مرکز تخصصی نور الزهرا ساری

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

برگزاری نشست علمی "عوامل ظهور فرهنگ خرافه و روش مبارزه با آن از منظر قرآن کریم" در مرکز تخصصی نور الزهراء(سلام الله علیها) ساری

04 اردیبهشت 1397 توسط نورالزهرا ساری

نشست علمی با موضوع “عوامل ظهور فرهنگ خرافه و روش مبارزه با آن از منظر قرآن کریم” با حضوراستاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر سید حسن آقابابایی در در مرکز تخصصی نور الزهراء(سلام الله علیها) ساری برگزار گردید.
آقا بابایی خرافه و آثار نامطلوب آن بر فرد و اجتماع را از موضوعات مهم جامعه قلمداد کرد و گفت: این موضوع همیشه ذهن روشن¬ فکران دین و مصلحان اجتماع را به خود مشغول ساخته است.
وی در ادامه با اشاره به ارتباط مستقیم بین خرافه و انحطاط و عقب¬ماندگی جوامع خاطر نشان کرد: تمام جوامعی که به هر علتی گرفتار ذهن¬گرایی و اوهام شده¬اند و از عمل¬گرایی و منطق فاصله گرفته¬اند در دام خرافات افتاده اند.
وی همچنین اظهار داشت: خرافات و خرافه¬پرستی، دیرزمانی است که در فرهنگ همه جوامع در سرتاسر جهان رسوخ کرده و بمانند پوستینی وارونه واقعیت¬ها را تحریف نموده است.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: این پدیده منحصر به یک جامعه انسانی خاص نبوده و در پنج قاره این کره خاکی در بین ملل و اقوام مختلف از گذشته تا به امروز حضور و نمودی آشکار و پنهان داشته است.
وی با اشاره به این مطلب که خرافات و خرافه¬پرستی ارتباط مستقیم با بی¬سوادی و کم¬سوادی دارد، اظهار داشت: شخصی که آگاه به مسائل اجتماعی و مذهبی و آشنا به فرهنگ بومی خود باشد باتوجه به دانستنی¬های خود هیچ¬گاه در دام خرافه نمی¬افتد.
وی در پایان یکی از عوامل و بستر رواج خرافات در جوامع مذهبی را انحطاط و جهل و افول نقد و گفتگوهای دینی و رواج تقلید مستقیم و غیرمستقیم در حوزه عقاید دانست و گفت: شناخت علل و درمان صحیح و مستندگویی و طرح درست عقاید و رفتارهای منطقی و معقول، پژوهش¬های مستمر توسط عالمان روشن¬اندیش، بازنگری مداوم در یافته¬ها از جمله راه های درمان خرافه پرستی است.

 نظر دهید »

نیاز به دین و کارکرد آن در حیات بشری

04 اردیبهشت 1397 توسط نورالزهرا ساری

چکیده:
بشر از روزی که پا به عرصه ی کره ی خاکی نهاد همواره با نیازهای متعددی رو به رو شده که برخی از این نیازها را به تنهایی برآورده ساخته است. ولی، بعضی از آنها آن چنان با حیات دنیوی و اخروی او عجین بوده است که جزء با مساعدت غیر و داشتن یک برنامه جامع نمی توانست بر این نیاز فائق آید. این برنامه از سوی رهبران الهی، دین، معرفی گشت و بر این امر ادعا گردید که دلایل بسیاری بر نیاز و کارکرد آن در حیات بشری وجود دارد و سعادت بشر در گرو سر سپردن به آن می باشد. بنابراین؛ بررسی موضوع مورد نظر از لحاظ نظري ، موجب عرضه ي نگاه جامع و کاملی از دین در همه ي ابعادش می شود و از لحاظ عملی، به پذیرش و قبول آرا و افکار دینی، از سوي نسل هاي جدید این انقلاب، که به نوعی خود را در مواجهه با طیف وسیعی از تبلیغات رنگارنگ جهان مادي گرا می بینند، می انجامد.در این تحقیق به این سوال پاسخ داده شد که دلایل نیاز به دین چیست؟ و کارکرد آن در حیات بشری چه می باشد؟ و با بررسی کتب کلامی – فلسفی و آیات - روایات مربوطه، این نتیجه حاصل شد که؛ دلایل عقلی و نقلی زیادی در مورد نیاز به دین از سوی پیام آوران الهی و بزرگان دین اقامه گردیده است. و همچنین روشن گردید که دین دارای کارکردهای مهمی در دو عرصه ی فردی و اجتماعی می باشد. به گونه ای که تحقیق و بررسی در آن سبب نیازمندی بشر به دین را به خوبی تبیین می سازد.
کلیدواژه ها: دین، کارکرد، نیاز، حیات بشری

مقدمه:
بشر به عنوان موجودی مختار و صاحب شعور در طول حیات خویش با نیازهای متعددی مواجه می شود. اگر چه برخی از نیاز های خود را می تواند به تنهایی برآورده سازد ولی برای اینکه بتواند حیات پسندیده ای را داشته باشد نیاز به یک برنامه جامع در جهت تحقق اهداف خود در زندگی دارد. این برنامه جامع از سوی خداوند تحت عنوان “دین” که به معنای شریعت و آیین است (ابن منظور، 1408ق، ج4، ص460) به پیامبران الهی ابلاغ گردیده؛ «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون (روم|30)؛ پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است که آیین استوار، ولی اکثر مردم نمی دانند.» پیامبران نیز، آن را به عنوان بزرگ ترين موهبت الهى به بشریت عرضه نموده اند. حال كه دین در اختيار بشر قرار داده شده است، عقل حكم مى كند از دینی که پیامبران آن را ارزشمندترين هديه الهى بیان می دارند، عالى ترين بهره بردارى صورت گيرد لکن؛ این بهره بردارى متوقّف بر شناخت آن می باشد و این شاخت با دانستن ضرورت و کارکرد آن که در این تحقیق منظور از آن، تمامی خدمات، آثار و هر نوع نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی انسان است ( قدردان قرا ملکی، ۱۳۸۷، ص 293) به خوبی روشن می گردد. بنابراین، تحقیق مورد نظر به دنبال آن است تا دلایل نيازمندی بشر به دین را مورد بررسی قرار داده و برای تبیین روشنتر نیاز بشر به دین، کارکردهای آن را در دو عرصه ی فردی و اجتماعی را بیان نماید.
درباره موضوع مورد نظر کتاب یا مقاله ای که عیناً ناظر بر این موضوع باشد یافت نشده است. ولی در مورد هر یک از عناوین موضوع مورد نظر، یعنی “نیاز به دین” و “کارکردهای دین"، یا تحت عنوان “ضرورت دین” کتاب ها و مقالات متعدی نوشته شده است که از جمله ی آنها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
“کلام جدید"( دکتر حسن یوسفیان)، “بررسی های اسلامی” (علامه طباطبايى) مقاله “قلمرو دین و انتظار حداقلی و حداکثری از دین” نوشته (سيده معصومه جوادي زاويه)، “ضرورت و رسالت دين” نوشته(على ربانى گلپايگانى)، “نياز بشر به دين از نگاه شهيد مطهّرى” نوشته، (احمد بهشتى مهر) و…
با توجه به پیشینه بیان شده می توان گفت اگرچه در باره ی کارکردهای دین تحقیقات متعددی اعم از کتب و مقاله نوشته شده است؛ لکن می توان گفت، درباره ی ضرورت و نیاز به دین به صورت منسجم کار نشده و در این تحقیق سعی شده با انسجام بیشتری به این مهم پرداخته شود. همچنین در بسیاری از موارد عدم اهتمام و انگیزه کافی در سپردگی نسبت به یک امری ناشی از عدم معرفت کافی نسبت به نقش و کارکرد آن مسئله می باشد. دین نیز مستثی از این قاعده نیست لذا؛ شناخت صحیح دلایل ضرورت و کارکرد آن موجب اهتمام بشر به انجام تکالیف الهی می شود. علاوه اینکه در عرصه ي پژوهش هاي دینی، بررسی آثار و کارکردهاي دین در زندگی بشر، همواره از اهمیت فراوانی برخوردار است چرا که مطالعه و پژوهش در این زمینه موجب پررنگ تر شدن نقش دین در جوامع مختلف انسانی می شود و شاید عاملی در جهت احیاء تفکر دینی به عنوان اساس و شالوده ي زندگی الهی باشد.
این تحقیق با روش توصیفی– تحلیلی به جمع آوری اطلاعات از طریق منابع و متون کتابخانه ای، مقالات علمی – پژوهشی، جستجو در اینترنت، نرم افزار های کلامی و… پرداخته است و نخست کلید واژه های مهم این تحقیق، مفهوم شناسی شده سپس دلایل عقلی نیاز به دین همچون: وجوب لطف، نارسایی ادراک بشری، تشریع قانون در جهت حفظ نوع انسانی، رسیدن به کمال مطلوب و… و دلایل نقلی یعنی؛ آیات و روایات را بیان نموده و در پایان کارکردهای فردی دین که شامل: معرفت زايي، معنا بخشي به نجات از گرداب تنهایی، راهنمایی به زندگی با آرامش، ابديت طلبي کاهش ناراحتی پيروزي بر شدايد و کاهش اضطراب، روشن‎بيني و بصيرت تفسیر خوشبینانه از مرگ و… و کارکردهای اجتماعی دین که شامل: برپايي‌ عدالت‌ و دادگری، آزادی بخشی، زدودن خرافه ها پشتیبانی از فضایل فضایل اخلاقی، جبران کاستی های دنیای مدرن، بسترسازي براي ایجاد و تعالي فرهنگ و تمدن و… است را، مورد بررسی قرار داده است.
مقدمه:
هر کسی قبل از اینکه دینی را برای خود برگزیند به دنبال آن است که سبب نیازمندی خود را به آن بیابد. در واقع پاسخ به این پرسش می تواند موجب آن گردد که فرد در برابر پیام آوران دین و قوانین الهی سر تسلیم فرود آورد. پیام آوران ادیان الهی و بزرگان و اندیشمندان اسلامی دیدگاه های متعددی را از دو منظر عقل و نقل در پاسخ به این پرسش اقامه نموده اند. در اینجا سعی شده است مهمترین این دلایل، مورد بررسی قرار گیرد.
1-) دلایل نیازمندی به دین
1-1-)دلایل عقلی
1-1-1-) تشریع قانون در جهت حفظ نوع انسانی
فلاسفه اسلامى (فيلسوفان مشايى مسلمان) نیاز و ضرورت دين و نبوت را بر اساس نيازمندى حيات اجتماعى بشر به قانونى كامل جامع و عادلانه تبيين‏كرده‏اند، تبيين برهان آنان كه ابن سينا در كتاب اشارات تقرير و محقق طوسى شرح‏كرده چنين است:
1. انسان به تنهايى نمى‏تواند به نيازهاى طبيعى خود پاسخ گويد، بلكه به مشاركت‏و همكارى ديگران نياز دارد. از اين رو گفته‏اند: «انسان مدنى بالطبع است.‏»
2. غريزه شهوت و غضب در انسان او را به سودجويى و تعدى به ديگران برمى‏انگيزد، و نتيجه آن اختلال نظم اجتماعى است. از اين رو، حيات اجتماعى انسان نيازمند قانونى عادلانه است كه حقوق و وظايف افراد را تعيين كند.
3. تدوين اين قانون به دست‏ خود مردم، زمينه‏ساز نزاع و اختلاف است، و در نتيجه ‏چيزى كه غرضى از آن جلوگيرى از بروز اختلاف و رفع نزاع است، خود سبب بروز نزاع واختلاف خواهد بود.
4. پس قانون‏گذار بايد از ويژگى‏اى برخوردار باشد كه او را از ديگران ممتاز كند و اطاعت او را گردن نهند. و او همان پيامبر الهى است كه با آوردن معجزه دعوى ‏پيامبرى خود را اثبات مى‏كند، و در نتيجه لزوم اطاعت او بر ديگران آشكار مى‏گردد.
5. انسان‏هاى معمولى، اجراى عدل را چندان مهم نمى شمارند و بيش‏تر به تامين ‏منافع خود مى‏انديشند. و به عبارت ديگر، نيازهاى فردى را بر نيازهاى نوعى مقدم ‏مى‏دارند، از اين رو، براى اين‏كه آنان به قوانين دينى احترام بگذارند و اجراى‏آن‏ها را مهم تلقى كنند، پاداش‏ها و كيفرهاى اخروى مقرر گرديده است.
6. توجه به پاداش‏ها و كيفرهاى دينى متفرع بر شناخت‏ خداوند است كه پاداش و كيفر اعمال به دست اوست. از اين رو، شناخت‏ خداوند نيز از معرفت‏هاى دينى لازم به ‏شمار آمده است. بنابراین براى تحكيم معرفت ‏به خداوند، عبادت‏ها و اذكار و مناسك دينى مقرر گرديده است، و انسان ها به انجام آن دعوت شده اند.
محقق طوسى پس از شرح برهان فوق مطلبى را به‏عنوان نقد كلام ابن‏سينا آورده و گفته است:
«همه آنچه را كه شيخ درباره شريعت و نبوت بيان نمود. چنين نيست كه انسان بدون‏ آن نتواند زندگى كند، بلكه نقش آن‏ها در كمال نظام زندگى دنيوى و اخروى بشر است، ولى حيات ضرورى انسان از طريق قوانين و تدابير غير دينى نيز امكان‏پذير است.چنان‏ كه در روى زمين جوامع غير دينى نيز وجود دارد.» ( ابن سینا، 1403هـ . ق، ج‏2، ص 371 374) يعنى؛ اگر ما به ‏انسان به عنوان يك موجود صرفاً مادى باشد و حيات او را منحصر در حيات دنيوى بدانيم، ممكن است جامعه بشرى براساس قوانين غير دينى نيز نظم لازم را به‏دست آورد. ولى اگر انسان شناسى مبتنى بر دو بعدى بودن انسان باشد و در كنارحيات مادى و دنيوى به زندگى معنوى و اخروى نيز براى انسان قايل شويم، بلكه آن‏را اصل و فلسفه حيات او بدانيم، قانون و شريعت الهى امرى ضرورى و اجتناب‏ناپذير خواهد بود، و بديهى است كلام ابن‏سينا بر پايه چنين انسان‏شناختى‏اى استواراست.
1-1-2-)وجوب لطف
متكلمان اسلامى، نیاز به دين و تكليف را براساس قاعده لطف‏ تبيين كرده‏اند. مقصود از قاعده لطف این است كه به سبب آن، مکلف به طاعت نزدیک و از معصیت دور می شود و در قدرت مکلف بر انجام دادن تکلیف، موثر نیست و به مرز اجبار نیز نمی رسد.( شیخ مفید، 1413ق، ص31) بنابراین؛ آنچه که بشر را به هدف از آفرينش او و وصول به مقام قرب ‏الهى نزديك ‏مى‏سازد، به مقتضاى جود و حكمت الهی انجام آن ‏ بر خداوند، واجب و لازم است. اساس اين قاعده كلامى را لزوم هماهنگى ميان فعل و فاعل ( اصل سنخيت) تشكيل‏مى‏دهد. به عبارت ديگر لازمه كمال در ذات و صفات ذاتى خداوند، كمال در فعل و صفات‏افعال است. بنابراين، شان الوهيت و ربوبيت ‏خداوند اقتضا مى‏كند كه آن ‏چه بشر را در نيل به غايت مطلوب او كمك مى‏كند، در اختيار او قرار دهد. و اين، مفاد قاعده ‏لطف در اصطلاح متكلمان عدليه است.
براساس اين قاعده، در تبيين لزوم تكليف و شريعت گفته‏اند: تكليف و شريعت از دو نظر لطف در حق انسان‏هاست. و چون لطف ضرورى است، تكليف و شريعت نيز ضرورى خواهدبود، آن دو جهت عبارتنداز:
1. به حكم عقل، شكر منعم واجب است، چنان‏كه عدل، انصاف، وفاى به عهد نيز واجب‏و كارهاى مقابل آن‏ها قبيح و ناروا هستند(تكاليف عقلى).
از طرفى التزام به عبادات شرعى، در تقويت و تحكيم تكاليف عقلى مزبور مؤثر وكارساز است. بنابراين، تكاليف شرعى نسبت‏به تكاليف عقلى لطف هستند، و لطف واجب‏است. پس تكاليف شرعى نيز واجب و ضرورى‏اند.
2. علم به پاداش‏ها و كيفرهاى اخروى نقش مؤثرى در گرايش انسان به طاعت و دورى ‏از معصيت دارد، اين آگاهى از طريق حس و عقل به دست نمى‏آيد، بلكه راه آن منحصردر وحى و شريعت آسمانى است.
بنابراين، از اين نظر نيز تكليف و دين لطف در حق انسان‏هاست، پس ضرورى است. (لاهيجى،۱۳۷۳ش، ص‏353)
1-1-3-) نارسایی ادراکات بشری
عقل می گوید زندگی این جهانی به عبث آفریده نشده و خدای حکیم آدمی را چون چارپایان نیافریده است. پس به ناچار باید از غفلت و بی خبری در آییم و به دنبال کشف نقشه و برنامه ای برای جهت دادن سعادت خود در این دنیا برآییم. در گام اول می بینیم عقل و حس براي هدايت و تأمين سعادت انسان کافي نيست، و نمی تواند طرح و برنامه همه جانبه ای را در این جهان ایجاد کند تا چه رسد به اینکه بتواند دورنمایی از زندگی پس از مرگ برای ما ترسیم کنند. بلکه؛ عقل جهت رشد و شناخت برخي از واقعيات، نياز به دين دارد. زيرا عقل در شناخت برخي از مسايل عاجز است و در تشخيص حق و باطل دچار مشکل مي شود. بنابراین؛ باید به دنبال منبع دیگری باشیم. این منبع در منابع الهی دین نامیده می شود.(یوسفیان، 1390 ش، ص162) دین است که در برخی موارد زمینه های حکم عقل را فراهم می نماید و آن را در تفسیر زندگی، شناخت جهان و شناخت مبدأ و معاد کمک می کند. بر اساس نیاز عقل به دین است که یکی از فلسفه های بعثت پیامبران «رشد عقلانی» بیان شده است.
امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «خداوند رسولانش را فرستاد… تا گنجینه های عقل را آشکار سازند…» ( کلینی، 1390 ش، ج 1، ص 16)
آیت اللَّه جوادی آملی می نویسد: «… مثلاً عقل انسان، بعضی از صفات جزئیه خداوند، مانند سمع و بصر و کلام الهی و همچنین حقیقت معاد و چگونگی آن و احکام الهی را کاملاً درک نمی کند و باید آن ها را از نقل(حدیث) استفاده کند…» (جوادي آملي، 1391ش، ص 24 و ص37 و ص 45-40)
1-1-4) رسیدن به کمال مطلوب
در حقيقت، كامل‏ترين نوع‏جهان‏بينى كه بشر مى‏تواند به آن دست یابد جهان‏بينى دينى است، و چون بدون داشتن جهان‏بينى كامل، تكامل در حوزه علم و عمل به دست نمى‏آيد، بنابراين، انسان در كمال علمى و عملى ‏خويش نيازمند دين است. واين است علت نيازمندى انسان به دين از آغاز تا پايان، و براهين و دلايلى كه در متون دينى و كتب فلسفى و كلامى بيان گرديده است، شرح وتفسير اين علت اساسى‏است. اين علت اساسى، به گونه‏اى روشن در كلام محقق طوسى آمده‏است. وى پس از نقل كلام فخرالدين رازى درباره فوايد بعثت پيامبران گفته است: «ضروره وجود الانبياء لتكميل الاشخاص بالعقائد الحقه والاخلاق‏ الفاضله و الافعال ‏المحموده النافعه لهم فى‏عاجلهم و آجلهم، و تكميل النوع باجتماعهم على‏الخير و الفضيله و تساعدهم فى‏الامور الدينيه و سياسه الخارجين عن جاده‏الخير و الصلاح…» حاصل عبارت ياد شده اين است كه؛ ضرورت نبوت به خاطر تكميل بشر است در حيات ‏فردى و اجتماعى او زيرا؛ هر فرد از افراد بشر در پرتو عقايد حقه و اخلاق پسنديده ‏و كارهاى شايسته به كمال مطلوب خويش دست مى‏يابد، چنان ‏كه كمال حيات اجتماعى ‏انسان نيز در گرو اين است كه اجتماع آنان براساس خير و فضيلت، استوار گردد، ودر كارهاى دينى يك‏ديگر را يارى نمايند، و نيز كسانى كه از راه خير و صلاح فاصله‏مى‏گيرند، با تدبير و سياست دينى ادب شوند. (نصيرالدين طوسي، 1405 ق‌ ص‏367)
متكلمين(حلّي، 1381ق، ص375) و فيلسوفان (ابن سينا، بی تا، ص441؛ صدرالدین شیرازی، 1354ش، ص488ـ489) این دلیل را با استواری بر مقدمات ذیل اینگونه بیان می دارند:
1. خداوند حكيم است و كار لغو و بيهوده نمي كند، بنابراين افعال او غايتمند است. اما غايت و هدف آفرينش آن است كه مخلوقات خداوند، و از جمله انسان، به كمالات شايستة خود دست يابند.
2. زندگي دنيا مقدمة زندگي آخرت است و سعادت و شقاوت ابدي در گرو چگونه زيستن در اين جهان است.
3. انتخاب مسير زندگي، افزون بر اراده، وابسته به شناخت و آگاهي است.
4. ابزار عمومي شناخت (حس و عقل) از درك راه درست زندگي و چگونگي رابطة دنيا و آخرت ناتوان است. حس در قلمرو خارج از محسوسات كاربردي ندارد و عقل، فراوان دچار خطا مي شود. افزون بر اين، عقل از تشخيص بسياري از مصالح و مفاسد انسان ناتوان است. (مصباح يزدي، 1375، ص27ـ38)
از مجموع مقدمات ياد شده، روشن مي شود كه انسان براي وصول به كمال نهايي خويش، نياز به منبع ديگري، ـ غير از حس و تجربه و عقل ـ دارد كه تا با بهره گيري از آن بتواند در هر مورد راه درست را كاملاً بازشناسد و بر اساس اين شناخت، به گزينش صحيح دست زند.
1-2-) دلایل نقلی
1-2-1)آیات
نیاز به دین و ضرورت و اهميت آن به درستي از آيات قران فهميده مي شود، مثلاً خداوند کريم، در” سوره روم آيه 29″ اين ضرورت را گوشزد مي کند و مي فرمايد: « فاقم وجهک للدين حنيفا فطرة الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذالک الدين القيم و لکن اکثر الناس لا يعلمون». از لفظ اقامه دوام و ثبات و تمام و کمال دانسته مي شود و اقامه وجه تمام روي را به طرف چيزي گرداندن است از اين جهت بايد گفت کتاب آسماني مسلمين از پيروان خود توجه کامل و دائم و مستمر به دين را خواسته است و بديهي است که اگر دين داراي شأن عظيم و اهميت تامي نباشد اين تکليف معني نخواهد داشت، و تأييد اين معني و ضرورت را مي توانيم همچنين در “آيات 70 سوره انعام"، «وَ ذَرِ الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما کَسَبَتْ لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْل لا یُؤْخَذْ مِنْها أُولئِکَ الَّذینَ أُبْسِلُوا بِما کَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیم وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ؛ و رها کن کسانى را که آئین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنیا، آنها را مغرور ساخته; و با این (قرآن)، به آنها یادآورى نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قیامت) جز خدا، نه یاورى دارند، و نه شفاعت کننده اى! و (چنین کسى) هر گونه عوضى بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد، آنها کسانى هستند که گرفتار اعمالى شده اند که خود انجام داده اند؛ نوشابه اى از آب سوزان براى آنهاست; و عذاب دردناکى، به خاطر این که کفر می ورزیدند و آیات الهى را انکار مى کردند.» و” آيه 123 سوره توبه” و… بشناسیم.
از دیدگاه قرآن خلقت انسان دارای هدف خاصی است.(امین زاده، 1380ش، ص 66) خداوند متعال می فرماید: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه؛ ای انسان تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی کرد.»(انشقاق|6) آیا غرض از خلقت انسان بهره گیری از دنیا بوده تا چند روزی در این دنیا زندگی کند و مراحلی را بگذراند، به دنیا بیاید، چند روزی کودک باشد، به جوانی برسد و بعد پیر شود و باز به خاک برگردد؟ اگر غرض از آفرینش انسان این باشد این فرض با خلقت حیوانات تمام می شود و دیگر لازم نبود انسان آفریده شود و بر فرض که انسان برای این غرض باشد احتیاجی به فکر و شعور برای او نبود. لذا اینکه غرض از خلقت انسان تنها بهره گیری از مادیات دنیا باشد و انسان به یک زندگی دورانی تن دهد و حرکت دورانی داشته باشد، قرآن کریم آن را لغو و بیهوده می شمارد و از تن دادن به چنین زندگی نهی می فرماید و آن را زندگی ذلت بار می شمارد. (آل عمران/185 ) «و ما الحیاة الدنیا الا متاع الغرور؛ (حدید/20 ) و زندگی دنیا چیزی جز سرمایه فریب نیست. » «اعلموا انما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال والاولاد(حدید/20) ؛ بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخر فروشی درمیان شما افزون طلبی دراموال و فرزندان است. » این ندای قرآن است که می فرماید: «ارضیتم بالحیاة الدنیا من الآخرة فما متاع الحیوة الدنیا فی الآخرة الا قلیل؛ (توبه| 38) آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.» و باز می فرماید: «و فرحوا بالحیاة الدنیا و ماالحیاة الدنیا فی الآخرة الا متاع (رعد/26 )؛ آنها به زندگی دنیا شاد شدند در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت متاع ناچیزی است.» با توجه به این آیات معلوم می شود زندگی انسان اگر به خاطر دنیا باشد ارزش ندارد بنابراین غرض از خلقت باید غیر از این باشد و زندگی در دنیا باید وسیله ای برای آن غرض باشد. در اینجا باز به قرآن برمی گردیم تا ببینیم غرض از خلقت را چگونه بیان می فرماید، آنجا که فرمود: «و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون ( ذاریات/56)؛ جن و انس را نیافریدیم مگر برای این که مرا پرستش کنند. « پرستش چیست؟ راه و رسم آن چگونه است؟ دستوراتی که باید مورد اطاعت قرار گیرند و اموری که از آنها نهی شده اند کدامند؟ از کجا باید آنها را شناخت؟ آیا جز وحی و دین چیز دیگری می تواند پاسخگو باشد؟ حال که به این حقیقت دست یافتیم که زندگی انسان بازیچه نیست و خدای حکیم آدمی را چون چارپایان به خود واگذار نکرده است، ناچار باید از غفلت و بی خبری درآییم و به دنبال کشف برنامه ای برای تامین سعادت خویش برآییم . در گام اول حس و عقل را در پی ریزی همه جانبه ای برای زندگی این جهانی نیز کارآمد نمی یابیم چه رسد به اینکه دورنمای زندگی پس از مرگ را ترسیم کند و راه درست زیستن را بنمایاند از این رو توجه به حکمت الهی ما را به منبعی دیگر از معرفت رهنمون می گردد که در منابع دینی وحی خوانده شده است.» ( یوسفیان، 1381ش، ص 17) نتیجه این می شود که دین وسیله رسیدن به هدف خلقت و سعادت انسان است .
علامه طباطبایی در تایید مطلب بیان شده می گوید: «فان الدین هو الطریقة المسلوکة … التی یقصد بها الوصول الی السعادة الحقیقة(طباطبایی، 1374، ج 7، ص 192 )؛ دین همان روش پیموده شده ای است که هدف آن رسیدن به سعادت حقیقی است.
همچنین از مطالعه آيات قرآن به‏دست مى‏آيد كه دين نوعى هدايت است. چنانكه ‏مى‏فرمايد: «فاماياتينكم منى هدى فمن تبع هداى فلاخوف عليهم‏ولاهم يحزنون (بقره | 38) ؛ اگر از جانب من‏هدايتى براى شما آمد، پس آن‏كس كه هدايت مرا پيروى كند، بر آنان بيمى نيست و نه‏آنان محزون خواهد بود.» نظير اين آيه در “آيه‏123 سوره طه"نيز آمده و در آن آيه نتيجه پيروى از هدايت‏الهى را مصونيت از گمراهى و بدبختى (ضلالت و شقاوت) دانسته است.اين دو آيه پس از آيات مربوط به خلقت آدم و خروج او از بهشت و هبوط به زمين‏است، از اين‏جا روشن مى‏شود كه مقصود از هدايت، هدايت غريزى و حتى هدايت عقلى‏نيست، بلكه هدايت ‏شرعى و دينى است كه از طريق وحى تشريعى به آدم و نسل او خواهدرسيد. در جاى ديگر فرموده است: «قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقيم دينا قيما مله ابراهيم حنيفا و ما كان‏ من ‏المشركين ( انعام |161)؛ بگو به درستى كه پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده است وآن‏دينى استوار (يعنى) آيين حنيف ابراهيم است؛ او از مشركان نبود.»
خداوند تبارک و تعالی درباره قرآن مى‏فرمايد: «شهر رمضان الذى‏انزل فيه‏القران هدى للناس …» (بقره |185)؛ ماه رمضان كه قرآن براى هدايت‏ مردم در آن نازل گرديد. و درباره تورات و انجيل مى‏فرمايد: «وانزل التوراه والانجيل من قبل هدى للناس ( آل عمران | 4) ؛ قبل از اين، تورات و انجيل رابراى هدايت انسان‏ها نازل كرد.» بنابراين؛ از آنجایی دين، رسالت هدايت‏ بشر را برعهده دارد. و پیمودن راه کمال و رسیدن به اهداف و اغراض بدون هدایت برای انسان میسر نیست. به خوبی نیاز و ضرورت وجود دین روشن می گردد.
1-2-2)روایات
از دلایل نقلی که می توان در مورد نیاز بشر به دین اقامه نمود روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. مطالعه سخنان علی(علیه السلام)می فهماند که در دیدگاه آن حضرت، دین مجموعه ای از باورها، معرفتها، معارف حقه، دستورالعملها و مقرراتی است که انسان در تامین سعادت و کمال وجودی و به دست آوردن آرامش روحی و روانی و رفع دغدغه های فکری و ایجاد روابط سالم و بی شائبه و شفاف به رعایت آن نیازمند است. همچنین آن حضرت می فرماید: «ادین الناس من لم تفسد الشهوة دینه » (ابولفتح آمدی،1392، ج 2، ص 3207). متدین ترین انسانها کسانی هستند که شهوت و تمایلات نفسانی دین آنان را فاسد نکند. بنابراین دین همراه با یقین و باورهای مطمئن و ارزشهای اخلاقی و فضایل بالای انسانی و معرفت شهودی است و لذا می فرماید: «لادین لمرتاب و لامروة لمغتاب » (همان ج 6، ص10440). کسی که فاقد یقین و باور مطمئن است از دین بی بهره است و کسی که پشت سر دیگران حرف می زند و غیبت می کند فاقد فتوت و مردانگی است.
در این دیدگاه دین برای فرد متدین علاوه بر اینکه معرفت و علم و آگاهی می آورد و صاحبش را دارای ضمیری روشن و بیدار می سازد و از اضطرابهای روحی و دغدغه های فکری نجات می بخشد او را دارای نفس مطمئنه و استوار و محکم قرار داده و از وی فردی امین و قابل اعتماد برای دیگران و جامعه تربیت می کند. به همین جهت امام (علیه السلام) به طور مکرر و با تاکید می فرماید: «لا تثقن بعهد من لادین له » (همان، ص 10163). به تعهدات کسانی که دین ندارند خیلی مطمئن و اعتماد نداشته باشید. یا در جای دیگر می فرماید: «لا امانة لمن لادین له » (همان، ص 10789). کسی که دین ندارد امانت ندارد یعنی نمی شود انسان فاقد دین را فردی امین و مطمئن دانست.
همچنین از آنچه در کلام امام علی(علیه السلام) در” خطبه اول نهج البلاغه” در مورد اهداف بعثت انبیاء آمده، به خوبى نقش و نیاز به دین در زندگى انسانها آشکار مى گردد که «اگر پیامبران نبودند شرک و بت پرستى سراسر جهان انسانیّت را فرا مى گرفت و شیاطین، آنها را از معرفت خداو بندگى او باز مى داشتند، چرا که عقل انسانها به تنهایى براى تشخیص همه اسباب سعادت و موانع راه کافى نیست. درست است که عقل نورافکن پرفروغى است ولى تا آفتاب وحى نتابد و همه جا را روشن نسازد تنها با نورافکن عقل که محیط محدودى را روشن مى کند نمى توان این راه بسیار پرخطر و پرفراز و نشیب را طى نمود.»
امام رضا (علیه السلام) نیز در اشاره به نیاز بشر به دین می فرماید: «از آنجا که در آفرینش مردمان و استعدادهای آنان آنچه به طور کامل به مصالح شان برساند وجود نداشت و آفریدگار برتر از آن بود که دیده شود و ارتباط مستقیم با وی برقرار گردد چاره ای جز این نبود که فرستاده ای معصوم میان او و آدمیان میانجی شود و امر و نهی الهی را به ایشان برساند.»(مجلسی، 1403ق ، ج 7، ص 40 ( یعنی؛ دین را برای رسیدن انسانها به سعادت برایشان ارمغان آورد .
در جای دیگر از امام صادق علیه السلام در خصوص فلسفه بعثت پیامبران و نیاز به دین آمده است: «…هنگامی که ثابت کردیم خالق و آفریدگاری داریم و آن آفریدگار هرگز به چشم دیده نمی شود و قابل لمس نیست تا بندگانش با او تماس مستقیم داشته باشند، ثابت می شود که او سفیرانی میان بندگانش دارد که دستورهای او را به آن ها می رسانند و آن ها را به آنچه مصالح و منافع شان در آن است و مایه بقای آن ها و ترک آن مایه فنای آنان می شود رهنمون می شوند.» (کلینی، 1390ش، ج 1، ص 168)
مقدمه:
عده ای معتقدند نباید دلیل نیازمندی به دین را در مباحث ماهوی و تئوریک و چیستی شناسی جستجو کرد. بلکه به جای این کار بهتر است تحقیق کنیم تا ببینیم دین در زندگی آدمیان چه کارکردهایی دارد. با دانستن کارکرد های دین می توان دلیل نیازمندی به دین را هم به روشنی درک کرد. لذا؛ انديشمنداني كه در حوزه دين مطالعه و تحقيق مي كنند دربارة خدمات و كاركردهاي دين رويكردهاي مختلفي دارند. گروهي دين را داراي كاركردهاي منفي مي شمارند.(فروم، 1363، ص 23) و بعضي ديگر بر كاركردهاي مثبت آن تاكيد مي ورزند. حقيقت آن است كه دين الهي افزون بر سعادت اخروي، آرامش و رفاه دنيوي را نيز تأمين مي كند و نيازهاي اصيل اجتماعي و رواني انسان را به نيكوترين صورت برآورده مي سازد.( طباطبايي، 1374، ج5، ص 88 ؛ جيمز، 1372، ص 193)
2-) کارکرد های فردی دین
2-1-) معنا بخشي به زندگي
شاید این فایده از مهم‌ترین فواید دین باشد، زیرا زمانی زندگی برای انسان معنا دارد که بداند هدف و معنای آن چیست و برای چه آفریده شده. در واقع، اگر معنای زندگی را در جهت تأمین جاودانگی انسان تبیین کنیم، به یکی از عظیم‌ترین و اصلی‌ترین فواید دین دست یافته‌ایم؛ ازاین رو گفته اند سرّ حاجت انسان به دین، جاودانه بودن و زندگی اخروی اوست و اگر جاودانگی‌ مطرح ‌نباشد، زندگی‌ لغو خواهد بود.
از نگاه انسان خدا باور، زندگي منحصر در حيات مادي نيست بلكه مرگ آغاز زندگي حقيقي است و حيات جاويدان انسان پس از مرگ شروع مي شود. اين تفسير از مرگ به زندگي معنا مي بخشد و خدا باوران را به استقبال عاشقانه از شهادت مي كشاند. در مقابل، كساني كه مرگ را پايان حيات انسان مي شمارند به پوچ انگاري مي رسند و زيستن در اين جهان را بي معنا مي يابند. به گفته برخي از دانشمندان، «مرگ چندان به سبب ناشناخته بودن يا پايان دادن به حيات فرد مايه هراس نيست، بلكه بيشتر به اين دليل مايه نگراني است كه زندگي را در هنگام حيات فرد برايش بي معنا و بيهوده مي سازد.»( ملكم، 1377، ص381)
اعتقادات دینی ازآن جهت که تلقی انسان را نسبت به جهان شکل خاص می دهد، بدین گونه که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل معرفی می کند، طبعا دید انسان را نسبت به کل نظام هستی و قوانینی حاکم برآن خوش بینانه می سازد. حالت فرد با ایمان در نظام هستی مانند حالت فردی است که در کشوری زندگی می کند که قوانین و تشکیلات آن را درست و عادلانه می داند، به حسن نیت کارگزاران اصلی ایمان دارد و قهرا زمینه ترقی و تعالی را برای خود و افراد دیگر فراهم می بیند و معتقد است تنها چیزی که ممکن است سبب عقب ماندگی او بشود، تنبلی خودش و افراد مانند اوست که مثل او مکلف و مسئولند. این اندیشه به او امیدواری می بخشد و او را به کار و تلاش وا می دارد. ( مطهری، 1377ش، ج۲ ، ص46) ازنظر منطق مادی، جهان نسبت به مردمی که در راه صحیح یا راه باطل، راه عدالت یا راه ظلم گام بر می دارند، بی تفاوت است و نتیجه آن پوچی و بی معنای در زندگی و در نهایت خود کشی است. ولی در منطق فرد دیندار و باایمان عکس العمل جهان در برابر دو نوع تلاش یکسان نیست، بلکه دستگاه آفرینش حامی مردمی است که در راه حق و عدالت، درستی، و خیرخواهی تلاش می کنند و این تلاشها به نتیجه می رسند:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ‌ (محمد| ۷ )؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر(دین) خدارا یاری کنید، شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می دارد.» و «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ‌ ( توبه، |120)؛ خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی سازد.»
2-2-) معرفت زايي
انسان، نخست از طريق حسّ و تجربه به امور اطراف خود شناخت مي يابد و با بلوغ و تکامل خود قلمرو شناختش نيز متحوّل مي شود؛ امّا مسأله شناخت، زواياي پيچيده اي دارد؛ به گونه اي که برخي مانند سوفسطائيان منکر شناخت شدند. ادامه اين داستان در غرب، با تفکيک بين نومن (پديده) و فنومن (ذهن و پديدار) به وسيله کانت و نظريّه نسبيت معرفت ادامه دارد.
نخستين نقش و کارکرد دين و پيامبران، تأييد مسأله شناخت است؛ خداوند يکي از وظايف پيامبران را تعليم حکمت و دانش مي داند که انسان از آن خالي الذهن بود:
وَيُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَيُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ. ( بقره| 129 و 151؛ آل عمران| 164؛ جمعه | 2)
قرآن کريم به عنوان منبع دين آسماني و منشور پيامبر(صلی الله علیه و آله)، در معرفي منابع و ابزار شناخت نگاه عام و فراگير داشته و آن را مانند تجربه گرايان به حس، و مانند عقليون به تعقّل، و مانند عارفان به شهود منحصر نکرده و بلکه از اعتبار مجموع آن ها به تناسب افراد دفاع کرده است.( ر.ک: تفسير پيام قرآن، ج1) دين افزون بر آموزش اصل شناخت، در مقولات دين، یعنی؛ مبدأشناسي، انسان شناسی و معاد شناسی به تعليم انسان پرداخته است.
2-3-) نجات از گرداب تنهایی
یکی از دردهای همیشگی انسان که پیوسته از آن رنج می برد، احساس تنهایی است. یکی از فوائد دین و باور دینی این است که انسان خداباور هیچ گاه احساس تنهایی نمی کند زیرا باور دارد که خدا از رگ گردن به او نزدیکتر است.«نحن اقرب الیه من حبل الورید.»(سوره ق | 16) آدميان هر اندازه ديوارهاي زمان و مكان را فرو ريزند و آرزوي زندگي در دهكدة جهاني را دست يافتني تر مي بينند، گونه هايي از احساس تنهايي را با خود به همراه دارند و در ميان هم نوعان خود دارويي براي آن نمي يابند، به گفتة “پل تيليش” (1886ـ1965م) «پيشرفت فناوري فاصله هاي زماني و مكاني را برداشته، امّا بيگانگي دل ها از يكديگر به گونة شگفت انگيزي افزايش يافته است.» (آلستون و ديگران، 1376، ص115)اين احساس تنهايي كه يكي از عوامل پيدايش افسردگي است، شكل هاي گوناگوني مي يابد و در فراگيرترين حالت، در قالب اين آگاهي جلوه گر مي شود كه ديگران ـ هر اندازه نيروي خود را به كار گيرند ـ ‌به دليل نارسايي در علم و قدرت، از گشودن گره بسياري از مشكلات انسان ناتوانند. ( ر.ك: ملكيان، ص126) در اين حالت اعتقاد به خدايي كه در دانش و توانايي بي همتاست، آدمي را از گرداب تنهايي مي رهاند و خلوت با پروردگار يكتا را شيرين ترين لحظه ها مي گرداند.
2-4-) کاهش ناراحتی ها و راهنمایی به زندگی با آرامش
زندگی بشر درکنار خوشی ها و شیرینی ها؛ رنجها و شکست ها دارد. پاره ای ازحوادث جهان مانند پیری و برخی بیماریها قابل پیشگیری و علاج نیست که این قبیل امور انسان را رنج می دهد و گرفتار ناراحتی و اضطراب می کند. ایمان مذهبی در انسان نیروی مقاومت می آفریند و با تفسیر درست تلخی ها، آن را شیرین می گرداند و با اعتقاد به رستاخیز باور دارد هر درد و رنجی که از ناحیه طبیعت یا دیگران به انسان می رسد، آفریدگار متعال به گونه ای دیگر آن را جبران خواهد کرد. ایمان مذهبی اموری چون چنگال وحشتناک مرگ را، به وسیله ای برای بازگشت به سوی خداوند و برخور داری از نعمت های ابدی خداوند مبدل می سازد و بدین ترتیب نه تنها آن را تحمل پذیر بلکه به پدیده ای شیرین تبدیل می کند. ( مطهری، مجموعه آثار، 1377ش، ج ۲، ص ۴۸؛ مسعود آذربایجانی، 1394، ص ۱۵۹) ویلیام جیمز معتقد است قدرتی که دین برای تحمل مصایب به انسان می دهد هرگز ازعهده اخلاق برنمی آید، زیرا شور و حرارتی که با اعتقاد به دین در انسان حاصل می شود هرگز ازعهده ای اخلاق برنمی آید. ( جیمز، ۱۳۶۷، ص ۱۷۸) بنابراین؛ ایمان مذهبی تمام ناراحتی را به شوق و امید تبدیل می نماید مثلا سالمندان با ایمان دوران پیری را بهترین فرصت برای عبادت می دانند و این فراغت را به معراج انسانی تبدیل می کند.
دین اطلاعاتی را در اختیار انسان می نهد تا زندگی برای او در مجموعه هستی میسر و مطبوع شود و به تعبیری بین آدمی و جهان و زندگی و خویشتن او آشتی برقرار گردد و همه چیز را به دید مثبت بنگرد. (قراملکی، 1382، ش27) آرامش روانی، گمشده انسان است و او با تمام وجود در پی دستیابی به آن می‌باشد. از دیدگاه دین، یگانه چیزی که می تواند این نیاز را برآورده کند، یادخداست. قرآن کریم با تأکید تمام، اعلام می‌کند که آرامش روان، فقط در سایه توجه به خداوند امکان پذیر است. ( آذربایجانی و موسوی اصل، 1385، ص152- 151) « ألابذکرالله تطمئن القلوب ؛ آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد.» ( سوره رعد| 28 )
2-5-) پيروزي بر شدايد و کاهش اضطراب
زندگی دنیوی همواره با شداید و فراز و نشیب های فراوانی همراه است که انسان از اوان کودکی تا پایان عمرش در معرض آن قرار میگیرد. دین راه برون رفت از این شداید و پیروزی از آن را اینگونه معرفی می دارد«وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (طلاق/2)؛ هر كس كه تقواي الهي داشته باشد خداوند براي او راه بيرون شدن از سختي‎ها را قرار مي‎دهد.» «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً( طلاق/4)؛ هر كس كه تقواي خدا داشته باشد خداوند يك نوع سهولت و آساني در كار او قرار مي‎دهد.» با توجّه به اثر روشن‎بيني و بصيرت تقوا، اثر دوم يعني نجات از مهالك و مضايق نيز براي تقوا ثابت مي‎شود. وقتي كه تقوا پيدا شد راه از چاه تمييز داده مي‎شود و انسان كمتر گرفتار مي‎شود و اگر گرفتار شد در روشني تقوا روزنه بيرون رفتن را بهتر پيدا مي‎كند.( مطهري، 1373، ص57ـ64)
اعتقاد به خدای مهربان که از همه امور آگاه و بر انجام هر کاری قدرت دارد، علاوه برآنکه تحمل سختیهای پیش آمده را آسان می کند، اضطراب و نگرانی درباره آینده را نیز از میان می برد. انسان خداباور به چیزی جز انجام تکالیف الهی نمی اندیشد و پس از بکارگیری تلاش خود، نگران شکست و ناکامی نیست. براین اساس، حتی کشته شدن در راه تکلیف نیز می تواند- همانند پیروزی- یکی از دو امر مطلوب به شمار آید.(یوسفیان، 1389ش، ص173) « قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (توبه|9)؛ بگو آیا برای ما جز یکی از این دو نیکی را انتظار می برید؟»
انسان فطرتاً جویای سعادت خویش است و از فکر یک آینده شوم لرزه براندامش می افتد و سخت دچار دلهره و اضطراب می گردد. ایمان مذهبی به حکم اینکه به انسان اعتماد و اطمینان می بخشد، دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل می سازد و به او آرامش خاطر می دهد. درکل هرکس با خدا ارتباط داشته باشد انواع خوف، ترس، وحشت و اضطراب از او برداشته می شود و حالت آرامش به او دست می دهد. قرآن می فرماید: « الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‌ ؛ کسانى که ایمان آورده‏اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى‏گیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى‏یابد.( رعد/۲۸ )و نیز فرموده: «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ‌ (بقره/۶۲ )؛ هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمى برآنان است، و نه اندوهناک خواهند شد.» ایمان سبب نزول آرامش و سکون دردلها می شود «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ»(فتح/۴)؛ اوست آن کس که در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد.»
علامه طباطبایی می گوید: «انسان در این راه به هروسیله که دسترسی داشته باشد چنگ می زند، ولی همه این وسایل و اسباب، اگر ازیک جهت غالب و توانا باشد، از جهت دیگر مغلوب و ناتوان اند، جز خداوند متعال که توانای مطلق است و ناتوانی در او راه ندارد.» (طباطبایی، ۱۳۸۶،ج۱۱، ص ۴۸۷) قرآن می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى‌؛ (ه طه| 124)و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ[وسختى]خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏کنیم.» این زندگی سخت ازجهت فقر و تنگدستی مادی نیست، ممکن است این افراد ثروتمند باشند، ولی احساس آرامش روحی نمی کنند و همواره در اضطراب و نگرانی به سر می برند، بلکه ازجهت ترس و نگرانی از آینده و پایان زندگی و نداشتن یک تکیه گاه مطمئن است. بنابراین تنها ایمان به خداوند است که با اتکاء به خداوند، زندگی را در درون انسان وسعت می بخشد و مانع فشار روحی می گردد. ( مطهری،1377ش ، ج۲ ، ص۴۳) به طور کلی دین برای آرامش روانی ازطریق یاد خدا، عدم دلبستگی به دنیا، رفع غربت و استرس، نگاه خوش بینانه به مساله شرور و تفسیر خوش بینانه ازمرگ شکل می گیرد. ( قراملکی، 1387، ص ۱۵۱ -159)
2-6-) رشد اخلاقی و تربیت
در حوزه اخلاق و تربیت نیز انسان ها به دین نیاز دارند؛ زیرا عقل و دانش انسان در رشد فضایل اخلاقی و تفسیر و شناخت مفاهیم آن عاجز است. از این رو امروزه این لغزش به وجود آمده است که ارزش های اخلاقی و کرامت انسانی، در لذت دنیوی، قدرت گرایی و ثروت ظهور می کند. (قربانی، 1347ش، ص 34) در مکاتب اخلاقی به وجود آمده، هر کدام خوشبختی انسان را در یک چیز دانسته اند: یکی در لذّت گرایی، دیگری در ترک لذّت، یکی در سود خواهی و دیگری در قدرت طلبی که «نیچه» فیلسوف آلمانی، خوشبختی انسان را در رسیدن به قدرت هر چه بیشتر می داند؛ حتی با از بین بردن انسان های دیگر. و این نشان از سر درگمی عقل در شناخت راه سعادت و نجات بشری است و برای نجات بشریت و پیمودن راه سعادت باید از دین کمک گرفت. دینی که توسط رسولان الهی برای ما انسان ها آورده شده است.
به همین جهت پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «انّی بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق؛ به درستی که مبعوث شدم برای کامل کردن اخلاق.» (مکارم شیرازی، 1377ش، ج 7، ص 28 – 29) این حدیث بیانگر آن است که عقل به تنهایی برای کسب فضایل و مفاهیم اخلاقی کافی نیست بلکه برای تشکیل جامعه آرمانی نیاز به مکمّل دارد که آموزه های اخلاقی است. شاید بر همین اساس باشد که یکی از فلسفه های بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تعلیم و تربیت بیان شده است.
دین نه تنها در تعریف و ارائه مفاهیم اخلاقی نقش دارد، بلکه پشتوانه مهم اجرای بایدها و نبایدهای اخلاقی است. عقل انسان ها نمی تواند هواهای نفسانی را مغلوب کند، بلکه در تضاد این دو(عقل و شهوت)، پیروز میدان، نفس اماره است. شاید انسان ها خوب و بد و راه خوشبختی را بشناسند، اما انگیره و عاملی که بتواند آن ها را به انجام برساند، نبوده یا ضعیف باشد. بنابراین، دین با ایجاد ایمان و باور به خداوند و رستاخیز و حساب رسی قیامت و بیان ارزش های الهی و انسانی، و تشویق در راستای اجرای مفاهیم اخلاقی پشتوانه بسیار محکمی برای اخلاق انسانی به شمار می رود. از این رو پیامبران الهی معلمان جامعه خوانده شده اند و مردم، دانش آموزانی که پیامبران با بهره گیری از دو عنصر «بشارت و انذار» به هدایت آنان می پردازند. بر اساس نقش دین در زندگی و پرورش اخلاق است که برخی از اندیشمندان غیر مسلمان نیز بر ضرورت دین تأکید کرده اند. «تولستوی» می گوید: «ایمان آن چیزی است که آدمی با آن زندگی می کند. و دنیا بدون دین زندان است.» (جوادی آملی، 1391ش، ص 37)
استاد شهید مطهری در خصوص نقش دین می نویسد: «اولین اثر ایمان این است که پشتوانه اخلاق است.» خواجه نصیر طوسی و بوعلی سینا نیز عقیده دارند که برای ایجاد مدینه فاضله و جامعه سعادتمند به دین و آموزه های آن نیاز است. (همیلتون، 1390، ص 179)
3-) کارکرد های اجتماعی دین
3- 1-) برقراری وحدت و یکپارچه گی
انسان موجود اجتماعي و ناگزير به تشکيل اجتماع است. در زندگي اجتماعي اصولا مقوله‌هايي چون ثروت و قدرت و ساير امور دنيوي، رقابت‌پذير و کشمکش ‌زايند و تنها امور معنوي و باورهاي ديني‌اند که در تقليل تعداد نزاع‌ها و تخفيف رنج‌هاي چالش‌ها توفيق دارند. (خسروپناه،1382، ص 265) بنابراين يکي از کارکردهاي مهم دين در عرصه اجتماعي، به اذعان انديشمندان غربي و با توجه به آموزه‌ها و مناسک ديني، برقراری وحدت و یکپارچه گی ميان مردم در جامعه و رفع نزاع‌هاي پيش‌آمده ميان مردم، مي‌باشد. چنانچه، در بسياري از جوامع انساني به رغم وجود زمينه‌هاي اختلافات قومي‌ و نژادي‌، صنفي و … عنصر دين و مذهب همواره مايه همبستگي و اتحاد و در بسياري از پيش‌آمدهاي اجتماعي همانند نزاع‌هاي شخصي و … مايه وحدت و رفع اختلاف بوده است.
قرآن‌ کريم، همة‌ انسان‌ها را برابر و مساوي‌ وصف‌ مي‌کند که‌ همگي‌ از فرزندان‌ آدم‌ هستند و بر يک‌ديگر داراي‌ فضل‌ و برتري‌ خاصي‌ نيستند، مگر با تقوا و پارسايي‌ پيش‌ خداوند که‌ آن‌ نيز سبب‌ برتري‌ و تبعيض‌ دنيايي‌ نمي‌شود. «اًِنَّا خَلَقنَاکُم‌ مِن‌ ذَکَرٍ‌ وَ‌أُنثَي‌ وَجَعَلنَاکُم‌ شُعُوباً‌ وَقَبَائِلَ‌ لِتَعَارَفُوا اًِنَّ‌ أَکرَمَکُم‌ عِندَ‌ اللَّهِ‌ أَتقَاکُم.»( حجرات/13) يا دعوت قرآن از همه مردم براي رفع اختلاف و در خواست از مردم براي تمسک به حبل الله نيز بيانگر اين واقعيت است: «وَ‌اعتَصِمُوا بِحَبلِ‌ اللهِ‌ جَمِيعاً‌ وَ‌لاَ‌ تَفَرَّقُوا.»( آل‌عمران/103)
اگر به شعاير و آموزه‌هاي ديني دقت کنيم، اين نکته به صورت واضح قابل درک است؛ زيرا مثلا مي‌بينيم پيامبران‌ و اديان‌ آسماني‌ براي‌ همبستگي‌ جوامع‌ گوناگون‌ از عامل‌ فراماد‌ي‌ (معنويت‌ و ديانت‌) استفاده‌ کرده‌اند. اجراي‌ شعاير مذهبي‌ در عبادتگاه، عامل‌ وحدت‌ و اشتراک‌ گروه‌ها و طيف‌هاي‌ مختلفي‌ از هر زبان، قوم، نژاد و مليت‌ شده است. به‌ جاي‌ اين‌‌که‌ قبايل‌ و شهروندان‌ و ملت‌ها به‌ عامل‌ ماد‌ي‌ (يعني‌ منافع‌ قبيله‌ و شهر و مليت)‌ خود توجه‌ کنند، به‌ منافع‌ فراتر از آن‌ يعني‌ منافع‌ هم‌کيشان‌ و مؤ‌منان‌ توجه‌ کرده‌اند که‌ ممکن‌ است‌ در سرزمين‌ها و کشورهاي‌ گوناگون‌ باشند.( قراملکی، 1382، ، ص170، شماره 28)
اين کارکرد مهم دين از نظر جامعه‌شناسان‌ معروف‌ ـ همچون دورکيم ـ نيز مورد تاييد است. وي دربارة‌ نقش‌ دين‌ در ايجاد روحية‌ همبستگي‌ معتقد است: مناسک‌ دين، براي‌ کارکرد درست‌ زندگي‌ اخلاقي‌ ما، به‌ همان‌ اندازه‌ ضروري‌اند که‌ خوراک‌ براي‌ نگه‌داشتن‌ زندگي‌ جسماني‌ ما ضرورت‌ دارد؛ زيرا از طريق‌ مناسک‌ است‌ که‌ گروه‌، خود را تأييد و حفظ‌ مي‌کند. ( قراملکی، 1382، ص170، شماره 28) “ویل دورانت” نیز دین را عاملی برای جلوگیری از جنگهای طبقاتی دانسته و می گوید: «از آنجا که نابرابری طبیعی انسانها عده بی شماری از ما را محکوم به فقر و شکست کرده است، در برابر یاس ، امیدی فوق طبیعی تنها علاج است. اگر امید از میان برخیزد، جنگ طبقاتی شدت خواهد یافت.» ( دورانت، (بی تا)، ص55)
امام علی(علیه السلام) نیز میان دین و ایجاد وحدت پیوندی ناگسستنی برقرار می سازد و با مقایسه دوران جاهلیت و عصر ظهور اسلام، و حدت جامعه را از اصلی ترین پیامدهای دعوت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) می شمارد. «پس بنگرید که نعمتهای خدا چگونه بر آنان فرو ریخت، هنگامی که پیامبری برایشان برانگیخت.آنان را به اطاعت خدا درآورد و با خواندنشان به سوی او با یکدیگر سازوارشان کرد…..همانا خداوند سبحان بر این امت مسلمان منت نهاد و به الفت، آنان ر ا به یکدیگر پیوند داد.»(نهج البلاغه| خطبه 192)
3- 2-) کنترل افراد جامعه
يکي ديگر از کارکردهاي مهم دين در عرصه اجتماعي، کنترل افراد جامعه از طريق خود اشخاص است، يعني هرکس ناظر بر خويشتن باشد. اين کار، خود به نظم و امنيت جامعه کمک شاياني مي‌کند؛ زيرا «باورهاي اعتقادي، به ويژه اعتقاد به خدا و معاد، ضامن اجراي ارزش‌ها و هنجارهاي ديني‌اند و اين ضمانت اجرايي، در کنترل جامعه و سلامت آن نقش بسیار مهمی دارد. به عبارت ديگر، افراد جامعه و حکومت با دو روش، کنترل مي‌شوند: نخست، نظارت بيروني که از طريق احکام جزايي و انواع مجازات‌ها صورت مي‌پذيرد. دوم، نظارت دروني که از طريق باورهاي اعتقادي تحقق مي‌يابد و اين نوع نظارت، علاوه بر هزينه کم، تأثير و نقش بيشتري را ايفا مي‌کند.( خسرو پناه، 1382، ص 255-256) اين کارکرد دين مورد تصريح دانشمندان غربي نيز مي‌باشد. “گيرتز” دراين مورد مي‌گويد: «يکي از کارکردهاي دين هدايت کنش‌ها و تمايلات انساني در پرتو مجموعه پايداري از ارزش‌هاي اخلاقي و ترغيب آن‌ها به کسب آرمان‌هاي اخلاقي است.» (همان)
3- 4-) برپايي‌ عدالت‌ و دادگری
عدالت اجتماعي، گمشده بشر در طول تاريخ، تنها از طريق دين و اجراي دستورات آن قابل وصول است. زيرا؛ آفريدگار جهان‌ و انسان، بهتر از همه‌ به‌ نيازهاي‌ طبيعي، فردي‌ و اجتماعي‌ انسان‌ آگاه‌ است؛ پس‌ بشر بايد اصول‌ کلي‌ قوانين‌ خود را از آفريدگار و سازندة‌ خويش‌ بگيرد و اين‌ در گرو بعثت‌ سفيران‌ آسماني‌ است. روشن‌ است‌‌ صرف‌ به‌دست‌ آوردن‌ قانون‌ در اجراي‌ عدالت‌ کفايت‌ نمي‌کند، بلکه‌ انسان‌ بايد قوة‌ عقلانيت‌ و اخلاقش‌ بر غريزه‌ نفع‌ و استخدام‌گري‌اش‌ فايق‌ آيد و اين‌ محتاج‌ تعليم‌ و تزکيه‌ نفس‌ است‌ تا پس‌ از دريافت‌ قانون‌ و شريعت‌ آسماني، در اجراي‌ آن، عدالت‌ و حق‌ را مراعات کند. در صورت‌ عدم‌ کفايت‌ تعليم‌ و تزکيه‌ در پاي‌بندي‌ انسان‌ به‌ عدالت، نوبت‌ به‌ ساير تضمين‌ها (از قبيل‌ کيفرهاي‌ دنيايي‌ و آخرتي)‌ مي‌رسد. محتمل‌ است‌ برخي‌ قانون‌شکنان‌ و متجاوزان‌ به‌ حقوق‌ ديگران‌ خود را از کيفر دنيايي‌ رفتار خود با انواع‌ حيله‌ها و راهکارها برهانند، و در اين‌ فرض،‌ عدالت‌ اجتماعي‌ با بن‌بست‌ مواجهه‌ مي‌شود؛ اما وجود کيفر آخرتي‌ آن‌ هم‌ با اشد‌ مجازات‌ ـ که‌ هيچ‌ گريزي‌ از آن‌ نيست ـ به‌ اجراي‌ عدالت‌ اجتماعي‌ و رعايت‌ آن‌ تضمين‌ بيش‌تري‌ مي‌بخشد و اين‌ کارکرد اختصاصي‌ نبوت‌ و پيامبران‌ است‌ که‌ بدون‌ اقبال‌ به‌ نبوت‌ و پيامبران، اصل‌ عدالت‌ اجتماعي‌ با بحران‌ مواجه‌ خواهد شد. بر اين‌ اساس، برقراري‌ عدالت‌ اجتماعي‌ جزو اهداف‌ اساسي‌ پيامبران‌ است.» ( قراملکی، 1382، شماره 28، ص170) در قرآن کريم نيز خداوند متعال بارها به انسان‌ها دستور مي‌دهد در رفتارهاي اجتماعي خود همواره عدالت را پيشه خويش ساخته و بر اساس آن رفتار نمايند: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا کُونُوا قَوَّ‌امِينَ‌ با القِسطِ.( نساء/135)
ادیان الهی با تاکید بر زندگی پس از مرگ تامین عدالت واقعی را نوید می دهند و در برابر هر ستم و عقوبتی در خور آن می نهند(مصباح یزدی، 1394ش، ج1-3، ص493) به فرموده امام علی(علیه السلام) «خداوند در کمین ستمکاران است؛ اگر چند روزی به آنان مهلت می دهد، دیری نخواهد پایید که به سزای کردارشان می رساند و داد مظلومان را از آنان می ستاند.»(نهج البلاغه| خطبه 97؛ همان| نامه 53)
3- 5-)آزادي بخشي
اديان الهي همواره جامعه انساني را به مسير تعالي و رشد و توسعه فرا مي‌خواند و کژي‌هاي وسيع و خطرناک را هشدار مي‌دهد. و اصل توحيد در اسلام، به معناي رهايي و آزادگي و شکستن قيود و زنجيرها و باز کردن راه تکامل به سوي آستان الهي است و يکي از اهداف بعثت پيامبران، همانا رهايي انسان از بردگي و اسارت بوده است و در دنياي کنوني ـ که انسان گرفتار انواع اسارت‌هاي ظاهري و (باطني مانند اسارت تبليغاتي) شده ـ بيش از پيش به آزادگي و دين آزادگان نيازمند است.» ( خسرو پناه، 1382، ص269) دین اسلام در همان ابتدای امر یعنی؛ پذیرش آیین اسلام، با بیان آیه (لا اکراه فی الدین قد تبیین رشدمن الغی…..) نشان می دهد که در پی سلب آزادی انسان ها نیست و موضع این آیین الهی آن است که انسان ها از روی اختیار به این دین روی آورند. همچنین اگر به متون و آموزه‌هاي ديني نيز مراجعه کنيم مي‌بينيم تمام پيامبران الهي و اديان آسماني در جهت مخالف با ستمگران و ظالمان حرکت کرده و همواره ‌ در برابر حکومت‌هاي‌ جور و طاغوت‌ زمانه‌ خويش به‌ مخالفت‌ و مقابله‌ برخاسته‌اند. قرآن‌ کريم‌ تأکيد مي‌کند خداوند، براي‌ هر امتي‌ پيغمبري‌ فرستاده‌ و‌ هدف‌ آن، عبادت‌ خداوند و دوري‌ از طاغوت‌ زمانه‌ است: «وَلَقَد‌ بَعَثنَا فِي‌ کُلٍّ‌ أُمَّةٍ‌ رَسُولاً‌ أَنِ‌ اعبُدُوا اللهَ‌ وَ‌اجتَنِبُوا الطَّاغُوت.»(نحل| 36) در جاي ديگر قرآن کريم هدف از بعثت حضرت‌ رسول اکرم(ص) را آزاد کردن مردم‌ از انواع‌ يوغ‌ها و زنجيرهاي‌ دورة‌ جاهليت‌ ذکر‌ مي‌کند: «وَ يَضَعُ‌ عَنهُم‌ اصرَ‌هُم‌ وَ‌الا َغلاَلَ‌ الَّتِي‌ کَانَت‌ عَلَيهِم.»(اعراف| 157)
3- 6-) بسترسازي براي ایجاد و تعالي فرهنگ و تمدن
انسان موجودي فرهنگي است. تمام کارهاي انسان، از کارهاي کوچک شخصي گرفته تا کارهاي بزرگ اجتماعي در بستر فرهنگ انجام مي‌گيرد. فرهنگ انسان‌ها متفاوت است. رشد و تعالي انسان‌ها در گرو رشد فرهنگي جامعه‌اي است که در آن زندگي مي‌کنند. پيامبران الهي و اديان آسماني به خصوص دين مقدس اسلام در راستاي تعالي فرهنگ انساني توجه زيادي مبذول مي‌دارند. نخستين‌ سنگ‌بناي‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ انسان‌ را نيروي‌ خِرد انساني‌ مي‌سازد که‌ با رشد و تطور آن، فرهنگ‌ و تمدن‌ نيز پله‌هاي‌ صعود و تکامل‌ خود را مي‌پيمايد. اديان‌ و پيامبران‌ آسماني‌ براي‌ شناساندن‌ خداوند و اثبات‌ نبوت،‌ نيازمند رشد و تطور قوة‌ عاقله‌ و مفکرة‌ انسان‌ هستند؛ پيامبران‌ در طول‌ تاريخ‌ از به‌کارگيري‌ نيروي‌ خِرد و انديشة‌ انسان‌ها حمايت‌ کرده و خود با راهکارهاي‌ گوناگون‌ به‌ رشد و ظهور آن‌ ياري‌ رسانده‌اند.(قراملکی، 1382ش، ص178) راهکارهايي که دين اسلام براي رسيدن به اين هدف عالي، پشنهاد کرده است عبارتند از: تشويق به فراگيري علم و دانش، تجليل از کار و فعاليت‌هاي فرهنگي و علمي و اجتماعي و … به همين منظور در قرآن‌ کريم‌، بارها مردم‌ به‌ تفکر، تعقل‌ و فراگيري‌ معارف‌ و علوم‌ مختلف‌ فراخوانده شده‌اند. در روايات اسلامي نيز دانش، گمشده مومن و فراگيري آن فريضه شمرده شده است.
متفکران غربی در بارهای نقش اسلام در تمدن بشری تاکید دارند: گوستاولوبون می نویسد: «ما درتاریخ ملتی را سراغ نداریم که مانند اعراب و مسلمانان به این اندازه در دیگران تاثیر داشته باشند. زیرا تمام ملت هایی که به نحوی باآنها ارتباط پیدا کردند، تمدن آنان را پذیرفتند».( لوبون، 1380، ص ۷۰۱) دکتر هونکه می نویسد: «تمدن اسلام که به وسیله مسلمانان آغازشد نه تنها میراث یونان را از انهدام و فروپاشی نجات داد و آن را اسلوب و نظم بخشید و به اروپا داد، بلکه پایه گذار شیمی آزمایشی، فیزیک، جبر، علم حساب به مفهوم امروزی و مثلثات فضایی، جامعه شناسی و زمین شناسی هستند. تمدن اسلامی تعداد زیادی کشفیات گرانبهاء و اختراعاتی در همه بخش­های علوم تجربی به مغرب زمین هدیه کرده. ولی شاید گرانبها ترین آنها اسلوب تحقیقاتی علم طبیعی باشد که این پیشقدمی مسلمانان بود که جای پا را برای اروپا بازکرد و منجر به شناخت قوانین طبیعت و تفوق و کنترل آن گردید.» (وات، 1389، ص۱۱)مونتگمری وات می نویسد: «جهان اسلام نه تنها در تولیدات مادی و اختراعات تکنولوژی و در زمینه های علم و فلسفه با اروپا شریک است بلکه اروپارا وادار کرد تصویر جدیدی از خود به وجود آورد که موجب بیداری آنان گردید و وظیفه ما اروپاییان غربی است که اشتباهات گذشته را اصلاح کنیم و به وام دار بودن عمیق خویش به عرب و جهان اسلام اعتراف کنیم.»(همان)
3- 7-) پشتیبانی از فضایل فضایل اخلاقی
دین در ابعاد گوناگون چون پی ریزی نظام ارزشی، فراهم کردن ضمانت اجرایی و تقویت انگیزه درونی به یاری اخلاق می شتابد.( یوسفیان، 1390، ص182) آدمیان را به تهذیب و تزکیه روحی فرا می خواند. پشتیبانی دین از اخلاق چنان است که برخی معتقدند« اگر خدا نباشد هر کاری مجاز است». تعمیم و کلیت این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا بی تردید آدمیان نیکی و زشتی بسیاری از کارها بدون بهره گیری از وحی در نمی یابند و فرمانبرداری از حکم عقل را اجتناب ناپذیر می بینند. با این همه، شمار کسانی که به احکام عقل گردن می نمهند، اندک است. کسی که به دین پشت می کند و رفتار اخلاقی اش را دارای فرجامی آن جهانی نمی بیند، به آسانی از جوانمردی و فتوت هم می گذرد.
آدمیان در قلمرو اخلاق به کسانی نیازمندند که آنها را به پاداش کارهای خیر بشارت دهند و از کیفر کارهای زشت بترسانند. خداوند با تذکرات مکرر در مورد این که هیچ کس در این دنیا عمر دائم نخواهد داشت و مرگ در کمین همگان است. باعث آن می شود که خداباوران با شتاب به سوی اعمال نیک کشانده شوند.(نهج البلاغه، حکت 324) و تقوا پیشگان از آلودگی به شهوات رهانیده گردند. (نهج البلاغه، حکت 364)
اساساً بسیاری از سجایای اخلاقی جزء در سایه اعتقاد به خداوند و زندگی پس از مرگ توجیه معقولی ندارد. به تعبیر شهید مطهری: «بشر واقعاً دو راه بیشتر ندارد: یا باید خودپرست و منفعت پرست باشد و به هیچ محرومیتی تسلیم نشود؛ ویا باید خداپرست باشد و. محرومتهایی را که به عنوان اخلاق محتمل می شود، محرومیت نشمارد و لااقل، جبران شده بداند. انسانیت و. گذشت و احسان اگر بر پایه تقوای الهی و طلب رضای الهی نباشد، بر پایه خطر ناکی است.»( مطهری، بیست گفتار، 1358، ص190)
جامعه‌ای که به دین پایبند نباشد، واقع بینی و روشنفکری را از دست می‌دهد و عمر گرانمایه خود را درگمراهی و ظاهر‌بینی و غفلت می‌گذراند، عقل را زیر پا گذاشته، و چون حیوانات، کوتاه نظر و بی‌خرد زندگی می‌کند. دچار زشتی اخلاق و پستی کردار می‌شود و بدین ترتیب، به کلی امتیازات انسانی را از دست می‌دهد. چنین جامعه‌ای گذشته از این‌که به سعادت ابدی و کمال نهایی خود نمی‌رسد، در زندگانی کوتاه و زود‌گذر این جهان نیز، نتایج شوم و آثار ناگوار انحرافات و کجروی‌های خود را دیده و دیر یا زود چوب غفلت خود را خواهد خورد و به روشنی خواهد فهمید که تنها راه سعادت، همان دین و ایمان به خدا بوده است و سرانجام از کردار خود پشیمان خواهد شد(طباطبایی، 1368، ص25)
نتیجه گیری:
دين به عنوان بزرگ ترين موهبت الهى به بشر از روز اول خلقت همراه او بوده، و نخستين انسان آفريده شده نخستين پيامبر خدا نيز بوده است. به لحاظ مطالعات تجربى و تاریخی نيز هرگز جامعه انسانى بدون دين مشاهده نشده است. اين خود نشانگر آن است كه هم دين با تولّد انسان متولّد شده و هم هميشه انسان خود را با دين معرفى كرده است. حال كه اين موهبت عظيم در اختيار بشر قرار داده شد، عقل حكم مى كند كه از ارزشمندترين هديه الهى، عالى ترين بهره بردارى صورت گيرد لذا؛ در جهت رسیدن به این مهم به بررسی دلایل نیاز به دین و کارکرد آن در حیات بشری پرداخته شد و این نتیجه حاصل شد که: دین و مصداق بارز آن آیین مقدس اسلام اولاً: به دلایل عقلی همچون: تشریع قانون در جهت حفظ نوع انسانی، وجوب لطف، نارسایی ادراک بشری، رسیدن به کمال مطلوب، و دلایل نقلی یعنی؛ آیات و روایات برای حیات بشری اعم از دنیوی و اخروی ضرورت دارد. ثانیاً دین در عرصه ی فردی کارکرد های مهمی اعم از : معنا بخشي به زندگی، معرفت زايي، نجات از گرداب تنهایی، کاهش ناراحتی و راهنمایی به زندگی با آرامش، تربیت و تکمیل انسان ها فراخور استعدادها، پیروزی بر شداید و کاهش اضطراب، برخوردار می باشد. و در عرصه ی اجتماعی کارکردهای مهمی اعم از: برقراری وحدت و یکپارچگی، کنترل افراد جامعه، برپايي‌ عدالت‌ و دادگری، آزادی بخشی، بسترسازي براي ایجاد و تعالي فرهنگ و تمدن، پشتیبانی از فضایل اخلاقی، را در حیات بشری دارد که هیچ رقیبی برای آن جایگزین نیست.
فهرست منابع:
* قرآن کریم
* نهج البلاغه
1- آذربایجانی، مسعود و موسوی اصل، سید مهدی( 1385)، در آمدی بر روانشناسی دین، چ اول، تهران: مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت).
2- آلستون، ويليام و ديگران(1376)، دين و چشم اندازهاي نو، ترجمه: غلامحسين توكلي، قم: دفتر تبليغات.
3- آمدی، ابولفتح( 1392)، غرر الحکم ودرر الکلام، ترجمه: رسولی محلاتی، چ13، قم؛ دارالکتب اسلامی.
4- ابن سینا، حسین(1403هـ .ق)، شرح اشارات، الاشارات والتنبیهات باشرح خواجه نصیر طوسی، تهران: دفتر نشرکتاب.
5- ـــــــ ، ــــــ (1403هـ . ق)، الشفاء، قم: منشورات مكتبة آيت الله المرعشي،
6- امین زاده، محمد رضا( 1380ش)، انسان در اسلام، چ دوم، قم: در راه حق.
7- ـــــــــ ، ــــــ (1391ش)، انتظار بشر از دين، چ هشتم، تهران: اسراء.
8- جيمز، ويليام(1372)، دين و روان، ترجمه: مهدي قائني، تهران : سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
9- حلّي، حسن بن یوسف( 1381ق)، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، چ اول، قم: انتشارات مصطفوي.
10- خسروپناه، عبدالحسين(1382)، انتظارات بشر از دین، چ اول، تهران: دانش و اندیشه معاصر.
11- دورانت، ویل و اریل( بی تا)، درس های تاریخ، ترجمه: احمد بطحایی، بی جا: بی نا.
12- ربانی گلپایگانی علی(1392)، ایضاح المراد فی شرح کشف المراد، چ دوم، ، قم: رائد.
13- شیخ مفید، محمد بن نعمان(1413ق)، النکت الاعتقادیه، قم: المجمع العالمی لاهل البیت.
14- صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم(1354ش)، المبدء و المعاد، تهران: انجمن فلسفه ايران.
15- طبا طبایی، محمد حسین(1386ش)، تفسیر المیزان، ترجمه: موسوی همدانی، قم: جامعه مدرسین.
16- ـــــــــ ، ــــــ (1368)، آموزش دین، جمع آوری و تنظیم : سید مهدی آیت الهی، قم، جهان آراء.
17- ـــــــــ ، ــــــ ( بی تا)، فرازهایى از اسلام، قم: موسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین .
18- ـــــــــ ، ــــــ (1374ش)، تفسیر المیزان، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی.
19- ـــــــــ ، ــــــ (1374) ، اصول فلسفه و روش رئاليسم، تهران: صدرا.
20- فروم، اريك(1363)، روانكاوي و دين، ترجمه: آرسن نظريان، تهران: انتشارات پويش.
21- فیاض لاهیجی، عبدالرزاق( 1373ش)، گوهر مراد، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
22- قدردان قرا ملکی، محمد حسن(1387ش) ، آیین خاتم، چ سوم، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
23- ـــــــــ ، ـــــ ( 1382)، فلسفه نیاز به دین و پیامبران، فصلنامه قبسات، ش27.
24- ـــــــــ ، ـــــ (1382)، کارکرد دين در انسان و جامعه، فصلنامه قبسات، شماره 28
25- قربانی، زین العابدین(1347)، اخلاق و تعلیم، قم: انصاریان.
28- کارل، الکسیس(1384)، انسان موجود ناشناخته، ترجمه: عنایت الله شکیبا پور، ت‍ه‍ران‌‬‏: دن‍ی‍ای‌ ک‍ت‍اب‌.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
29- کلینی، محمد بن یعقوب (1390ش)، اصول کافی، تهران: دارالثقلین.
30- لوبون، گوستاو (1354)،تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید هاشیم حسینی، چ دوم، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
31- مجلسی، محمدباقر( 1403ق)، بحار الانوار، چ سوم، بیروت: دارالاحیاءالتراث العربی، موسسه التاریخ العربی.
32- مصباح يزدي، محمد تقي( 1375ش)، راهنما شناسي، تهران: امير كبير.
33- ـــــــــ ، ـــــــــ (1377ش)، آموزش عقاید، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل.
34- ـــــــــ ، ـــــــــ (1394) ، معارق قرآن، تحقيق و نگارش: محمدحسين اسکندري ، چ هشتم، تهران: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (قدس سره(.
35- مطهری، مرتضی(1377)، مجموعه آثار، چ هفتم، تهران: انتشارات صدرا.
36- ـــــــــ ، ـــــــ (1373ش)، ده گفتار، چ نهم، تهران: انتشارات صدرا.
37- ـــــــــ ، ـــــــ (1389)، بیست گفتار، چ سی نهم، تهران، صدرا.
38- ملكم، هميلتون(1377)، جامعه شناسي دين، ترجمه: محسن ثلاثي، تهران: تبيان، 1377.
39- ملكيان، مصطفي( بی تا)، كلام جديد 2(جزوة درسي)، قم: کتابخانه موسسه امام خمینی.
40- ناصر، مکارم شیرازی، ناصر(1377)، تفسير پيام قرآن، چ هفتم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
41- نصيرالدين طوسي، محمدبن محمد(1405ق)، تلخيص المحصل، چ دوم، بیروت: دار الاضواء .
42- وات، مونتگمری(1389)، تاثیر اسلام براروپای قرون وسطی، ترجمه:حسین عبدالمحمدی، چ دوم، تهران، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
43- یوسفیان، حسن( 1381ش)، نیاز به دین، چ اول، تهران: دانش و اندیشه معاصر .
44- ـــــــــ ، ــــ (1389ش) کلام جدید، چ اول، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت).

 نظر دهید »

برنامه ها ی حضرت مهدی( علیه السلام) در مواجهه با مساله شروحل آن

04 اردیبهشت 1397 توسط نورالزهرا ساری

چکیده
برابر آموزه های دینی پیش از ظهور منجی موعود، جهان در نتیجه ی گسترش فساد و فحشا و طغیانگری مستکبران و تعدی به حقوق مادی و معنوی و… انسانها، آکنده از انواع شرور و بلایا می شود. چونانکه در هر سوی عالم ستم و بی عدالتی سر برآورده و همه نوع شرور اعم از: طبیعی چون: سیل و زلزله و اخلاقی چون: ظلم و ستم، پهنای جهان را فرا می گیرد. از طرفی می دانیم که طبق وعده الهی با ظهور حضرت عج تمام شرور و بلایا از جهان برچیده میشود و دنیا زیر سایه ی حکومت جهانی مهدی (عج) به آرامش و عدالت میرسد. شناخت این امر آرامش روحی و روانی را از آینده ی این جهان برای بشر امروز فراهم و او را در جهت بستر سازی ظهور امام عصر(عج) تشویق می نماید. لذا، دراین تحقیق سعی شده به این سوال پاسخ داده شود که: برنامه ها ی حضرت مهدی علیه السلام در مواجهه با مساله شر چگونه می باشد؟ و با بررسی روایات و متون اسلامی این نتیجه حاصل شد که حضرت برای حل هر یک از شرور اخلاقی و طبیعی برنامه هایی از جمله: تشکيل حکومت فراگير جهاني، برقراری امنيت، رفاه اقتصادي و معيشتي، برقراري عدالت اقتصادی، اجراي اصل مساوات و… را انجام خواهد داد.
کلید واژه ها: شر- شروراخلاقی- شرورطبیعی - حضرت مهدی(عج)- برنامه ها- حکومت حضرت مهدی (عج)

مقدمه
انسان همواره در طول حیات مادی خود با انواع بلایا و ناگواریها روبه رو می شود. این بلایا و ناگواریها در علم کلام تحت عنوان “شرور” مطرح و مورد بحث قرار می گیرد. شر در اصطلاح اهل لغت، چیزی است که همه از او روی بر می تابند، چنانکه خیر چیزی است که همه بدان متمایلند.(راغب،1384، ص 210) و در یک دسته بندی کلی به دو دسته ی، شرور اخلاقی و شرور طبیعی تقسیم می شود. براساس احادیث و روایات معتبر اسلامی، می دانیم که در دوران پیش از ظهور امام زمان (علیه السلام) نیز انواع بلاها و شرور اخلاقی مانند فتنه وآشوب، هرج ومرج، نابسامانی و ناامنی، ظلم و بیداد و قتل و غارت و نیز بلایای و شرور طبیعی مانند زلزله، طوفان، خشکسالی، قحطی و گرسنگی، تمام جهان را فرا می گیرد تا جایی که روح یاس و نومیدی بر همه چیره می گردد و تنها آرزوی همگان مرگ وترک دنیاست. از سویی به دسته ی دیگری از آیات و روایات مسلم بر میخوریم که حاوی این مطلب است که در چنین شرایط سخت و دشوار، لطف و رحمت الهی مهدی موعود را پس از سالها غیبت و انتظار برای نجات انسانیت ظاهر می کند و حضرتش با تشکیل حکومت عدل جهانی همه جا را پر از عدالت وامنیت میکند تا اینکه در هیچ جایی از جهان اثری از ظلم وستم وشرور به چشم نمی آید.«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ» (قصص|5)
اکنون سوال این است که راهکارها و برنامه های حضرت مهدی در مواجهه با مسایل شر وحل آن چیست؟ وآن همه شرور اخلاقی و طبیعی موجود در عصر غیبت چگونه بعد از ظهور حل می شود؟ پرداختن به این مساله در عصر غیبت از ضروریات میباشد و از اهمیت فوق العاده ای برخوردار هست زیرا با آشنایی و شناخت راهکارها وبرنامه های دولت حضرت، مسیر برای اجرایی شدن آن برنامه ها میسرتر میشود وتقویت وآمادگی بیشتری در جامعه بعمل خواهد آمد. زیرا هردولتی هرچند دارای آرمانهای به حق باشد ولی تا فضا و بستر مناسبی برای اجرایی و عملی شدن آن فراهم نگردد مطمئناً با شکست مواجه خواهد شد.
درباره موضوع مورد نظر تا جاییکه جستجو شده کتاب یا مقاله ای عینا با این عنوان یافت نشده است. اگرچه کتابهای بسیاری درباره ی حکومت حضرت مهدی عج از منظرهای گوناگون نوشته شده، مانند:"نبرد حق و باطل"( مرتضی مطهری)،"چشم اندازی به حکومت مهدی” (نجم الدین طبسی)"امام مهدی و آینده زندگی"( مهدی حکیمی) “دولت مهدی سیرت مهدی"( مصطفی دلشاد تهرانی) و… منتها کتابی با این عنوان و از این نگاه نگاشته نشده است که شرور را به دو دسته تقسیم کند و سپس به راهکارهای حضرت در مقابله با شرور بپردازد.
بنابراین این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی از طریق منابع و متون معتبر دینی به توضیح و تبیین برنامه های حضرت برای حل مساله ی شر در دو بخش شرور اخلاقی و طبیعی پرداخته است.

1.برنامه های حضرت در مواجهه با شرور اخلاقی و حل آن

1.1. تشکيل حکومت فراگير جهاني
از برنامه هاي امام مهدي عليه السلام، تشکيل حکومت فراگير جهاني است، و اداره همه اجتماعات از يک نقطه و با يک سياست و برنامه در آن دوران و به دست امام بزرگ انسان، آرمان والاي تشکيل جامعه بزرگ بشري و خانواده انساني تحقق مي پذيرد و آرزوي ديرينه همه پيامبران و امامان و مصلحان و انسان دوستان بر آورده مي گردد.
بخش بزرگ تضادها و ستيزها و استکبارها و استضعافها در کل جامعه بشري از حکومتها و درون کاخها سرچشمه مي گيرد، و به دست آلوده و نيرنگ باز دولتها و حکمفرمايان در ميان انسانها گسترش مي يابد. توده هاي مردم و افراد نوع انساني، در درون خود و گرايشهاي طبيعي که دارند. نوع دوست و مهربانند، و چنين تضادها و جنگها و خونريزيها را بر سر منافع مادي روا نمي دانند، بويژه اگر درست تربيت شوند، و ذهنيتها و انديشه هاي انحرافي در آنها راه نيابد. کژيها، پرخاشگريها و خونريزيها و… با تحريک دولتهاي و به دست حکومتگران انجام مي گيرد، که براي گسترش قدرت و استوار سازي بيشتر پايه هاي حکومت خود، به جذب و جلب منافع بيشتر دست مي يازند. و تضاد و درگيري پديد مي آورند، و با تبليغ و تلقين و اجبار، توده هاي نجيب انساني را به ناسازگاري و درگيري وا مي دارند و روياروي يکديگر قرار مي دهند.
در دوران رهبري امام مهدي عليه السلام با ايجاد مرکزيت واحد و مديريت و حاکميت يگانه، براي همه اجتماعات و نژادها و منطقه ها، يکي از عوامل اصلي تضاد و جنگ و ظلم نابود مي شود، و انسانها بي بيم از فشار سياستها به آغوش انسانها باز مي گردند، و مهربان و برادر و در کنار يکديگر زندگي مي کنند، و مناطق مرفه به مناطق محروم مي رسند، به استثمار حق محرومان و استعمار کشورهاي ضعيف نمي پردازند، بلکه کمبودها و عقب ماندگيهاي طبيعي و بشري و ديگر مشکلات و نابسامانيها به دست بخشهاي مرفه و توانمند جامعه بشري جبران مي گردد، و به معناي واقعي کلمه يک امت و يک خانواده از کل اجتماعات بشري تشکيل مي شود)حکیمی، 1387، ص159؛طبسی، 1385، ص111)
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله: سوگند به آنکه مرا به حق به پيامبري برانگيخت اگر از دنيا جز يک روز نماند، آن روز را خداوند مي گستراند تا فرزندم مهدي قيام کند پهنه زمين به نور او روشن گردد و حکومت او شرق و غرب گيتي را فرا گيرد.(ابن بابویه،1377، ج1،ص280 )

2.1. برقراری امنيت

در حالي که پيش از ظهور حضرت مهدي (عج) شرايط ناامني بر جهان چيره است، يکي از بنيادي ترين کارهاي حضرت، بازگرداندن امنيّت به جامعه است. در حکومت حضرت مهدي (عج) با برنامه ريزي دقيقي که انجام مي شود، در مدّت کوتاهي امنيّت در همه زمينه ها به جامعه باز مي گردد و مردم در محيطي پر از امنيّت به زندگي خود ادامه مي دهند؛ امنيّتي که بشر در هيچ روزگاري مانند آن را نديده است.
راه ها به گونه اي امن مي شود که زنان جوان از جايي به جاي ديگر، بدون همراه داشتن محرمي، سفر مي کنند و از هر گونه تعرّض و سوء نظر در امان هستند.
مردم در امنيّت کامل قضايي به سر مي برند؛ به گونه اي که ديگر کسي از اين که ممکن است حقش پايمال شود، کوچک ترين بيمي ندارد. برنامه ها و قوانين به گونه اي طرح ريزي و اجرا مي شود که مردم خود را در امنيّت کامل مالي و جاني مي بينند. دزدي از جامعه رخت برمي بندد و امنيّت مالي تا جايي فراگير مي شود که اگر کسي دست در جيب ديگري ببرد، هرگز احتمال دزدي داده نمي شود و کار او توجيه مي گردد.
چنان ناامني از جامعه رخت برمي بندد و جايش را به امنيّت مي دهد که حيوانات و جانداران را نيز در برمي گيرد؛ به گونه اي که گوسفند و گرگ در کنار هم زندگي مي کنند و کودکان با عقرب و گزندان همبازي مي شوند؛ بدون اين که آسيبي ببينند.(طبسی ، 1385، ص65؛ صافی گلپایگانی، 1389، ص45)
اميرمؤمنان (ع) مي فرمايد: «هرگاه قائم ما قيام کند، آسمان باران هاي خود را مي بارد و درندگان با چارپايان از در آشتي وارد مي شوند و با انسان ها کاري ندارند تا جايي که زني از عراق به شام مي رود؛ بدون اين که درنده اي او را نگران سازد و يا از درنده اي بترسد». (صدوق،1381 ، ص 255)
رسول خدا (ص) در اين باره مي فرمايد: «امّت مهدي به آن حضرت پناه مي برند؛ چنان که زنبورهاي عسل به ملکه خود پناه مي آورند. آن حضرت زمين را پر از عدل و داد مي کند؛ چنان که (پيش از آن) پر از ستم و جور شده بود؛ به حدّي که مردم به فطرت نخستين خود بازمي گردند. شخص خوابيده را از خوابش بيدار نمي کنند و خون کسي ريخته نمي شود». (ابن طاووس، 1380 ، ص 70)
امام باقر (ع) مي فرمايد: «به خدا سوگند، ياران مهدي آن اندازه مي جنگند تا خدا به يگانگي پرستيده شود و به او شرک نورزند و تا آن جا که پيرزني سالخورده و ناتوان از اين سوي جهان به آن سوي رهسپار شود و کسي متعرّض او نشود». (نعماني، 1376 ،ص 283)

3.1. تکامل تربيت و بلوغ روحي انسان

تکامل تربيت و بلوغ روحي انسان نيز از جمله برنامه هاي مهم امام مهدي عليه السلام است. برنامه هاي امام همه در اين ارتباط است و به اين هدف نظر دارد. روشن است که جزء اصلي در تشکيل اجتماع صالح انساني، خود انسان است. انسان محور اصلي برنامه ريزيها، قوانين، علوم و ديگر مسائل جامعه بشري است. اصلاحات و تحولات و انقلابها، نخست بايد از درون انسان آغاز گردد، و در حوزه وجودي او صورت گيرد، و سپس به برون جامعه سرايت کند. اقتصاد، سياست، جنگ، صلح، اخلاق، ضداخلاق، ارزشها، ضد ارزشها، خوشبختي، بدبختي، ايثار، خودخواهي، مهرورزي، نظم، بي نظمي و… همه و همه به انسان باز مي گردد. بهترين برنامه ها و آموزشها، بايد به دست انسانهاي شايسته اجرا شود و گرنه سودي نمي بخشد و تحولي نمي آفريند. بهترين قوانين، بهترين مجريان را مي طلبد. از اين رو، ساختن انسان و پرورش و رشد انسانيت انسان و تربيت اصولي افراد انساني، مقدمه اصلي تشکيل هر نظام صالح و انساني است. و همين همواره هدف نخستين مصلحان واقع گرا و انسان شناس است.
امام مهدي عليه السلام، از اين نقطه زيربنايي آغاز مي کند، تا برنامه هاي ديگر او شايستگي انجام يابد، و زمينه ها و شرايط و عوامل اصلي صلاح، شايستگي، بساماني، رفاه، عدالت، دادگري، قانون شناسي، تعهدپذيري، مهرورزي، محبت، ايثار و فداکاري در سطح جامعه ها پديدار گردد. (حکیمی ، 1387، ص206 ؛ مکارم شیرازی ،1380، ص52)

4.1. گسترش معرفت و اخلاق

قرآن کریم و تعالیم اهل بیت (علیهم السلام) بر رشد اخلاقی و معنوی بشر بیشترین تأکید را انجام داده است؛ زیرا مهم‌ترین عامل رشد و تعالی انسان به سوی هدف بلند خلقت، اخلاق نیکو است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هدف از پیامبری خود را تکمیل مکارم اخلاق می‌شمرد (مجلسی ، 1403، ج68، ص382) و قرآن نیز آن بزرگوار را بهترین الگوی رفتاری برای همه مردم معرفی می‌کند؛ (احزاب ،21) ولی با کمال تأسف، به دلیل دوری بشر از راهنمایی‌های قرآن و اهل بیت، انحطاط اخلاقی در همه زمینه‌ها در جوامع بشری و به ویژه جامعه مسلمین آشکار گردیده و همین انحراف از ارزش‌های اخلاقی و عوامل مهم ویرانی حیات فردی و اجتماعی انسان‌ها شده است.
حکومت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که حکومت خدا و ارزش‌های الهی بر جهان است، ترویج اخلاق را در رأس برنامه‌های خود قرار خواهد داد.
امام باقر (علیه السلام) فرمود:زمانی که قائم ما قیام کند، دست خود بر سر بندگان خواهد نهاد و به وسیله‌ی آن، عقل‌های ایشان را جمع خواهد کرد و اخلاق آن‌ها را به کمال خواهد رساند.(مجلسی ، 1403،ج71، ص336)
از این تعبیر کنایه آمیز و زیبا استفاده می‌شود که در پرتو حکومت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که حکومت اخلاق و معنویت است، بستر مناسب برای کمال عقلی و اخلاقی بشر فراهم خواهد شد؛ زیرا همان گونه که اخلاق زشت و پست از نقصان عقل و خِرد آدمی است، کمال عقل موجب بروز و ظهور اخلاق نیکو در انسان خواهد بود.
از سوی دیگر، محیط آکنده از هدایت‌های قرآن و سنت‌های الهی، آدمی را به سوی خوبی‌ها سوق می‌دهد؛ بنابراین از درون و برون همه کشش‌ها به سوی فضیلت‌ها و زیبایی‌هاست و این گونه است که ارزشهای الهی و انسانی همه جایی و عالم گیر می‌شود.( بالادستیان و حائری پور و یوسفیان ،1387، ص 156 )

5.1. احیای کتاب و سنّت

پس از آنکه در همه اعصار، قرآن غریب و تنها مانده و در حاشیه زندگی به فراموشی سپرده شده بود، در زمان حکومت آخرین حجّت الهی، تعالیم حیات بخش قرآن به تمام عرصه زندگی بشر وارد می‌شود. همچنین سنّت که همان گفتار و رفتار پیشوایان دینی است در همه جا به عنوان بهترین الگوی حیات انسانی مطرح می‌گردد و عملکرد همگان با معیار خدشه ناپذیر قرآن و عترت ارزیابی می‌شود.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در بیانی رسا حکومت قرآنی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را چنین توصیف کرده است:در روزگاری که هوای نفس حکومت می‌کند [امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور می‌کند و] هدایت و رستگاری را جایگزین هوای نفس می‌سازد و در عصری که نظر شخصی بر قرآن مقدم شده است، افکار را متوجه قرآن می‌کند و آن را حاکم بر جامعه می‌سازد. (نهج البلاغه ، خطبه 138، ص 424)
نیز در بیانی دیگر، آن حضرت دوران ظهور قرآن و حضور آن را در زندگی بشر چنین بشارت داده است:
… گویی هم اکنون شیعیان خود را می‌بینم که در مسجد کوفه، خیمه‌ها زده‌اند و قرآن را بدان گونه که نازل شده، به مردم می‌آموزند … . (نعمانی ،1376، ص 333)
یاد دادن و یاد گرفتن قرآن، نقطه شروعی برای ترویج فرهنگ قرآنی و حاکمیت قرآن و احکام آن در همه حوزه‌های فردی و اجتماعی است.

6.1. شکوفا کردن عقل و خرد بشري
در پرتو ارشاد و هدايت امام مهدي(عج) و با عنايت و توجّه ويژه او، عقول و افکار در مسير کمال به حرکت درمي آيند و انديشه ها شکوفا مي گردند. تمام کوته بيني ها و تنگ نظري ها و افکار پست و کوتاه - که سرچشمه عقب ماندگي ها و کژتابي هاي فکري است - برطرف مي گردد. مردمي بلند نظر، با افکاري باز، سينه هايي گشاده، همّتي والا و بينشي وسيع پرورش مي يابند. آنان بسياري از مشکلات اجتماعي را در روح خود حلّ مي کنند و جهاني آباد و متکامل مي سازند. اين دوران، دوران برتري خرد و عقل است که نتيجه آن تشکيل دولت حقّه مهدوي است. (طبسی ، 1385، ص78؛ پسندیده ، 1379، ص54)
در روايت از امام باقرعليه السلام نقل شده است: «وقتي قائم ما قيام کند، دست (عنايتش)را بر سر بندگان مي نهد و بدين وسيله عقل آنها زياد شده (فجمع به عقولهم) و فهمشان بالا مي رود (کامل مي گردد)». (کليني، 1407، ج 1، ص 25)

7.1. احیا و گسترش امر به معروف و نهی از منکر
در حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر به صورت گسترده به اجرا گذاشته خواهد شد؛ همان واجبی که قرآن کریم بر آن تأکید ورزیده و آن را از ویژگی‌های امت اسلامی به عنوان برگزیده امت‌ها شمرده است. (آل عمران، 110)همان امری که سبب آن، همه واجبات الهی اقامه می‌شود (کافی، 1407،ج 5 ،ص 55 ) و واگذاشتن آن، عامل اساسی در هلاکت و نابودی خوبی‌ها و رشد و گسترش بدی‌ها در اجتماعات بوده است.
از بهترین و والاترین مراتب امر به معروف و نهی از منکر آن است که رئیس حکومت و کارگزاران آن، امر کننده به خوبی‌ها و بازدارنده از زشتی‌ها باشند.
امام باقر (علیه السلام) فرمود:مهدی و یاران او … امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند.( مجلسی، 1403،ج 51، ص 47)

8.1. اجرای عدالت اجتماعی و قضایی

در رأس برنامه‌های حکومتی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سطح جامعه، اجرای عدالت در همه بخش‌هاست. اوست که همه عالم را پر از عدالت و دادگری می‌کند؛ همان گونه که از ظلم و ستم آکنده باشد. در حدیثی درباره برقراری عدالت اجتماعی آمده است که: (ترازوي عدالت را در ميان همه ي انسانها مي نهد و در سرتاسر جهان هيچ انساني به ديگري ستم نخواهد کرد. امام عصر همه ي ستمگران کوچک و بزرگ را سر جاي خود خواهد نشاند و اين زشت ترين پديده را که همواره در طول تاريخ گلوي بشريت را فشرده، دفن خواهد کرد) (مجلسی،1403، ج 52،ص322 ) و یکی دیگر از مهم‌ترین حوزه‌های اجرای عدالت، بخش قضاوت است و این، همان بخشی است که بیشترین ظلم‌ها و حق کشی‌های در آن شده است. اموال، به ناحق مصادره گشته، خون‌ها، به ناحق ریخته شده و آبروی بی گناهان به خطر افتاده است. در محاکم قضایی دنیا، بیشترین ظلم بر مستضعفان عالم شده است و احکام صادره از آن‌ها تحت تأثیر نفوذ قدرتمندان و حاکمان ستمگر، مال و جان افراد و گروههای بسیاری را نابود کرده است. قاضیان دنیاطلب نیز برای جلب منافع مادّی حکم‌های ظالمانه بسیاری را نوشته و اجرا کرده‌اند. خلاصه اینکه چه بسیار بی گناهی که به چوبه دار آویخته شده است و چه بسا تبهکار و مجرمی که قانون خدا درباره او اجرا نگردیده است
حاکمیت عدل گستر امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پایان همه ظلم‌ها و نهایت همه حق کشی‌هاست. او که مظهر عدالت پروردگار است، محکمه‌هایی دادگستر ایجاد می‌کند و قاضیانی صالح و مُجریانی دقیق و خدا ترس می‌گمارد، تا به هیچ کس در هیچ جای عالم کمترین ستمی نرود(پسندیده ،1379 ، ص456)
حضرت رضا (علیه السلام) در ضمن روایتی بلند در توصیف امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و دوران طلایی ظهورش فرمود:( وقتی او قیام کند، زمین به نور پروردگار روشن شود و آن حضرت، ترازوی عدالت در میان خلق نهد؛ پس [چنان عدالت را جاری کند که] هیچ کس بر دیگری ظلم و ستم روا ندارد.(مجلسی، 1403،ج 52، ص 322
از این روایت دانسته می‌شود که عدالت قضایی حضرت، چنان گسترده و دقیق است که راه را بر ظالمان و سودجویان می‌بندد و از تکرار ظلم و ستم عادی شدن تجاوز به حق دیگران، جلوگیری می‌کند.

9.1. اجرای حدود الهی
اقامه حدود الهي یکی از اهادف ائمه (عليهم السلام) بوده است. چنانکه اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود: خدايا تو مي داني که از آنچه از ما سرزده، نه براي رغبت به سلطنت بوده و نه براي به دست آوردن چيزي از متاع و بهره دنيا، بلکه براي اين بود که آثار دين تو را بازگردانيم. در شهرهاي تو اصلاح برقرار نمائيم، تا بندگان ستم کشيده ات در امن و آسايش بوده و احکام تو که ضايع مانده، جاري گردد.»( نهج البلاغه، خطبه 131
برخورد با مفسدان و تبهکاران جامعه، شیوه‌های گوناگون دارد. در حکومت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از سویی با شیوه‌های فرهنگی و تعلیم معارف و تحکیم عقاید و ایمان، فاسقان و بزهکاران را به راه صلاح و راستی بر می‌گردانند و از سوی دیگر با تأمین نیازهای مشروع و معقول زندگی و اجرای عدالت اجتماعی، راه را بر فساد و تباهی می‌بندند؛ ولی با کسانی که با وجود همه این‌ها راه تجاوز به حقوق دیگران و زیر پا گذاشتن احکام الهی را می‌پیمایند و چارچوب قانون را نمی‌پذیرند، به گونه‌ای شدید برخورد می‌شود که سدّ راه تبهکاری آن‌ها گردد و نیز از ادامه روند فساد در جامعه توسط دیگران جلوگیری شود و آن، اجرای حدود الهی درباره مفسدان است که حدّ و مرز آن در قوانین کیفری اسلام بیان شده است.( بالادستیان و حائری پور و یوسفیان ،1387، ص163؛ جمعی از نویسندگان ،1377، ص230)
در روایت بلندی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که حضرت جواد (علیه السلام) نقل کرده، در ضمن بیان خصوصیات امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است:او حدود الهی را اقامه [و اجرا] خواهد کرد. (بحارالانوار، 1403،ج 52، ص 311)

2. برنامه های حضرت در مواجهه با شرور طبیعی و حل آن

1.2. اجرای برنامه های مختلف جهت مواجهه با شرور اخلاقی
برخی از شرور طبیعی با اراده و خواست الاهی در جهت کیفر مردم انجام می گیرد به این معنا که گاه شرور طبیعی نتیجه کیفر الاهی نسبت به گناهان انسان ها است . چنان که خداوند می فرماید : «وَتِلْک الْقُرَی أَهْلَکنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا» (کهف /۵۹)
بر اساس برخی از روایات ، گاه در پی بی اعتنایی مردم نسبت به مستمندان و نپرداختن زکات خداوند باران را از آنان حبس می کند و در پی شیوع زنا و فحشاء زلزله را پدید می آورد. لذا وقتی حضرت با برنامه های مختلفی که بیان شد شرور اخلاقی را کاهش یا حل می کند و اخلاق بر جوامع حاکم می شود بالطبع شرور طبیعی نیز حل یا کاهش می یابد.

.2.2. رفاه اقتصادي و معيشتي
از برنامه ها و اقدامهاي امام مهدي عليه السلام پديد آوردن رفاه در کل جامعه بشري است. در آن دوران طبق ترسيم آيات و احاديث، جامعه بشري واحدي تشکيل مي گردد که مانند خانواده اي زندگي کنند، و مسئله ناهنجار جوامع پيشرفته و ابر قدرت، و جامعه هاي در حال رشد، و جامعه هاي عقب مانده و محروم، از ميان مي رود و بشريت بطور کلي به رفاه اقتصادي و بي نيازي دست مي يابد.(حکیمی ، 1384، ص 40)
در دنيايي که تقسيم بندي جهاني با معيارهاي ظالمانه صورت مي گيرد، و امتهاي ضعيف، به حال خود واگذار نمي شوند، و از راههاي مريي و نامريي در شبکه هاي پيچيده نظامهاي سلطه و سرمايه داري جهان گرفتار مي آيند، سخن از آزادي واقعي و آزاد فکري، بازي با کلمات است. و گفتگو بر سر استقلال اقتصادي و انتخاب شيوه و راه زندگي و معيشت و دستيابي به رفاه و بسندگي بيهوده است. زيرا در چنين شرايطي، بخشهاي عظيمي از بشريت مواد لازم زندگي را در اختيار ندارند و دچار کمبود و فقرند، و بخشهاي ديگر نيز طبق الگوها و معيارهايي که سرمايه داران و توليد کنندگان بزرگ بر جامعه تحميل مي کنند از مواد و کالاها بهره گيرند، و خود قدرت اختيار و انتخاب ندارد.(حکیمی ، 1387، ص131)
از اين رو در رستاخيز امام مهدي عليه السلام، که حقوق انسان ها محور توجه و برنامه ریزی است پديده شوم فقر و نياز نيز نفي مي گردد، و رفاه اقتصادي در پرتو چنين معيارهايي به جامعه و افراد داده مي شود. آن حضرت تمام مناسبات ناسالم اقتصادی را زیر پای گذاشته و محو و نابود می کند( مسعودی خراسانی ، 1374، ص 58؛ دلشاد تهرانی ، 1382، ص85)و فقر را به طور کامل حذف می کند زیرا از یک سو سرمایه های مادی بسیار زیاد می گردد و رشد اقتصادی پایدار پدید می آید. از سوی دیگر ، این امکانات عادلانه توزیع می گردد و جلوی فشار و ستم و سودجویان زیاده خواه گرفته می شود ودر نهایت مردم نیز از نظر غنای روحی و سطح اخلاق و معرفت و تقوا چنان اوج می گیرند که دامنه حرص و آز که سرچشمه تکاثر و بخل و احتکار است برچیده می شود. (جهانیان ، 1383، ص57)
احاديث درباره رفاه اقتصادي دوران ظهور بسيار است، و شايد از جمله مسائلي باشد که بيشترين تأکيد بر آن شده است. امام صادق عليه السلام می فرماید: مردمان بي نياز مي گردند آنگاه که عدالت ميانشان حاکم باشد.( کلینی ، 1385، ج3، ص568)
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله: در امت من مهدي قيام کند. و در زمان او مردم به نعمتهايي دست مي يابند که در هيچ زماني دست نيافته باشند.(همه) نيکوکار و بدکار.(مجلسی ، 1403، ج 51، ص 78)
امام علي عليه السلام: سپس (امام مهدي «عج») به کوفه، در آيد، و در آنجا مسکن گزيند، و هر برده مسلماني را (در صورتي که باقيمانده باشد) بخرد و آزاد کند و دين بدهکاران را بپردازد، و مظلمه ها و حقهايي که بر گردن کسان است (به صاحبان حق) باز گرداند، کسي کشته نشود مگر اين که بهاي آن را (که ديه است) به صاحبانش تسليم کند، و آن کس که کشته شد بدهيش را بپردازد، و (زندگي) خانواده او را تأمين کند، تا سراسر زمين را از عدل و داد پر کند… (همان، ج52، ص224)
تأمين زندگي و رفاه تا اين پايه است که اگر از مسلمانان کسي هنوز در بردگي مانده بود به دست امام خريده مي شود و آزاد مي گردد. اگر کسي بدهکاري داشت بدهي او پرداخت مي شود. هر کس حقي و حقوقي از ديگران بر گردن داشت رد مي شود. اگر بنده اي قصاص شد ديه او به صاحبش ‍ پرداخت. هر کس به دليل جرمي به اعدام محکوم شد بدهکاريهاي او پرداخت مي شود، پس از اعدام وي زندگي خانواده اش همسان و هم سطح ديگر مردم تأمين مي گردد. و اينها همه براي اجراي عدالت دقيق در سراسر آباديهاي زمين است. يعني عدالت در آن دوران چنين مفهومي عميق و گسترده و انساني دارد، که هر مشکل و ناهنجاري و گرفتاري را بر طرف مي سازد.
امام باقر عليه السلام:(امام مهدي عليه السلام، در سال دوبار به مردم مال ببخشيد و در ماه دوبار امور معيشت بدانان دهد… تا نيازمندي به زکات باقي نماند. و صاحبان زکات، زکاتشان را نزد محتاجان آورند، و ايشان نپذيرند. و پس آنان زکات خويش در کيسه هايي نهند و در اطراف خانه ها بگردند (براي دستيابي به محتاجي)، و مردم بيرون آيند و گويند: ما را نيازي به پول شما نيست… پس دست به بخشش گشايد، چنانکه تا آن روز کسي آنچنان بخشش اموال نکرده باشد.) (نعمانی، 1376،ص237)
برخی از علل و عواملي که ممکن است در رستاخيز قيام و انقلاب امام مهدي «عج» به کار گرفته شود، و با تکيه بر آنها بودجه و مواد و منابع عظيم و کلان براي چنين اقدامي عظيم تأمين گردد، و در فروغ آن زندگي بشريت، ساماني در خور يابد عبارتند از :

1.2.2.اجراي اصل مساوات
رعايت قاطع اصل مساوات موجب تعديل ثروتها و برابري در توزيع کالاها و مواد مورد نياز همه مردم است، و از تراکم و ذخيره سازي و کنز و اسرافکاري نزد طبقات و گروههايي مانع مي گردد، و زمينه هاي اصلي کمبود و نيازمندي را بر طرف مي سازد.
با اجراي اصل مساوات نيازها بر آورده مي گردد، و محتاج و تهيدست باقي نمي ماند. در اين باره امام باقر (علیه السلام ) می فرمایند: (امام مهدي عليه السلام) ميان مردم (در تقسيم اموال) به مساوات رفتار مي کند به طوري که ديگر نيازمند و محتاجي يافت نمي شود.(بحارالانوار ، 52ج، ص390 )
و اين همان سطح متعالي زندگي و رفاه عمومي است که زکات مورد مصرف نداشته باشد، و همه چيز به همه مردم برسد.
اسلام دين مساوات و برابري است، مساوات در مسائل گوناگون و زمينه‌هاي مختلف. تا جايي که اسلام به دين مساوات مشهور شده است. امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين برابري‌ها و مساوات را در جامعة بشري اجرا خواهد کرد .انسان‌ها در آفرينش مساوي و داراي نيازهاي طبيعي همانند و ارزشي يکسان و برابرند. و هيچ يک از ويژگي‌هاي طبقاتي موجب تفاوت و نابرابري آن‌ها نمي‌شود. آن‌ها در برابر قانون حقوقي يکسان و همانند دارند و هيچ فردي در برابر قانون بر ديگري برتري و امتيازي ندارد. سياه و سفيد، کارگر و کارفرما، تهيدست و ثروتمند، بزرگ و کوچک، عالم و جاهل و… همه در برابر قانون برابرند.
تمامي مردمان حق استفاده و بهره برداري يکسان از بخشش‌هاي طبيعت را دارند، و بايد مراتع، جنگل‌ها، رودها و درياها و ديگر منابع ثروت در اختيار همگان قرار گيرد تا هر کس بتواند با کوشش و زحمت خود از آنها استفاده نمايد، زيرا اين‌ها سفرة گسترده‌اي است که خداوند براي همة انسان‌ها قرار داده است.
بخش مهم ديگر، تساوي و برابري انسان‌ها در استفاده از بيت المال مي‌باشد، بيت المال که مجموعة امکانات و اموال عمومي مي‌باشد، و دولت‌ها آن‌ها را در اختيار مي‌گيرند در دوران ظهور نزد امام قرار مي‌گيرد. امام آن‌ها را براي رفاه مردم هزينه مي‌کند و در راه رفع نيازهاي عمومي به کار مي‌برد. (حکیمی ،1384 ، ص41)

2.2.2.عمران و آبادي زمين
عمران و آبادي زمين، و بهره برداري از امکانات آن تا سر حد امکان، از ديگر اقدامات امام است. اين کار، در دوران پيش از ظهور با همه پيشرفت علوم و تکنولوژي در همه زمينه ها بطور کامل انجام نشده است. طبق نظر متخصصان، بسياري از زمينها قابل عمران و آبادي و کشاورزي و توليد است، بسياري از آبها داراي استعداد ذخيره شدن و بهره برداري است، و بسياري از مناطق زمين متروک و رها شده مانده است، و بسياري از مناطق به علت نفوذ سياستهاي استعماري و ايجاد وابستگي و محروميت بطور کامل از آنها بهره برداري نمي شود، و سيستمهاي توليد و کشاورزيي بر آنها تحميل مي گردد که به سود طبقات محروم نيست، بلکه براي کشورهاي سلطه طلب سودمند است. (همان، ص44)
در حکومت جهاني امام عصر (عج) همه ي نقاط زمين آباد و سرسبز و مالامال از محصول مي و زمين روئيدنيهايش را مي روياند و آسمان قطرات بارانش را فرو مي فرستد و از زمين و آسمان نعمت ريزش مي کند و وفور نعمت است و نقطه اي خالي از عمران نخواهد ماند. (محمدی خراسانی ، 1386،ص465)
در حدیثی در توصیف روزگار حضرت مهدی آمده است که: آسمان بارانش را مثل ناودان فرو مي فرستد و زمين همه ي روئيدنيهايش را بيرون مي آورد و هيچ نباتي را ذخيره و احتکار نمي کند(مجلسی ،ج 51، ص 78)
امام باقر (علیه السلام ) می فرماید: در روي کره ي زمين هيچ نقطه ي خراب و ويراني نمي ماند مگر آنکه حضرت آنجا را آباد و معمور مي سازد. (صافی گلپایگانی ، 1380 ، ص482)

3.2.2. پيشرفت فنون
علم و دانش بشر در رستاخيز امام مهدي عليه السلام به تکامل نهايي مي رسد، و امام با برنامه ريزيهاي دقيق که از دانش بيکران الهي او برخاسته است، همه مناطق زمين را آباد مي کند، و براي تأمين زندگي و ايجاد رفاه همگاني راه و روشهايي را عرضه مي کند که آن روز براي بشر ناشناخته بوده است. با توجه به اينکه راه اصلي رشد توليد و خود کفايي، بهره برداري از علوم و فنون و تخصصهاي ويژه و طرحها و برنامه هاي ماهرانه است.
علوم و فنون بشري در رستاخيز ظهور با علوم و فنون در دوران پيش از ظهور قابل مقايسه نيست، از اين رو، پيشرفتها و رشد توليد و سرمايه در آن دوران با هيچ دوره ديگر همانند نيست. امام مهدي عليه السلام در همه زمينه ها به دانش بشر تکامل مي بخشد. و چنانکه در علوم الهي و ماوراي طبيعي همه اشتباهات و جهلهاي بشري را بر طرف مي سازد و معيارهاي درست در شناخت مبداء و معاد را به انسان مي دهد، در علوم مادي و تکنيکهاي رشد اقتصادي و سامانيابي زيست فيزيکي نيز راه و روشهايي شگفت آور به انسانيت عرضه مي کند، و با شيوه هاي بسيار دقيق، نظام توليد و بهره برداري از منابع طبيعي را رشدي توصيف ناپذير مي بخشد و بدينگونه مشکل کمبودها و نارساييها را بکلي برطرف مي کند.
فاصله پيشرفت علمي و عقلاني و وضع دانش انسان در آن دوره با وضع کنوني، بسي افزونتر است از فاصله دانش امروز بشري با دورانهاي گذشته تاريخ.(حکیمی ، 1387، ص120؛ صافی گلپایگانی ، 1380 ، ص 480)

4.2.2. بهره برداري از معادن و منابع زيرزميني
براي دستيابي به خود کفايي و رفاه در سطح جامعه بشري، شناسايي معادن و منابع زيرزميني و استخراج و بهره برداري از آنها کاري ضروري است، و چاره اي جز اين نيست که از همه امکانات زمين بهره برداري شود. بسياري از ثروتها و مواد لازم براي زندگي، از معادن به دست مي آيد. اين معادن و مواد ديگري که براي بشر امروزي شناخته شده نيست، در دوران ظهور مورد بهره برداري قرار مي گيرد . در آن عصر، طبيعت کاملاً مسخّر انسان مي گردد و بدين ترتيب، سرمايه‌هاي عظيمي در اختيار بشر قرار مي‌گيرد تا با هدايت و رهبري امام عادل جهاني، يعني امام منتظر (ع)، به کمال و سعادت برسد.امام باقر (ع) می فرماید: زمین برای او پیچیده می‌شود [در لحظه‌ای از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌رود] و تمام گنج‌های آن برای او آشکار می‌گردد. ( نعمانی ، 1376،ص 242)
امام علي عليه السلام: (زمين آنچه را در اعماق خويش دارد براي وي بيرون دهد، و همه امکانات و برکات خويش را در اختيار او گذارد.(نهج البلاغه ، ص425)
در دوران پيش از ظهور بسياري از معادن شناخته شده است و بشر کنوني و آينده بسرعت آنها را استخراج مي کند و در زندگي به کار مي گيرد. بنابراين از تأکيد فراوان احاديث بر موضوع معادن و آشکار شدن آنها براي امام قائم عليه السلام مي توان حدس زد که آنچه شناخته شده و قابل اکتشاف براي بشر کنوني است (به علت محدوديت دانش بشري نسبت به دوران ظهور و تکامل علم و عقل انسان با راهنمايي و تعليم معلم بزرگ الهي حضرت مهدي عليه السلام) بسيار ناچيز است، و در دوران رستاخيز عظيم مواد و معادني شناخته و اکتشاف مي شود که چهره زندگي ها را بکلي دگرگون مي سازد. و بايد چنين باشد زيرا که ايجاد رفاه براي کل جامعه بشري کاري ساده نيست، و سرمايه هاي کلان و عظيمي لازم دارد. يکي از منابع تأمين اين سرمايه ها معادن است و بايد از آنها کاملا استفاده شود. با توجه به بيکراني و فراواني منابع و معادن زيرزميني - بويژه نسبت به بخشهاي ناشناخته آن براي امور بشر امروز - روشن مي گردد که اين بخش از منابع درآمد دولت حضرت مهدي عليه السلام، سرمايه اي درخور و کار آمد دارد. و از اين راه اگر همه مشکلات بشري حل نشود بخشهاي عمده اي از آن را به ساماني در خور و شايسته مي رساند.
مانع عظيم اکثريت اجتماعات بشري امروز نبود شناخت و دانش کافي است، يا برنامه ريزيهاي حساب نشده و نادرست است و دوران ظهور، دوران سراسر آگاهي و شناختهاي ناب و خالص است، که همه زواياي زندگي انسان را روشن مي سازد، و در برنامه ريزيهاي فرهنگي، هنري، فني، اجتماعي، اقتصادي، و… نقطه ابهام و عقب ماندگي نمي ماند، و شيوه ها و روشهاي اصولي و درست و مقرون به صرفه و به سود انسان ارائه مي شود، و زندگي در همه جاي زمين چهره اي زيبا و انساني و سرشار از رفاه به خود مي گيرد. (حکیمی ،1387، ص123)

5.2.2. بازپس گيري ثروتهاي غصب شده
امام مهدي عليه السّلام، از راه ديگري که اهميت فراواني برخوردار است نيز سرمايه هاي بزرگ و کلاني به دست مي آورد، و از آن راه بودجه هنگفت سامان بخشيدن به جامعه انساني و ايجاد رفاه عمومي را تأمين مي کند. امام با از ميان برداشتن جباران و طاغوتان و سرمايه داران مانع اجراي عدالت، پولها و سرمايه ها و همه امکانات آنها را که از راههاي نامشروع، استثمار، غصب، احتکار، ظلم، تعدي، و تجاوز، تصاحب به ناحق اموال عمومي و انفال، گرانفروشي، ارزان خريدن مواد خام و کار و کالاي مردمان محروم و… به دست آورده بودند، باز پس مي گيرد و در اختيار توده هاي محروم بشري قرار مي دهد.
بيگمان اقليتي از بشريت در تمام دوران پيش از ظهور، به ثروت اندوزيهاي کلان دست يازيده اند، و سرمايه هاي کلاني در همه کشورهاي جهان کنز و گنج کرده اند، که بخش اعظم ثروتها و سرمايه هاي کشورها را تشکيل مي دهد و اينها همه از راههاي نادرست و شيوه هاي استثماري و ظالمانه، روانه جيب عده اي خاص از افراد انسان شده است. امام مهدي عليه السّلام، در رستاخيز ظهور، اين مالکيتهاي دروغين و صوري را ابطال مي کند .مهدي - عليه السلام - حق هر حقداري را بگيرد و به او دهد، حتي اگر حق کسي زير دندان ديگري باشد، از زير دندان انسان متجاوز و غاصب بيرون کشد، و به صاحب حق باز گرداند. (حکیمی ، 1387، ص125؛ پسندیده ، 1379، ص45)

6.2.2. استفاده از همه اموال (اموال عمومي، خصوصي)
امام مهدي عليه السّلام براي پيش برد اهداف انقلاب - طبق تعبير برخي از احاديث - از همه اموال خصوصي و عمومي بهره گيرد.
در احاديثي آمده است که همه اموال دنيا نزد امام مهدي عليه السّلام گرد مي آيد، و امام آنها را ميان مردمان طبق قانون عدل و بر اساس نياز و رسيدن به رفاه و بي نيازي تقسيم مي کند.
امام باقر عليه السلام: (همه اموال جهان، در نزد مهدي موعود عليه السلام گرد آيد، آنچه در دل زمين است و آنچه بر روي زمين، آنگاه مهدي به مردمان بگويد: «بيائيد! و اين اموال را بگيريد! اينها همان چيزهايي است که براي به دست آوردن آنها قطع رحم کرديد و خويشان خود را رنجانديد، خونهاي بناحق ريختيد، و مرتکب گناهان شديد، بياييد و بگيريد!. ((وسایل الشیعه، ج6، ص381)
در اين حديث که نمونه هاي ديگري نيز دارد، اموال به طور مطلق آمده است و اين اموال عمومي، چون انفال و ثروتهاي طبيعي و مالياتهاي اسلامي و بيت المال را شامل مي شود و با اطلاق و کليتي که دارد ممکن است اموال شخصي و فردي بر اساس مالکيتهاي خصوصي را نيز در بر مي گيرد، يعني همه اموال از هر کس و هر راه باشد نزد حضرت گرد مي آيد و از آن مرکز، عادلانه و برادرانه ميان همه افراد انساني توزيع مي شود.(حکیمی ، 1387، ص128)

امام صادق عليه السلام: شيعيان ما اجازه دارند از اموالشان در راه کار نيک انفاق کنند، ليکن هرگاه قائم ما قيام کند هر کس مالي گنج و ذخيره کرده است بر او حرام مي گردد، تا اموالش را به امام قائم دهد، و امام آنها را در راه سرکوب دشمنان (دين حق) بکار برد. و اين معناي قول خداست: «کساني را که زر و سيم مي اندوزند و در راه خدا انفاق نمي کنند، به عذابي دردآور بشارت ده .(وسایل الشیعه، ج6، ص380)

7.2.2.کنترل و نظارت دقيق مرکزي
از جمله عوامل بسيار مهمي که امام مهدي عليه السّلام در پرتو آن نابسامانيهاي اقتصادي و ويراني امور معاش را برطرف مي سازد، اشراف و نظارت دقيق حاکميت مرکزي جهاني اسلامي است بر جريان اقتصادي و معيشتي تمام اجتماعات بشري. امام با مرکزيت واحد و ايدئولوژي واحد که ترتيب مي دهد، کل منابع ثروت و درآمد را بدون حيف و ميل و تبعيض ‍ و امتياز، در اختيار کل جامعه بشري مي گذارد، و همه امکانات را به تساوي تقسيم مي کند، همه سرمايه گذاريها به تساوي و عادلانه انجام مي گيرد. و از اين رهگذر حرکت خودسرانه و آزمندانه گروهي مال پرست در بخشهاي خصوصي و اطرافيان حکومتها و مراکز قدرت، که با چپاول ثروتها و تصاحب سرمايه ها و مکيدن خون محرومان مي پردازند، کنترل دقيق مي شود، و عوامل فقر و کمبود که سرمايه داران و زراندوزانند از ميان مي رود. (حکیمی ، 1387، ص 130 )

3.2.رسيدگي به بهداشت عمومي و نظارت ساير شهرها و محيط زيست
از آثار و نتايج دولت حضرت مهدي، دفع بيماري ها و طولاني شدن عمرها، ريشه کن شدن مرض هاي واگير و کشنده و زايل گشتن ترس و ناتواني هاي شيعيان است. اين امر در نتيجه اقدامات مثبت حکومت آن حضرت مانند رسيدگي به بهداشت عمومي و نظارت ساير شهرها و محيط زيست و رشد علم و دانش بشري در همه زمينه ها (مانند طب و پزشکي) و عنايت خاص ايشان به شيعيان به دست مي آيد.
و چنان مي شود که وضعيت جسمي مردم دگرگون مي گردد و عمر آنان طولاني مي شود؛ به گونه اي که گاهي يک شخص هزار فرزند، نوه و… خود را مي بيند و آن گاه چشم از جهان فرو مي بندد. (رضوانی ، 1385، ص65؛طبسی ، 1385، ص66)
در حدیثی آمده است که: «همه بيماران از معتقدين به حق و شيعيان مهدي(عج) شفا مي يابند».(متقی ، 1419،ج 14، ص68)
رسول خدا (ص) مي فرمايد: «هنگامي که عيسي (ع) از آسمان فرود آمد و دجّال را کشت و شب، هنگامي که در صبح آن، خورشيد از مغرب طلوع کند (نه از سوي مشرق) تاچهل سال زندگي پربار و آسوده اي خواهيد داشت و در اين مدّت نه کسي مي ميرد و نه بيمار مي شود». (ابن طاووس، 1380، ص 97)
شايد منظور از اين سخن، آن باشد که مرگ ها و بيماري هايي که پيش از ظهور حضرت، گسترش يافته، در دوران حضرت به اندازه اي اندک و ناچيز است که مي توان آن را در حکم عدم دانست و شايد معناي ظاهري مراد باشد؛ يعني در اين مدّت مرگ و بيماري وجود نداشته باشد اميرمؤمنان (ع) مي فرمايد: «در حکومت مهدي (عج)… عمرها طولاني مي شود». (هیثمی و عقیلی، 1377، ص 20)
مفضل بن عمر مي گويد: امام صادق (ع) فرمود: «هنگامي که قائم ما قيام کند… مردم درسايه فرمانروايي او، عمري دراز خواهند داشت؛ به گونه اي که براي هر شخص هزارفرزند متولدمي شود». (بحارالانوار، ج 52، ص 337)
امام سجاد (ع) در اين باره مي فرمايد: «هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند عزّوجلّ، بيماري و بلا را از شيعيان ما دور مي سازد و قلب هاي شان را همانند آهن هاي محکم قرارمي دهد و توان و نيروي هر يک از آنان را برابر نيروي چهل مرد مي گرداند و آنان فرمانروايان روي زمين و بزرگان آن مي شوند». (صدوق،1381، ج 2، ص 541؛ نعمانی ،1376،ص317)
امام باقر (ع) درباره بهداشت محيط زيست در حکومت امام زمان (عج) مي فرمايد: «هنگامي که قائم ما قيام کند… چاه هاي فاضلاب و ناودان هايي را که در مسير راه هاست، از بين مي برد». (طوسی ، 1411، ص283)
حفظ بهداشت شهرها و محيط جامعه، از وظايف حکومت هاست. بنابراين، بايد از هر عاملي که سبب به خطر افتادن بهداشت محيط زيست مي شود، جلوگيري گردد. ريختن فاضلاب خانه ها در کوچه ها و احداث چاه هاي توالت و دستشويي در بيرون از خانه ها - چنان چه در برخي از شهرها و روستاها مرسوم است - سبب نابودي بهداشت محيط زيست مي شود. از اين رو، مي بينيم که يکي از کارهاي حضرت مهدي (عج) جلوگيري از اين گونه تخلّفات بهداشتي مي باشد. (طبسی، 1385، ص139)

نتیجه گیری
پیش از ظهور مهدی موعودانواع شرور اخلاقی و طبیعی مانند فتنه و آشوب ،ناامنی ، مرگ های زودگذر ، قحطی ، ظلم و ستم همه جا را فرا می گیرد. حضرت برای مواجهه با این شرور برنامه ها و راهکارهایی را در دولتش اجرا می کند. برنامه های حضرت برای حل شرور اخلا قی عبارتست از: تشکيل حکومت فراگير جهاني، برقراری امنيت، تکامل تربيت و بلوغ روحي انسان،گسترش معرفت و اخلاق، احیای کتاب و سنّت، رشد و تکامل عقول و انديشه ها، احیا و گسترش امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود الهی، اجرای عدالت اجتماعی و قضایی. و برای حل شرور طبیعی عبارتست از: رفاه اقتصادي و معيشتي، برقراري عدالت اقتصادی، اجراي اصل مساوات، عمران و آبادي زمين، پيشرفت فنون، بهره برداري از معادن و منابع زيرزميني، بازپس گيري ثروتهاي غصب شده، استفاده از همه اموال (اموال عمومي، خصوصي)، کنترل و نظارت دقيق مرکزي، رسيدگي به بهداشت عمومي و نظارت ساير شهرها و محيط زيست خواهد بود.
بنابراین در آخر این نکته قابل ذکرهست که در دولت حضرت مهدی (عج) نفی هرگونه شرور و گناه و بیماری و…را نمیتوان ادعا کرد. نمیتوان گفت کسی ظلم نمیکند ولی قطعا عدالت در مورد او اجرا میشود. نمیتوان گفت کسی گناه نمیکند چون نظام امتحان الهی و اختیار بندگان وجود دارد اما به تمام احکام الهی در برابر گنهکار عمل میشود. بیماری و مرگ درآن زمان هم خواهد بود هرچند بواسطه ی تکمیل عقلها و زیرسایه ی وجود مبارک آن حضرت، تحمل سختی ها آسان خواهد بود.

فهرست منابع
*قرآن کریم
*نهج البلاغه
1. طبسی ، نجم الدین ، چشم اندازی به حکومت مهدی ، قم : بوستان کتاب ، 1385.
2.جمعی از نویسندگان ، نگاهی تحلیلی به زندگی حضرت مهدی ، تهران : بنیاد فرهنگی حضرت مهدی ، 1377
3. پسندیده ، عباس ، اصلاحات مهدوی تنها راه نجات ، قم :سازمان تبلیغات اسلامی، 1379
4.مکارم شیرازی ، ناصر ، حکومت جهانی مهدی ، قم : نسل جوان ، 1380
5.حکیمی ، محمد، عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام ، قم : بوستان کتاب ، 1387
6. حکیمی ، مهدی ، امام مهدی وآینده زندگی ، مشهد: آستان قدس رضوی ، 1384
8. دلشاد تهرانی ، مصطفی ، دولت مهدی سیرت مهدی ، تهران : ذکر ، 1382
9. صافی گلپایگانی ، لطف الله ،منتخب الاثر، قم : مسجد مقدس جمکران ، 1389
10. محمدی خراسانی ، علی ، چشم اندازی به حکومت جهانی امام مهدی ، اصفهان : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، 1386.
11. مسعودی خراسانی ، حسین ، مهدویت و مدینه فاضله،مجله حوزه ، سال 12، ش 4، 5، 1374.
12. رضوانی ، علی اصغر ، حکومت حضرت مهدی در عصر ظهور ، قم : انتشارات مسجد مقدس جمکران ، 1385
13. بالادستیان، محمدامین و حائری پور،محمدمهدی و یوسفیان ، مهدی، نگین آفرینش ، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام،1387
14. جهانیان ، ناصر، جهانی سازی، عدالت اقتصادی و مهدویت، مجله انتظار،ش 14، 1383
15. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ دوم، انتشارات مرتضوی، 1384
16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق: علی اکبر غفاری، چاپ: چهارم، تهران: دارالکتبالاسلامیه،1407
17. ابن طاووس ، رضی الدین علی بن موسی، الملاحم و الفتن، ترجمه محمدجواد نجفی، چاپ: ششم، تهران: اسلامیه،1380
18. ابن‌حجرهیثمی، احمدبن‌محمد ؛ عقیلی، عبدالکریم، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر (ع)، چاپ: اول، قم: موسسه آل البیت (ع) لاحیاء التراث،1377
19. نعمانی، محمد بن ابراهیم ، الغیبه،ترجمه محمد جواد غفاری ، تهران: نشر صدوق ، 1376.
.20. متقی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال ،محقق: میاطی محمد عمر، بیروت: دارالکتب العلمیه،1419ق
21. ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول ، ترجمه: صادق حسن زاده، قم: آل علی (علیه السلام)، 1382
22. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، چ سوم، بیروت: دارالاحیاءالتراث العربی، 1403ق
23. ابن‌بابویه(صدوق)، محمدبن‌علی، خصال ، ترجمه محمد باقر کمره ای، تهران: کتابچی، 1381
24. صافی گلپایگانی ، لطف الله ، به سوی دولت کریمه ، قم : انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1389.
25. طوسی، محمد بن حسن ، الغیبه ، قم: دار المعارف الاسلامیة،1411.
26. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج6، چاپ اول، قم : موسسه آل البیت علیهم السلام، 1409ق
27. ابن بابویه ، محمد بن علی ، کمال الدین و تمام النعمه ، ترجمه محمد باقر کمره ای، تهران: دارالکتب الاسلامیه ، 1377

 نظر دهید »

نگاهی کلامی- تفسیری به مستندات قرآنی موافقان و مخالفان رجعت

04 اردیبهشت 1397 توسط نورالزهرا ساری

چکیده:
از اعتقادات و باورهای شیعیان بازگشت برخی از انسان‌ها به دنیا پس از مرگ در زمان ظهور امام مهدی(عجل الله) است که از آن به نام رجعت یاد می کنند. این موضوع یکی از مسائل مورد اختلاف میان مذاهب اسلامی است، که از اهمیت بسزایی برخوردار می¬باشد. از منظر شیعه رجعت از عقاید مسلم به شمار می آید و مورد تأیید اهل بیت(علیه السلام) نیز قرار گرفته است. و در عین حال این مسئله با مخالفت و انکار مخالفین نیز روبرو شده است این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که مستندات قرآنی موافقان و مخالفان رجعت چیست؟ با تاکید بر شیوه توصیف و تحلیل علمی و با بررسی کتب تفسیری و کلامی این نتیجه حاصل شد که شیعیان برای اثبات مدعای اعتقادی خود به آیاتی تمسک کرده اند که این آیات به دو گونه می باشد برخی از آیات ناظر به رجعت در میان گذشتگان بوده و برخی آیات نیز بر رجعت در زمان قیام و ظهور حضرت مهدی (عجل الله)دلالت دارد و مخالفین رجعت نیز با آیاتی از قرآن نقطه مقابل شیعیان قرار گرفته اند و با تمسک به آیات، مخالفت خود را بیان کرده اند.
کلید واژه
رجعت ، مستندات قرآنی، موافقان ، مخالفان

مقدمه
رجعت، بازگشت مومنان و کافران، پيش از قيامت و در هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله می باشد که از اعتقادات مهم شیعیان به شمار می¬آید. در برخى روايات روز رجعت را يكى از روزهاى الهى كه عظيمت و قدرت الهى در آن متجلّى خواهد شد بر شمرده اند. ولى رجعت آن است كه در هنگام ظهور، براى يارى حضرتش و نيز استمرار حاكميت حق بعد از برقرارى عدالت، خداوند گروهى از مومنان را كه از دنيا رفته اند، به دنيا باز گرداند تا براى يارى وى بشتابند. این مساله در میان مذاهب اسلامی با مخالفت روبه رو شده است که هر کدام از موافقان و مخالفان رجعت استنادات قرآنی برای اثبات مدعای خود آورده اند. سوالی که در صدد پاسخگویی به آن هستیم این هست که مستندات قرآنی موافقان و مخالفان رجعت چیست؟از آنجایی که رجعت به عنوان یکی از باورهای قطعی مذهب تشیع می باشد و مورد مخالفت واقع شده لذا تبیین و بررسی این مسئله از اهمیت و ضرورت برخوردار است.
در میان اندیشمندان اسلامی اختلاف است که آیا رجعت به معنای بازگشت برخی از اموات به دنیا، در این امت نیز واقع خواهد شد یا خیر، رجعت همان بازگشت به دنیا به هنگام قیامت می باشد و تا قبل از قیامت رجعتی صورت نمی¬گیرد؟ برخی به پرسش پاسخ مثبت و بعضی دیگر، پاسخ منفی داده اند؛ اطراف دعوا را دانشمندان اهل سنت از یک سو و اندیشمندان شیعه از سوی دیگر تشکیل می دهند. اهل سنت به سبب اختلاف مبنایی که با شیعه دارند، مسئله رجعت را که از جمله مشهورات نزد شیعه امامیه است، انکار کرده و اعتقاد بدان را قبیح می شمردند تا جایی¬که راویان احادیث مربوط به رجعت را بدنام کرده و احادیث آنها را مردود به حساب می آورند. و نیز آیاتی که خداوند در این مورد آورده را انکار می¬کنند.
این مقاله که با روش توصیفی- تبیینی و جستجو در کتابخانه ها و مطالعه و بررسی متون دینی و کلامی انجام شده پس از مفهوم شناسی واژگان به مستندات قرآنی موافقان رجعت و در ادامه به مستندات مخالفان رجعت پرداخته شده است. با مطالعه و بررسی کتاب ها و مقالات در مورد موضوع مورد نظر، حاصل شده که کتابی به طور مستقل به این موضوع نپرداخته است، برخی از نویسندگان از جمله: سبحانی در کتاب ملل و نحل، حرعاملی در کتاب الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه به مسئله رجعت پرداخته اند. این کتاب ها و دیگر کتاب هایی که در باب رجعت نگاشته شده است مفید می باشد ولی از آن جایی که به زبان ثقیل نوشته شده است همه ی اقشار نمی توانند از آن ها استفاده کنند و علاوه بر آن نیز در کتاب های فوق از نگاه کلامی و تفسیری و به شیوه تطبیقی مستندات قرآنی موافقان و مخالفان رجعت پرداخته نشده است.
1.معناشناسی رجعت
1-1. در لغت:
ابن منظور می¬گوید:«الرَّجْعَة» به معنای یک بازگشت و برگشتن خاص است.(1414،ج8، ص114) فیومی در تعریف این لغت گفته: رجعت به فتح راء به معنای یک بازگشتن است، گفته می¬شود فلانی ایمان به رجعت دارد، یعنی ایمان به برگشتن به دنیا دارد.(1414، ‏ج2، ص220) راغب نیز در این مورد گفته رجعت هم در طلاق بكار مى‏رود و هم در بازگشت به دنيا پس از مرگ. (1375، ج2، ص45)برخی نیز رجعت را به معنای بازگشت پس از مرگ در عصر ظهور حضرت مهدی دانسته اند. (طریحی، ج4، ص334)این ها نمونه هایی از نظرات صاحبان لغت نامه ها ست که همه، اصل ماده رجوع را به معنای برگشتن به دنیا پس از مرگ دانسته اند.
1-2.در اصطلاح:
به چند نمونه از تعاریف علمای شیعه در این مورد اشاره می شود.
شیخ مفید علیه الرحمه در مورد رجعت می گوید:
که خداوند هنگام ظهور امام مهدی(ع) برخی از درگذشتگان را به همان صورت و با همان بدنی که در دنیا بوده‌اند زنده می‌کند، مؤمنان خالص دین حق را یاری کرده و از حکومت جهانی آن شاد می‌شوند و کافران محض نیز عذاب و خواری دنیا را علاوه بر آخرت می‌چشند.( شیخ مفید، 1413، ج۴، ص۷۷)
سيد مرتضى هم در باره رجعت نزد شيعه مى‏گويد:
«بدان همانا آنچه که نزد شیعه دوارده امامی معتقد هستند، همانا خداوند هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله گروهی از شیعیان و گروهی از دشمنان آن حضرت را که قبلا مرده اند بر می گرداند تا این که دوستان به ثواب نصرت آن حضرت رسیده و از دشمنان انتقام گرفته شود.»(مجلسی، 1403، ج53،ص138)
شیخ طوسی می¬گوید:
«پیامبر اکرم و ائمه¬¬ی معصومین علیهم السلام در زمان حضرت مهدی با گروهی از امت های گذشته و آینده بر می-گردند، تا این¬که خداوند، دولت و حق آن¬ها را ظاهر نماید. و آیات و روایات متواتر بر قطعی بودن رجعت دلالت می¬کند.» (سبحانی،بیتا، ج6، ص259)
دانشمند معاصر شیعی، علامه مظفر دراین¬باره می¬گوید: «عقیده شیعه در رجعت، بر اساس پیروی از اهلبیت(ع) چنین است: خداوند عده ای از کسانی را که در گذشته از دنیا رفته اند، به همان اندام و صورتی که داشته اند، زنده می کند و به دنیا برمی گرداند. به برخی از آنان عزت می دهد و پاره ای را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حق پرستان را از باطل پرستان می¬گیرد و داد ستمدیدگان را از ستمگران می¬ستاند و این جریان یکی از رویدادهایی است که پس از قیام مهدی آل محمد به وجود می¬آید. کسانی که پس از مردن به این جهان باز می¬گردند، یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادی در نهایت درجه فسادند و آن گاه دوباره می-میرند.(مظفر،1387ش، 80)
لغت شناسان اهل سنت نیز در تعریف «رجعت» گفته اند: «رجعت، مذهب قومی از عرب است که در زمان جاهلیت نزد آنها معروف بوده و مذهب گروهی از فرقه های مسلمانان از صاحبان بدعتها و هواپرستان است که می گویند: همانا مرده، زنده شده و به دنیا بر می¬گردد، همان¬گونه که قبل از مرگ بوده است. از آن جمله اند گروهی از رافضی¬ها که می¬گویند: علی بن ابیطالب(ع) در زیر ابرها پنهان است، پس خارج نمی شود با کسانی که همراه فرزندان او خارج می¬شوند، تا اینکه منادی از آسمان ندا می¬دهد: همراه فلانی خارج شو!»(ابن منظور، 1414،ج8،ص114)

2.مستندات قرانی موافقان رجعت
از جمله باورهای شیعیان بازگشت برخی از انسان‌ها به دنیا پس از مرگ در زمان ظهور امام مهدی(عجل الله) است که از آن به نام رجعت یاد می کنند. این موضوع یکی از مسائل مورد اختلاف میان مذاهب اسلامی است. از منظر شیعه رجعت از عقاید مسلم به شمار می آید و مورد تأیید اهل بیت(علیه السلام) نیز قرار گرفته است. بر این اساس، گروهی از مؤمنان راستین و عده ای از کافران بدسرشت، هنگام ظهور حضرت مهدی(عجل الله) به این دنیا بازگردانده می شوند تا مؤمنان به ثواب یاری آن حضرت در تشکیل حکوت عدل و قسط جهانی نائل آمده، از درک و تماشای عظمت و شوکت دولت کریمه اسلام، لذت ببرند و کافران به سزای پاره ای از اعمال ننگینشان برسند.
با تاملی بر آیات قرآن یافت می شود که قرآن کریم به دو گونه به مسئلۀ رجعت اشاره نموده است: مسأله رجعت هم در امت های گذشته وجود داشته و هم در میان آیندگان اتفاق خواهد افتاد .
در قرآن مجيد، وقوع رجعت اجمالا در پنج مورد از امتهاى پيشين آمده است که برای نمونه به چند مورد آن اشاره می کنیم:
الف) خداوند در آيه 259 سوره بقره درباره حضرت عُزَيْر پيامبر (عليه السلام) می فرماید: «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَي قَرْيَةٍ وَ هِيَ خَاوِيَةٌ عَلَي عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّي يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَي طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلَي حِمَارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آَيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَي الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ؛ يا همانند كسي (عُزَيْر پيامبر) كه از كنار يك آبادي (ويران شده) عبور كرد، در حالي‌كه ديوارهاي آن به روي سقف‌ها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوان‌هاي اهل آن، در هر سو پراكنده بودند، او با خود) گفت: چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مي‌كند؟! (در اين هنگام) خدا او را يكصد سال ميراند، سپس زنده كرد، و به او گفت: چقدر درنگ كردي؟ گفت: يك روز، يا بخشي از يك روز. فرمود: نه، بلكه يكصد سال درنگ كردي! نگاه كن به غذا و نوشيدني خود (كه همراه داشتي، با گذشت سال‌ها) هيچ‌گونه تغيير نيافته است! (خدايي كه يك‌چنين مواد فاسدشدني را در طول اين مدت حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولي به ألاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشي شده است! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر توست و هم) براي اين‌كه تو را نشانه‌اي براي مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوان‌ها (ي مركب سواري خود) نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مي‌دهيم‌ و گوشت بر آن مي‌پوشانيم! هنگامي كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: مي‌دانم خدا بر هر كاري توانا است.»
این داستان یکی از روشن ترین ادله رجعت است که امام علی(علیه السلام) در برابر ابن کوّا که از خوارج بود، به آن استدلال فرمود. (مجلسی،همان، ج14، ص374)
ب) در آيه 55 و 56 سوره بقره درباره” بنى اسرائيل” مى‏خوانيم كه گروهى از آنها بعد از تقاضاى مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگبارى شدند و مردند، سپس خداوند آنها را به زندگى بازگرداند تا شكر نعمت او را بجا آورند« ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»
ج)درآيه 110سوره مائده ضمن بر شمردن معجزات عيسى علیه السلام مى‏خوانيم:«وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِي؛ تو مردگان را به فرمان من زنده مى‏كردى» اين تعبير نشان مى‏دهد كه حضرت مسيح (علیه السلام) از اين معجزه خود (احياى موتى) استفاده كرد، بلكه تعبير به فعل مضارع (تخرج) دليل بر تكرار آن است و اين خود يك نوع رجعت براى بعضى محسوب مى‏شود.(مکارم شیرازی، ج15،صص558-557)
آیات و روایات زیادی موید رجعت در میان آیندگان می باشد که در این قسمت نگارنده آیاتی را که شیعیان به آن استناد کرده و رجعت را اثبات می نمایند را بررسی می کند:
الف )خداوند در قرآن می فرماید:« وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُکَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ؛ و روزی که از هر امتی گروهی از کسانی که تکذیب ما می کردند محشور کرده سپس آنها نگه داشته می شوند» (نمل/ 83)
در تفسیر مجمع البیان در ذیل این آیه آمده : اماميه كه معتقد به صحت رجعت هستند به اين آيه استدلال كرده‏اند. زيرا آيه مى‏گويد: از هر امتى گروهى را محشور مى‏كنيم. معلوم ميشود روزى كه اين گروه‏ها از هر امتى محشور مى‏شوند، غير از روز قيامت است. زيرا در مورد روز قيامت مى‏فرمايد: «حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً؛ آنها را محشور مى‏كنيم و احدى از آنها را رها نمى‏كنيم»(كهف/ 47) اخبار بسيارى دلالت دارند بر اينكه خداوند در زمان قيام حضرت مهدى (عجل الله) گروهى از آنها كه مرده‏اند، زنده مى‏كند. بعضى از رجعت كنندگان از دوستان و شيعيان مهدى هستند كه ثواب نصرت و كمك او نصيبشان مى‏شود و به دولت مهدى شاد مى‏شوند. بعضى ديگر از دشمنانش هستند كه براى گرفته شدن انتقام از ايشان برميگردند تا عذاب دنيا بچشند و به دست شيعيان كشته شوند و از قدرت و شوكت مهدى احساس سرافكندگى و حقارت كنند.هيچ عاقلى شك ندارد كه اين كار مقدور خداوند متعال است و محال نيست. نظير آن را خداوند در امتهاى گذشته هم انجام داده و قرآن گواه آن است. مثل داستان عزيرو… گروهى از اماميه آيات و اخبار رجعت را تأويل برده‏اند به اينكه مراد بازگشت دولت و امر و نهى است نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان. اينان اخبار رجعت را تأويل برده‏اند به گمان اينكه رجعت با تكليف منافات دارد.اما اين مطلب صحيح نيست. زيرا رجعت از كسى سلب اختيار نميكند و چنين نيست كه افراد را به انجام واجبات و ترك محرمات مجبور سازد. همانطوری كه با ظهور معجزات بزرگ از قبيل شكافته شدن دريا و اژدها شدن عصا و … تكليف محال نيست. با رجعت هم تكليف محال نيست. (مترجمان،1360، ج‏18، ص146)
آیت الله مکارم شیرازی ذیل این آیه می فرماید: شاهد ديگر اين است كه قبل از اين آيه سخن از نشانه‏هاى رستاخيز در پايان اين جهان بود، در آيات آينده نيز به همين موضوع اشاره مى‏شود، بنا بر اين بعيد به نظر مى‏رسد كه آيات قبل و بعد از حوادث پيش از رستاخيز سخن گويد، اما آيه وسط از خود رستاخيز، هماهنگى آيات ايجاب مى‏كند كه همه درباره حوادث قبل از قيامت باشد.(همان، ج15، ص549)
ب) خداوند متعال می فرماید: « قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ؛ آنها (کافران) می¬گویند: پروردگارا! ما رادوبار میراندی و دوبار زنده کردی. اکنون به گناهان خود معترفیم. آیا راهی برای خارج شدن [از دوزخ] وجود دارد؟» (غافر/11)
در تفاسیر وجوهات مختفلی در بیان « أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ » وارد شده که هر کدام از ادله، به دلیل اشکالاتی که بر استدلالشان وارد شده رد شده و در این مجال نیز فرصت بیان آن موارد نیست . اما قولی که با آیه سازگار است این است که منظور از میراندن اول، همان پایان عمر دنیوی انسان به هنگام مرگ اوست. در نتیجه احیای اول، هنگام رجعت است که خداوند عده ای را زنده می کند و به دنیا برمی گرداند. كه موظف‏اند از تندرويهاى‏خويش توبه كنند و نمى‏كنند از اين جهت در قيامت براى از دست دادن فرصت پشيمان مي¬شوند و رجعت نزد ما مختص مؤمن خالص و كافر خالص است چون كافران به اراده خدا زنده شوند شيطان بدل آنها مى‏افكند كه چون شما مردمى ياغى و سركش بوديد بدنيا برگشتيد اين خيال شيطانى سركشى آنان را زياد مى‏كند، خدا هم دوستانش را بر آنان مسلط مى‏كند و بدست ايشان از آنان انتقام مى‏كشد، عذاب همه را فرامى‏گيرد، زمين از وجود پليدشان پاك ميشود و دين به خدا منحصر ميگرد میراندن دوم نیز در همین دنیا پس از رجعت است و زنده کردن دوم، در قیامت و به هنگام زنده شدن همه انسان هاست. (حر عاملی، 1362، ص56) علامه مجلسی (1403، ج53، ص137) همین وجه را پذیرفته اند. علی بن ابراهیم» نیز درتفسیر قمی به استناد روایتی از امام صادق، وارد شده که حضرت دلالت آیه را درباره رجعت دانسته است. (قمی،1367، ج2،ص256)
ج) از آیات دیگر بیانگر رجعت، آیه51 سوره غافر می باشد که خداوند می¬فرماید:« إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیاوَ یَوْمَ یَقُومُ الْاَشْهادُ؛ ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و [در آخرت] روزی که گواهان به پا می خیزند، یاری می دهیم.» و همچنین در سوره صافات هم آمده است «وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ* إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ* وَإِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ ؛وعده قطعی ما درباره بندگان فرستاده شده ما از پیش مسلّم شده که آنان یاری شدگانند و لشکر ما پیروزند.»
از آیات (لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا) و (إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ) استفاده می¬شود که نصرت الهی، همه رسولان و مؤمنان را فرا می¬گیرد. بنابراین اگر حتی در یک مورد هم این وعده صورت نگیرد، با شمول آیه سازگار نخواهد بود. (مغیثی، 1391، ص50-49)علامه طباطبایی در این باره می¬گوید: آیه کریمه، وعده نوعی است به نوع انبیا؛ نه آنکه به فردفرد انبیا در هر واقعه ای که پیش می¬آید، وعده نصرت داده باشد.(1374،ج17، ص512)
طبرسی در تفسیر آیه (إِنَّا لَنَنْصُرُ…) می نویسد: نصرت خداوند بر این بود که گاهى پیامبران با دليل و حجت بر مخالفان خود يارى شده و زمانى با قهر و غلبه بر دشمنان خود پيروز گشته و هنگامى با هلاك شدن دشمن و نجات ايشان با آنان كه به ايشان ايمان آورده‏اند نصر و ظفر يافته‏اند. و در برخى از زمانها نصرت ايشان به انتقام گرفته شدن مخالفانشان مى‏باشد چنان كه «يحيى بن زكريا» با كشته شدن هفتاد هزار نفر به عنوان انتقام از خون وى يارى و نصرت گرديد.پس ناچار مردان خدا به يكى از اين راهها در دنيا پيروز خواهند شد. (1360،ج21،ص283)
با توجه به نکات مذکور، خداوند در این آیات، نصرت را به صورت غلبه بر دشمنان در جنگ یا هلاکت دشمنان با عذاب دنیوی، به پیامبران و مؤمنان وعده داده است. از طرفی نیز در تاریخ می بینیم که این وعده نه تنها درباره بسیاری از پیامبران و مؤمنان تحقق پیدا نکرده است، بلکه بسیاری از آنها به دست دشمنان به شهادت رسیده اند. بنابراین برای تحقق این وعده الهی، باید بازگشتی به دنیا صورت گیرد تا در همین دنیا نصرت الهی درباره رسولان و مؤمنان محقق شود و شمشیر انتقام الهی بر فرق ستمگران فرود آید؛ (مغیثی،ص51)
بادقت نظر در روایاتی که در تفسیر این آیه وجود دارد، همین معنا به وضوح برداشت می¬شود؛ علی بن ابراهیم از جمیل نقل می¬کند که من آیه(إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ) را برای امام صادق خواندم.حضرت فرمود:به خدا سوگند! آن (تحقق این وعده الهی) در رجعت خواهد بود.آیا نمی¬دانی که بسیاری از پیامبران بدون آنکه در دنیا یاری شوند، کشته شدند و پیشوایانی بعد از انبیا نیز کشته شدند و یاری نشدند؟ آن(تحقق نصرت الهی در دنیا)در رجعت خواهد بود.(قمی،1367، ج2، صص 259و258)
و همچنین ابن قولویه در کامل الزیارات از ابی بصیر نقل می کند که امام باقر آیه کریمه (إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ) را قرائت کرد و فرمود:حضرت حسين بن على عليهم السّلام از جمله اين دسته بود و مورد كمك و نصرت قرار نگرفت پس از آن فرمود:به خدا سوگند كشندگان حسين بن على عليهما السّلام جملگى كشته شدند در حالى كه كسى خون آن حضرت را از ايشان طلب نكرد.(ابن قولویه، 1377،ص191)
د) خداوند فرموده : « وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون ؛ و ما تو را جز برای بشارت و بیم جهانیان نفرستادیم.» (سباء/51)همانگونه که از جهت اعتقادی روشن است نبوت پیامبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)عمومیت داشته و شامل همه عصرها و نسلها می شود، اما تحقق عینی این بحث و رسیدن پیام دعوت حضرت به همه مردم جهان هنوز محقق نشده است. بر روایات این دعوت در روز رجعت عینیت خواهد یافت، چنانکه امام محمد باقر(علیه السلام) می فرماید: این آیه در رجعت تحقق می یابد.(ضمیری، 1378، ص37)
ه) همچنین در سوره نور خداوند می فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ؛ خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده عمل صالح كردند وعده داده كه در زمين جانشينشان كند، چنانكه پيشينيان را جانشين كرد، و دينشان را كه بر ايشان پسنديده استقرار دهد، و پس از ترس و بيم ايمنشان گرداند؛ (تا) مرا بپرستند، و چيزى باين شريك نكنند، آنان كه پس از اين كافر شوند همانان از راه (خدا) بيرون‏اند.»(نور/ 55)
حديث هاى بسيارى اين آيه را به رجعت تفسير مى‏كند، با اينكه خود آيه هم صريح است و احتمال ديگرى ندارد، مگر اينكه معنى ظاهرش را بگردانند، و از حقيقتش بيرونش كنند، و البته اگر قرينه‏اى در كار نباشد، معناى حقيقى جمله را نبايد از دست داد اينجا هم كه قرينه‏اى نيست، و قبلا از طبرسى نقل كرديم كه آل پيغمبر (صلی الله علیه و آله) متفقا اين آيه را برجعت تفسير كرده‏اند، و (اگر كسى بخواهد آيه را بسلطنت حضرت قائم (عجل الله) بدون زنده شدن پيغمبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنين اوّل اسلام تفسير كند با ظاهر آيه ناسازگار است چون) فعلهاى مستقبل زياد (: جانشينشان كند استقرار دهد، ايمنشان كند، مرا بپرستند، شرك نياورند- يعنى در آينده-) و ضمير هاى جمع متعدد (كه افعال سابق را بطور جمع ذكر فرموده) و لفظ: جانشين كردن،استقرار دادن، ترس، ايمنى، پرستش و ساير تصريحات و اشارات هيچ‏يك با غير رجعت سازگار نيست؛ كسى كه از دنيا رفته و پشت يازدهمش سلطنت مى‏كند چگونه مى‏توان ترس و امن و جانشينى و تمكن و عبادت را به وى نسبت داد؟ علاوه تصريحهائى كه در حديثهاى آينده وارد شده هرگونه شك و شبهه‏اى را رفع مى‏كند.(حر عاملی،همان، ص75)
باید توجه داشت که رجعت عمومى نيست بلكه جنبه خصوصى دارد، تنها گروهى بازگشت مى‏كنند كه ايمان خالص يا شرك خالص دارند” ممكن است آيه 95 سوره انبياء: وَ حَرامٌ عَلى‏ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ‏؛ حرام است بر شهرهايى كه بر اثر گناه نابودشان كرديم كه بازگردند آنها هرگز بازنمى‏گردند» نيز اشاره به همين معنى باشد، چرا كه عدم بازگشت را در مورد كسانى مى‏گويد كه در اين جهان به كيفر شديد خود رسيدند و از آن روشن مى‏شود گروهى كه چنين كيفرهايى را نديدند بايد بازگردند، و مجازات شوند.(مکارم شیرازی، 1374،ج15،ص560)
و) در سوره سجده آیه 21خداوند می فرماید: « وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون؛ ما آنها را از عذاب نزديك اين دنيا قبل از عذاب بزرگ آخرت مى‏چشانيم، شايد بيدار شوند و باز گردند.»
مفسران شیعه در استناد برخی از آیات برای اثبات رجعت اختلاف نظر دارند. به گونه ای که در تفسیر قمی آمده: منظور از «عذاب الادنی» عذاب رجعت است و معنی قول «لعلهم یرجعون» این است که در رجعت بازگردند تا عذاب شوند. (قمی، همان، ج2، ص170)در مقابل در برخی از تفاسیر نیز ذیل آیه وارد شده که عذاب الادنی معانی گسترده ای دارد که از جمله اینکه منظور مصائب و درد و رنج ها و مانند اینهاست. اما اينكه بعضى احتمال داده‏اند منظور«عذاب قبر» يا « مجازات در رجعت» است، صحيح به نظر نمى‏رسد، زيرا با جمله « لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (شايد از اعمال خود باز گردند) سازگار نيست.(مکارم شیرازی، همان، ج17، ص159)
شیعه در عين اعتقاد به رجعت‏ كه آن را از مكتب ائمه اهل بيت علیه السلام گرفته است، منكران رجعت‏ را كافر نمى‏شمرد، چرا كه رجعت‏ از ضروريات مذهب شيعه است، نه از ضروريات اسلام، بنا بر اين رشته اخوت اسلامى را با ديگران به خاطر آن نمى‏گسلد ولى به دفاع منطقى از عقيده خود ادامه مى‏دهد. (همان ج15،ص560)
با توجه آنچه گفته شد می توان گفت که رجعت از عقايد قطعي شيعه است و بر اساس استنادی که به آیات قرآن شده شيعه معتقد است كه بعد از ظهور آقا حضرت ولي عصر (عجل الله) تعدادي از افرادي كه ايمان خالص داشتند و از نظر عمل، در يك مرحله بالايي بودند، و كساني كه نفاق را به حدّ أعلي رسانده‌اند، برمي‌گردند.
3.مستندات قرآنی مخالفان رجعت
همان¬گونه که طرفداران رجعت برای اثبات ادعای خود از آیات قرآن استفاده کرده¬اند منکران و مخالفان رجعت نیز متقابلا به آیاتی استناد کرده¬اند تا رجعت را مخالف پیام قرآنی قلمداد کنند. منکران رجعت با اشاره به قرآن از دو جهت، رجعت را رد کرده اند :
جهت اول به آیاتی پرداخته اند که به گمان آن ها رجعت را انکار کرده، وجو حیات دیگری در دنیا را نفی می کنند. در اصطلاح ما این گونه آیات با رجعت در تنافی هستند و اصل اشکال مطرح شده را تبیین می کنند .
جهت دوم به آیاتی مورد استناد مثبتین رجعت اشاره کرده، استناد آنان به این آیات را به منظور اثبات رجعت، مردود دانسته، یا توجیه کرده اند.
3-1.جهت اول
از نظر آن¬ها قرآن بر این مطلب دلالت دارد که هر کس به مرگ حقیقی بمیرد و روح از او خارج شود، دیگر تا روز قیامت به دنیا برنمی¬گردد. (بهمنی،1387،ص121، به نقل از کتاب اهل السنه و الشیعه بین الاعتدال و الغلو) و قول به رجعت، مستلزم تکذیب چیزی است که قطعا در آیات و احادیث ثابت شده از عدم رجوع مردگان به دنیا.(ابن عبدالوهاب، بیتا، ص32)
همچنین برخی نوشته اند: « نظریه بازگشت به دنیا بعد مرگ مخالف صریح با نص قرآن می باشد، این قول (رجعت) به خاطر دلالت آیات زیادی از کتاب باطل است.(قفاری، 1414، ج2،ص925)
الف) در سوره انبیاء خداوند می فرماید: « وَ حَرامٌ عَلى‏ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُون ؛ حرام است بر شهرها و آباديهايى كه (بر اثر گناه) نابودشان كرديم (كه باز گردند) آنها هرگز باز نخواهند گشت » (انبیاء/95)
این آیه از آیاتی ست که در و اثبات رجعت مورد استناد قرار می گیرد.
در آثار اهل سنت وارد شده این آیه، نفی رجعت است به دنیا، زیرا معنایش این است که ؛ حرام است بر هر قریه ای که به واسطه ی گناهانشان هلاک شدند، قبل از قیامت به دنیا برگردند.(همان، ص917)
در بیان این آیه تفاسیر مختلفی از جانب اهل سنت مطرح شده به طوری که برخی از مفسرین اهل سنت در مورد این آیه گفته اند: کلمه «لا» در «لا یرجعون» زاید و در حقیقت به این معناست: و محال است بر کسانی که هلاک کردیم، اینکه به دنیا بازگردند.(فخر رازی، 1420، ج22، ص185)
ب) خداوند متعال در قرآن می فرماید: « حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ (آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مى‏دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد مى‏گويد: پروردگار من! مرا باز گردانيد!.* شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم (به او مى‏گويند) چنين نيست، اين سخنى است كه او به زبان مى‏گويد (و اگر باز گردد برنامه‏اش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخى است تا روزى كه برانگيخته مى‏شوند. » (مومنون،99-100)
آلوسی ذیل این آیه گفته است: آیه بازگشت به دنیا را تعلیق بر محال کرده، همانند محال بودن دخول بهشت برای کافران، بنا بر قول خداوند:«حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياط » (آلوسی،1415، ج9،ص263)
وی در بخشی دیگر ضمن رد رجعت به وسیله آیات قرآنی می نویسد: چگونه می توان از آیات (مشخصا از آیه 83 نمل) اراده رجعت نمود، در حالی که در آیات قرآنی چیزی است که از چنین برداشتی ابا دارد و یکی از این آیات همین آیه 99 و 100 سوره مومنون است. آخر آیه در عدم رجعت به طور مطلق، ظهور دارد. زنده کردن بعد از میراندن و بازگرداندن به دنیا از اموری است که مقدور خداوند است و حتی دو حیوان قوچ هم در آن شک ندارند، اما کلام در وقوع آن است و اهل سنت و موافقان آن ها به چنین وقوعی قائل نیستند و چنین برداشتی را از آیات منع می کنند و حتی در رد رجعت به آیات زیادی استناد می کنند. (همان، ج10،ص237)
دهلوی نیز نوشته : « عقیدة رجعت، صریح در مخالفت کتاب است و در آیات زیادی از جمل آیه 99 و 100 سوره مومنون آن را باطل نموده است. شیعه نگوید: رجعت برای قصاص است، نه عمل صالح ( که در آیه به آن اشاره شده است)چرا که آخر آیه، به طور مطلق منع رجعت کرده است.» (دهلوی، ص503)
ج) اهل سنت برای رد رجعت به آیه 31 سوره یس استناد می کنند: « أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُون؛آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنها (به خاطر گناهانشان) هلاك كرديم، آنها هرگز به سوى ايشان باز نمى‏گردند. »
زمخشری در تفسیر خود ذیل این آیه می¬گوید: این آیه از آیاتی است که قول اهل رجعت را رد می کند.(1407، ج4، ص14) آلوسی نیز در تفسیر روح المعانی هم زبان با سایر مفسرین اهل سنت این آیه را ردی بر قول رجعت شیعیان می داند.(1407، ج12، ص7)
د) و از دیگر آیات مورد استناد بر رجعت اهل سنت است این آیه از آیاتی است که هم در اثبات رجعت و هم در رد آن به آن استناد شده است. خداوند در قرآن می فرماید : « قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيل؛ آنها مى‏گويند: پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى، اكنون به گناهان خود معترفيم، آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»
اهل سنت در تفسیر این آیه گفته اند: «اول بار، مرده بودند؛ پس آن ها را خلق کرد، سپس پس از به پایان رسیدن اجل، آن ها را می¬راند. زنده شدن هم یکی مربوط به خلق در دنیا ودیگری در زنده شدن در آخرت است. در ادامه می¬گوید: اگر قائل شویم به حیات دیگری در دنیا پس از حیات اول، لازم دارد سه حیات باشد و این خلاف چیزی است که در قرآن است.» (همان، ج4، صص155-154)
در جهت اول اهل سنت آیات دیگری را نیز برای اثبات مدعای خود که در واقع رد رجعت است بیان کرده اند که در این مجال به همین مقدار بسنده می شود حال به جهت دوم از این موضوع می پردازیم:
3-2.جهت دوم
الف) در آیه 83 سوره نمل خداوند می فرماید: « وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُون؛ به خاطر بياور روزى را كه ما از هر امتى گروهى را از كسانى كه آيات ما را تكذيب مى‏كردند محشور مى‏كنيم و آنها را نگه مى‏داريم تا به يكدگر ملحق شوند. »
آلوسی ذیل آین آیه می نویسد: «این آیه آن گونه که امامیه فکر کرده، بر رجعت دلالت نمی کند، بلکه نهایت چیزی که می توانند این است که ، آیه بر رجعت دروغ¬گویان یا روسای آن ها دلالت می کند. پس آیه دلالت بر اصل رجعت می کند، نه کیفیتی که امامیه می گوید. این آیه دلیل بر توبیخ مکذبان در قیامت است به خاطر جنایاتی که کرده اند. حمل آیه مذکور بر رجعت، این پیامد را دارد که مکذبین از عذاب سختی که در برزخ می-بینند، راحت شده، به دنیا بر می¬گردند.»(ج10، ص237)
برخی نیز گفته اند: « این آیه اشاره به حشر خاصی در قیامت دارد، زیرا دو گونه حشر در دنیا و دو گونه حشر در قیامت وجود دارد، حشر اول دنیایی مربوط به حشر یهود است به سوی شام، چنان که آیه دوم سوره حشر بر آن دلالت می¬کند. حشر دوم دنیای مربوط به علائم آخرالزمان است که گفته شده آتش باعث می شود مردم از مشرق به مغرب حشر کنند. نخستین حشر اخروی هم مربوط به حشر مردم بعد از قیامشان از قبور است که حشر عام است و حشر دوم اخروی، حشر خاص است که اهل بهشت به سوی بهشت و اهل دوزخ به سوی دوزخ محشور می شوند، که آیه مورد بحث بیانگر حشر دوم از آخرت است.»(جمیلی، بیتا، ج1، صص307-305)
ب) در آیات 17 تا 23 سوره عبس خداوند می فرماید: « قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ … * ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَه* ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ * كَلاَّ لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَه؛ مرگ بر اين انسان، چقدر كافر و ناسپاس است؟!… *بعد او را ميراند و در قبر پنهان نمود.* سپس هر زمان بخواهد او را زنده مى‏كند.*چنين نيست كه او مى‏پندارد، او هنوز فرمان الهى را اطاعت نكرده است. »
قفاری در مورد این آیات می¬گوید: « این که قمی در تفسیر خود گفته است، این انسان، امیرالمومنین است که آن چه را امر شد به جا نیاورد و به زودی برمی¬گردد تا آن را به جا آورد، این توهین است به امیرالمومنین، زیرا می¬رساند که او از اوامر الهی شانه خالی کرده که می¬خواهد در رجعت برگردد و به جا آورد. آیا با این سخن می¬خواهند امیرالمومنین را شبیه مشرکان قرار دهند؛ آن مشرکانی که در دین خدا بدعت گذاشتند و آن گاه که عذاب را دیدند، تمنای رجعت کردند.» (ج2، صص921-920)
ج) و از دیگر آیاتی که در این جهت اهل سنت به آن استناد کرده اند : « وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون؛ ما آنها را از عذاب نزديك اين دنيا قبل از عذاب بزرگ آخرت مى‏چشانيم، شايد بيدار شوند و باز گردند.»(سجده/21)
برخی در مورد این آیه می گویند: «حتی یک نفر از صحابه یا تابعین یا عالمان مورد اعتماد نگفته است که «عذاب الادنی»مربوط به رجعت است و تنها رافضه این را بیان کرده است. این عذاب، تفاسیر مختلفی دارد، از جمله: مصایب دنیا، اجرای حدود، قتل با شمشیر و… و هیچ یک از علمای سلف، آن را به رجعت نزده اند» (جمیلی، همان، صص309-308)
نتیجه
رجعت‏ از عقائد معروف شيعه است، كه بعد از ظهور مهدى عليه السلام و در آستانه رستاخيز گروهى از مؤمنان خالص وكفار و طاغيان بسيار شرور به اين جهان بازمى‏گردند. گروه اول مدارجى از كمال را طى مى‏كنند، و گروه دوم كيفرهاى شديدى مى‏بينند. این مساله در میان مذاهب اسلامی بخصوص اهل سنت مورد اختلاف واقع شده که و آرا و نظراتی مخالف شیعیان را قائل شده اند. هر یک از موافقین و مخالفین به آیاتی از قرآن استناد کرده اند . شیعیان در موضوع رجعت به دو دسته از آیات تمسک کرده اند که تعدادی از آن آیات موید رجعت در میان گذتشگان می باشدو برخی از آیات نیز بیانگر رجعت در آخرالزمان و در زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله می باشد. منکران و مخالفان رجعت نیز متقابلا به آیاتی استناد کرده¬اند تا رجعت را مخالف پیام قرآنی قلمداد کنند. این گروه با اشاره به قرآن از دو جهت، رجعت را رد کرده اند در جهت اول به آیاتی پرداخته اند که به گمان آن ها رجعت را انکار کرده، و حیات دیگری در دنیا را نفی می کنند. در اصطلاح ما این گونه آیات با رجعت در تنافی هستند و اصل اشکال مطرح شده را تبیین می کنند جهت دوم به آیاتی مورد استناد مثبتین رجعت، اشاره کرده، استناد آنان به این آیات را به منظور اثبات رجعت، مردود دانسته، یا توجیه کرده اند.


فهرست منابع
قرآن مجید، ترجمه ناصر مکارم شیرازی
1. ابن قولویه، جعفر بن محمد (1377). کامل الزیارات، ترجمه محمد جواد ذهنی تهرانی، تهران: انتشارات پیام حق.
2. ابن منظور، محمد بن مکرم (1414). لسان العرب (چاپ سوم). ج8، بیروت: دار صادر.
3. بهمنی، اصغر (1387)، پاسخ به شبهات رجعت، قم: زائر.
4. جمیلی، عبدالله ( ؟ )، بذل المجهود فی اثبات مشابهه الرافضه للیهود، ج2، مدینه المنوره: مکتبه الغرباء الاثریه.
5. حر عاملی، محمد بن حسن (1362)، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ترجمه احمد جنتی، تهران: انتشارات نوید.
6. رازی، فخرالدین (1420)، تفسیر الکبیر (چاپ 3). ج22، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
7. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1374). مفردات الفاظ قرآن(چاپ دوم) ترجمه غلامرضا خسروی، تهران ، نشر مرتضوی.
8. زمخشری، محمود (1407). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل(چاپ3). ج12و 4، بیروت: دارالکتاب العربی.
9. سبحانی، جعفر ( ؟ ). الملل و النحل، ج6، قم: موسسه نشر اسلامی.
10. سید محمود، آلوسی (1415). تفسیر روح المعانی، ج9و10، بیروت: دارالکتب العلمیه.
11. شیخ مفید (1413). اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، قم: الموتمر العالمی للشیخ المفید.
12. ضمیری، محمد رضا (1378). رجعت یا بازگشت به جهان، تهران: موعود عصر.
13. طباطبائی، محمد حسین (1374). تفسیر المیزان، (چاپ 5). محمد باقر موسوی همدانی،ج17، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین.
14. طبرسی، فضل بن حسن(1360). مجمع البیان، ترجمه مترجمان، ج18و21، تهران: انتشارات فراهانی.
15. طریحی، فخرالدین بن محمد (1375). مجمع البحرین (چاپ سوم). تهران : مرتضوی.
16. فیومی، احمدبن محمد (1414). المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر (چاپ دوم). قم:موسسه دارالهجره.
17. قفاری، ناصر بن عبدالله (1414). اصول مذهب الشیعه الامامیه الاثنی عشریه،ج2، بیجا: بینا
18. قمی، علی بن ابراهیم (1367). تفسیر قمی(چاپ4). ج2، قم : دارالکتاب.
19. مجلسی، محمد باقر (1403). بحارالانوار(چاپ دوم). ج53 و14، بیروت: داراحیاء التراث العربی .
20. مظفر، محمد رضا (1387). عقائد الامامیه(چاپ12). قم: انصاریان.
21. مغیثی، علیرضا (1391). رجعت از نگاه عقل و دین، تهران: نشر مشعر.
22. مکارم شیرازی، ناصر(1374). تفسیر نمونه، ج15 و 17، تهران: دارالکتب السلامیه.

 نظر دهید »

فعالیت های هفته کتاب سال 1396 کتابخانه مرکز تخصصی نور الزهراء( سلام الله علیها) ساری

01 اردیبهشت 1397 توسط نورالزهرا ساری

فعالیت های هفته کتاب سال 1396
کتابخانه مرکز تخصصی نور الزهراء( سلام الله علیها) ساری

1- نواختن زنگ کتاب
به مناسبت آغاز هفته کتاب و کتاخوانی، به منظور ترویج فرهنگ کتابخوانی زنگ کتاب با حضور استاد حوزه جناب آقای اسدی در مرکز تخصصی نور الزهراء(سلام الله علیها) نواخته شد.
2-برگزاری نشست معرفی و جمع خوانی کتاب
همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی کتاب «دشمن شناسی از دیدگاه قرآن از رحمت جعفری» در جمع طلاب معرفی و بخشی از کتاب به صورت گروهی مطالعه گردید.

3ـ برگزاری نشست شعر خوانی
جهت ترغیب طلاب به مطالعه کتاب های ادبی نشست شعر خوانی برگزار گردید؛ در این نشست سه نفر از طلبه های شاعر، بعد از اینکه توضیحاتی پیرامون سروده های خود بیان داشتند شعر های خود را خواندند.

4- برگزاری نشست رونمایی از کتاب و نشریه
به مناسبت هفته کتاب نشست رونمایی از کتاب های«معیار های روابط اجتماعی موفق از دیدگاه قرآن »، « ورزش از دیدگاه روانشناسی » ومجله تحقیقات کلامی مرکز تخصصی نور الزهراء(سلام الله علیها) رونمایی شد.

5- برگزاری نشست علمی با عنوان« خردورزی در معرفت دینی از دیدگاه علامه طباطبایی»
به مناسبت بزرگداشت علامه طباطبایی نشست علمی با حضور استاد حوزه و دانشگاه جناب آقای دکتر مهدوی برگزار گردید. در این نشست دکتر مهدوی به بیان شخصیت علمی و اخلاقی علامه پرداخت و گفت: علامه طباطبایی علا رغم مشکلات زیادی که در زندگی داشت توانست آثار ارزشمندی از خود به جا گذارد. وی همچنین خاطر نشان کرد: روش های معرفت دینی در طول تاریخ مختلف بود و بعد از رحلت پیامبر اکرم( صل الله علیه و آله) شیعه متد آغازین کسب معرفت دینی خود را کسب معرفت امام محور برگزید.و علامه طباطبایی یگی از بزرگان همین مکتب بود.

6- نشست نقد کتاب «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء»
به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی نشست نقد کتاب« آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء» از مهدی بارزگان با حضور استاد حوزه دکتر آقابابایی برگزار گردید.
دکتر آقابایی خاطر نشان کرد: هدف بعثت انبیاء در تعالیم اسلام تشکیل حکومت و سامان دهی نیازهای دنیوی و اخروی انسان هاست یعنی نگاه به بعثت انبیاء نگاه دنیا گرایانه و آخرت گرایانه می باشد در حالی که در این کتاب هدف بعثت انبیاء را در تنظیم روابط انسان با آخرت خلاصه کرده و در نگاه مولف کتاب اگر ما کار پیامبران را سامان دادن امور دنیوی بدانیم در واقع آن ها را تنزل داده ایم.پس نگاه ما به هدف بعثت انبیاء باید نگاه آخرت گرایانه باشد.

7- نشست با مولف کتاب
به مناسبت هفته کتاب نشستی با حضور مولف کتاب« ورزش از نگاه روانشناسی» جناب آقای اسدی برگزار گردید.آقای اسدی جایگاه علمی پژوهشگران را خیلی بالاتر از مدرس دانست و گفت: هدف از نوشتن مقاله باید تولید علم و یا گام نهادن در مسیر پیشرفت علمی باشد.
وی همچنین خاطر نشان کرد:برای شروع نویسندگی می توان داستان هایی از بزرگان، علما و شرح احادیث را به نگارش در آورد.

8- برگزاری نمایشگاه آثار علامه طباطبایی
به مناسبت زوز بزرگداشت علامه طباطبایی مجموعه ایی از آثار علامه جهت آشنایی طلاب با عقاید و نظرات علامه طباطبایی به مدت یک هفته به نمایش گذاشته شد.

9- برگزاری نمایشگاه نشریات کلامی
به منظور آشنایی طلاب با مقالات و تحقیقات کلامی و فلسفی نمایشگاهی از نشریات با این موضوعات در مرکز تخصصی برگزار گردید.

10-برپایی نمایشگاه کتاب با عنوان« آشنایی با منظومه فکری مقام معظم رهبری در نگاه کتب»
به منظور آشنایی طلاب با افکار و اندیشه های مقام معظم رهبری نمایشگاه کتاب به مدت دو هفته در سالن مدرسه برپا گردید که در این نمایشگاه کتا های تالیف شده از مقام معظم رهبری به نمایش گذاشته شد.


11- برگزاری ایستگاه مطالعه
به منظور ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی ایستگاه مطالعه در ورودی کتابخانه مدرسه برپا گردید.

12- تقدیر از کتابدار و کتابخوان برتر
به منظور تشوین طلاب به مطالعه کتاب و استفاده بیشتر از منابع کتابخانه ایی از دو کتابخوان برتر به همراه کتابدار مرکز تخصصی تقدیر به عمل آمد.
13- آموزش سامانه فراکاوش
به منظور دسترسی سریعتر طلاب به منابع موجود در سامانه فراکاوش نحوه جستجوی اطلاعات در این سامانه آموزش داده شد.

14- بازدید طلاب از کتابخانه مدرسه علمیه الزهراء(سلام الله علیها)
همزمان با هفته کتاب و به منظورآشنایی طلاب با با کتاب های موجود در کتابخانه ، شماری از طلاب از کتابخانه مرکز تخصصی نور الزهرا(سلام الله علیها) دیدن کردند.

15- بازدید از کتابخانه بنیاد مهدویت شهرستان ساری
به منظور آشنایی طلاب با کتاب، مقاله و تحقیقات با موضوع امام زمان(عج) و مهدویت شماری از طلاب از کتابخانه بنیاد مهدویت بازدید کردند.

16- بازدید از پژوهشکده ساری شناسی شهرستان ساری
به منظور آشنایی طلاب با مکان های تحقیقاتی و کتاب ها در موضوع تاریخی و اسلامی شماری از طلاب از پژوهشکده ساری شناسی دیدن کردند.

17- تهیه جزوه آموزشی به همراه برگزاری مسابقه
به منظور آشنایی و آگاهی طلاب با سخنان رهبری در ارتباط با قیام عاشورا، از مجموع سخنان رهبری با موضوع عبرت های عاشورا جزوه ایی تهیه گردید و در بین طلاب توزیع شد. همچنین جهت ایجاد انگیزه در طلاب مسابقه ای با طرح سوالاتی از متن جزوه برگزار گردید.

18- فضا سازی به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی
به مناسبت هفته کتاب و به منظور ترغیب طلاب به کتاب و کتابخوانی فضاسازی متناسب با هفته کتاب انجام گرفت.

19- دریافت کتاب اهدایی طلاب
به منظور ترویج فرهنگ اهدای کتاب با اطلاع رسانی و تشویف طلاب، کتاب اهدایی از طلاب دریافت گردید.

20-عضو گیری و تمدید عضویت رایگان طلاب
همزمان با هفته کتاب، عضو گیری و تمدید عضویت طلاب به مدت یک هفته در مدرسه رایگان بود که در طی این زمان طلابی که عضو نبودند عضو کتابخانه شدند و اعضای سابق کتابخانه عضویت خود را تمدید کردند.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مرکز تخصصی نور الزهرا ساری

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آموزشی
  • فرهنگی
  • مناسبتها
  • پژوهشی
    • اردوی علمی
    • بروشور و جزوه
    • مقالات
    • نشریه اندیشه کلامی
    • نشست علمی پژوهشی
    • همایش
    • کارگاه
    • کرسی آزاداندیشی

Random photo

برگزاری مراسم عزاداری آخر ماه صفر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس