دين و روان، ترجمه: مهدي قائني، تهران : سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
9- حلّي، حسن بن یوسف( 1381ق)، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، چ اول، قم: انتشارات مصطفوي.
10- خسروپناه، عبدالحسين(1382)، انتظارات بشر از دین، چ اول، تهران: دانش و اندیشه معاصر.
11- دورانت، ویل و اریل( بی تا)، درس های تاریخ، ترجمه: احمد بطحایی، بی جا: بی نا.
12- ربانی گلپایگانی علی(1392)، ایضاح المراد فی شرح کشف المراد، چ دوم، ، قم: رائد.
13- شیخ مفید، محمد بن نعمان(1413ق)، النکت الاعتقادیه، قم: المجمع العالمی لاهل البیت.
14- صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم(1354ش)، المبدء و المعاد، تهران: انجمن فلسفه ايران.
15- طبا طبایی، محمد حسین(1386ش)، تفسیر المیزان، ترجمه: موسوی همدانی، قم: جامعه مدرسین.
16- ـــــــــ ، ــــــ (1368)، آموزش دین، جمع آوری و تنظیم : سید مهدی آیت الهی، قم، جهان آراء.
17- ـــــــــ ، ــــــ ( بی تا)، فرازهایى از اسلام، قم: موسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین .
18- ـــــــــ ، ــــــ (1374ش)، تفسیر المیزان، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی.
19- ـــــــــ ، ــــــ (1374) ، اصول فلسفه و روش رئاليسم، تهران: صدرا.
20- فروم، اريك(1363)، روانكاوي و دين، ترجمه: آرسن نظريان، تهران: انتشارات پويش.
21- فیاض لاهیجی، عبدالرزاق( 1373ش)، گوهر مراد، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
22- قدردان قرا ملکی، محمد حسن(1387ش) ، آیین خاتم، چ سوم، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
23- ـــــــــ ، ـــــ ( 1382)، فلسفه نیاز به دین و پیامبران، فصلنامه قبسات، ش27.
24- ـــــــــ ، ـــــ (1382)، کارکرد دين در انسان و جامعه، فصلنامه قبسات، شماره 28
25- قربانی، زین العابدین(1347)، اخلاق و تعلیم، قم: انصاریان.
28- کارل، الکسیس(1384)، انسان موجود ناشناخته، ترجمه: عنایت الله شکیبا پور، تهران: دنیای کتاب.
29- کلینی، محمد بن یعقوب (1390ش)، اصول کافی، تهران: دارالثقلین.
30- لوبون، گوستاو (1354)،تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید هاشیم حسینی، چ دوم، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
31- مجلسی، محمدباقر( 1403ق)، بحار الانوار، چ سوم، بیروت: دارالاحیاءالتراث العربی، موسسه التاریخ العربی.
32- مصباح يزدي، محمد تقي( 1375ش)، راهنما شناسي، تهران: امير كبير.
33- ـــــــــ ، ـــــــــ (1377ش)، آموزش عقاید، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل.
34- ـــــــــ ، ـــــــــ (1394) ، معارق قرآن، تحقيق و نگارش: محمدحسين اسکندري ، چ هشتم، تهران: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (قدس سره(.
35- مطهری، مرتضی(1377)، مجموعه آثار، چ هفتم، تهران: انتشارات صدرا.
36- ـــــــــ ، ـــــــ (1373ش)، ده گفتار، چ نهم، تهران: انتشارات صدرا.
37- ـــــــــ ، ـــــــ (1389)، بیست گفتار، چ سی نهم، تهران، صدرا.
38- ملكم، هميلتون(1377)، جامعه شناسي دين، ترجمه: محسن ثلاثي، تهران: تبيان، 1377.
39- ملكيان، مصطفي( بی تا)، كلام جديد 2(جزوة درسي)، قم: کتابخانه موسسه امام خمینی.
40- ناصر، مکارم شیرازی، ناصر(1377)، تفسير پيام قرآن، چ هفتم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
41- نصيرالدين طوسي، محمدبن محمد(1405ق)، تلخيص المحصل، چ دوم، بیروت: دار الاضواء .
42- وات، مونتگمری(1389)، تاثیر اسلام براروپای قرون وسطی، ترجمه:حسین عبدالمحمدی، چ دوم، تهران، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
43- یوسفیان، حسن( 1381ش)، نیاز به دین، چ اول، تهران: دانش و اندیشه معاصر .
44- ـــــــــ ، ــــ (1389ش) کلام جدید، چ اول، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت).