آموزه های کلامی امام سجاد علیه السلام در مقابله با ظلم با تاکید بر باب چهارده صحیفه سجادیه
چکیده:
امام سجاد (علیه السلام ) ششمین امام معصوم برای تربیت جامعه، مضامین تربیتی را به خاطر شرایط سیاسی حاکم بعد از فاجعه عاشورا- که دوران اختناق شیعه بود- در قالب دعا بیان می کردند . “صحیفه سجادیه” از جمله کتابهایی است که حاوی این مضامین تربیتی است و دیدگاه های امام علیه السلام را بیان نموده است. یکی از این مضامین، “مقابله با ظلم” است که در دعای شماره 14 آن به طور خاص مورد توجه قرار گرفته و حاوی نکات بسیار مهمی می باشد. ایشان در این دعا در صدد معرفی ظلم و طرق مقابله با ظلم است. این مسئله به دلیل اهمیت و نقشی که در سعادت اخروی و دنیوی بشر دارد، شايسته توجه و عنايت بيشتري است و نقش تربیتی مهمی نیز برای انسان در پی دارد. انسان در زندگی روزمره خود در معرض ظلم قرار می گیرد و لازم است که از آموزه های کلامی برای مقابله با ظلم استفاده کند. تحقیق حاضر در صدد پاسخگویی به این سوال است که: ظلم و راه های مقابله از نظر امام سجاد علیه السلام چیست؟ این تحقیق در سطح توصیفی و با روش فیش برداری و مطالعه اسنادی و کتابخانه ایی انجام شده است. نتایج حاصله از این قرار است که: امام سجاد علیه السلام، استعانت به علم الهی و و قدرت الهی را مهمترین وسیله برای رهایی از ظلم می دانند، امام در این باب راه های استعانت را، بیان فرموده و اثرات آن را ذکر فرمودند، تا با تمسک به این راه ها در مقابل ظلم ایستادگی کرد.
کلید واژه:
ظلم، صحیفه سجادیه، استعانت، علم الهی ، قدرت الهی
مقدمه:
امام سجاد (علیه السلام ) در دعای شماره 14 “صحیفه سجادیه” ، به معرفی ظلم و طرق مقابله با ظلم پرداختند.
از آن جایی که اعتقاد به رسالت انسانهايى كه از سوى خداوند براى راهنمايى و هدايت بشر آمدهاند و امامت ائمه هدى (ع) براى استمرار اين هدايت الهى يكى از اركان دين دارى به شمار مىآيد. و از نظر قرآن كريم، همه انبيا و اولياى الهى رهبرانى هستند كه انسانها را بر آنچه مورد رضايت خداوند است، رهبرى و هدايت مىكنند و انسانها براى موفقيت خود بايد در تمام ابعاد زندگى به آنها اقتدا كنند و آنها را الگوى رفتارى قرار دهند. پس تمسک به بیانات امام سجاد علیه السلام که یکی از رهبران دینی ما هستند، در ابعاد زندگی ما نقش زیادی دارد. پس باید نگرشی عمیق در دعا های امام سجاد علیه السلام در مورد مباحث مرتبط کلامی داشت تا از این چشمه هدایت بهره ای به اندازه وسع بدست آورد، واین مباحث اخلاقی و تربیتی را در زند گی بکار برد. امام سجاد علیه السلام، در دعای 14 صحیفه سجادیه مصادیق ظلم را طغیان و سرکشی، همچنین غرور و غفلت می داند. سپس راههای مقابله را آن را مطرح می کند. از این رو در این تحقیق به راه های مقابله با ظلم از منظر امام سجاد علیه السلام با تاکید بر باب 14 صحیفه سجادیه پرداخته شد، تا آموزه های کلامی امام را درمورد مقابله با ظلم بیان گردد.
تحقیق حاضر در صدد پاسخگویی به این سوال است که: ظلم و راه های مقابله از نظر امام سجاد علیه السلام چیست؟ این تحقیق در سطح توصیفی و با روش فیش برداری و مطالعه اسنادی و کتابخانه ایی انجام شده است.
در این تحقیق ابتدا به مفهوم شناسی، در مورد کلمه ظلم پرداخته شده است و بعد بیانات امام سجاد علیه السلام در باب چهاردهم، که شیوه مقابله با ظلم ، از طریق استعانت به علم الهی و قدرت الهی، پرداخته می شود، و امام روش استعانت به علم الهی، در مقابله با ظلم، را بیان می کنند و اثر این استعانت را، امید وار بودن مظلوم، به یاری خداوند می دانند.
تعریف واژه ظلم
ظلم( مصدر عربی) در لغت به معنای قرار دادن چیزی در غیر جای خودش خود، ستم، ستم کردن و بی داد آمده است. (سیاح، احمد،۱۳۳۰ه.ش). ابن فارس گفته است ظلم دارای دو معنی اصولی است: ۱ - تاریکی و سیاهی ۲- چیزی را از ستم در غیر موضوع خود نهادن. (قریب، محمد،۱۳۶۶ه. ش ) همانطور که شخص در تاریکی چیزی را نمیبیند در حال ستم کردن هم مثل اینکه در تاریکی فرو رفته نمیتواند درک حقیقت کند و بطور کلی میتوان گفت ظلم به معنای ستم و گذاشتن چیزی در غیر محل آن است. ( رامپوری، ۱۳۶۳ )
بیشتر آنچه در آیات و روایات، و عرف مردم ذکر میشود معنای اخص ظلم، مراد است. (نراقی ، 1378ش) پس اصطلاح معروف «ظلم» به معناى رعایت نکردن حق است. در این تعریف، حق جایگاهى محورى دارد. علماى اخلاق، ظلم را به اعتبار کسانیکه هر یک به نوعى حقى بر انسان دارند، به انواعى تقسیم کردهاند: ظلم به خدا، ظلم به خود و ظلم به دیگران. ظلم در تمام این موارد، به معناى عدم مراعات حقوقى است که انسان در برابر آنها مسئول است.
بنابراین ظالم به کسى میگویند که خود را به سپاسگزارى از نعمتهاى بیشمار الهى و مراعات تکالیف شرعى ملزم نمیداند و در برابر تواناییها و استعدادهایش مسئولیتى احساس نمیکند و از سویى حقوق دیگران را نیز پایمال میکند. (علیزاده ، 1389ش).
طرح بحث
از منظر امام سجاد علیه السلام با استعانت به علم و قدرت الهی می توان، با ظلم مقابله کرد. ایشان در این باب از دعا یادآور می شوند، با توجه به مباحث اعتقادی و کلامی می توان بامشکلاتی همچون ظلم مقابله کرد . با توجه به راه کار هایی که امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه بیان گشت، می توان به این نکته دست یافت ، که امام در بیاناتشان الهام آور کلام وحی هستند. گویا در صدد کاربردی کردن مباحث کلامی در زندگی روزمره و در هر عصر و زمان هستند، از جمله کاربرد مباحث کلامی و اعتقادی، مقابله با ظلم در هر عصر وزمانی می باشد، و امام یادآور آثار و فواید این توجه به مباحث کلامی و اعتقادی می شوند، تا با بیان این نکات، جنبه ترغیبی، در مومنین ایجاد کنند، که یادآوری همه جانبه معارف کلامی و اعتقادی در مقابله با ظلم راه گشاست، و باعث رشد و تکامل آدمی می شود..
1. استعانت به علم الهی از منظر امام سجاد علیه السلام در مقابله با ظلم
امام سجاد علیه السلام در بند اول از باب چهاردهم می فرمایند: « ای خدایی که سرگذشت حال پریشان ستم دیدگان بر تو پنهان نیست.» و امام در بند دوم از همین باب می فرمایند:« و ای خدایی که داستان آنها به شهادت گواهان نزد تو نیازمند نیست.» ودر بند پنجم از همین باب می فرمایند: « تو ای خدای من! بر ستم ها و هتک حرمت هایی که از فلان ستمگر به من رسیده کاملا آگاهی» (الهی قمشه ای ، 1386)
در همه ی بند های ذکر شده از امام در باب چهارده، اشاره به این مطلب داشته که، خداوند به همه ی نیات و رفتارهای انسان علم و آگاهی کافی دارد و کوچکترین اعمال و نیات آدمی در نزد او پوشیده نیست و در نزد خداوند حاضراست و خداوند در شهادت بر ظلم ها یی که انسان به خود و دیگری می کند کافی است. و توجه به این نکته ضروری است وقتی انسان بداند تمام اعمال و نیاتش نزد خدا حاضر و معلوم است و خود را در محضر خداوند بداند، این یک شیوه بسیار موثر در مقابله با ظلم به خویشتن و ظلم به دیگران می باشد.
امام سجاد علیه السلام در باب چهاردهم روش استعانت به علم الهی، در مقابله با ظلم را بیان می کنند و مصادیق این استعانت را، که شامل، علم خدا به عاقبت ظالم و علم خدا به ظلم ظالم است، بر می شماردند. و اثر این استعانت جستن را، امید وار بودن مظلوم به یاری خداوند می دانند.
خداوند در آیات الهی می فرمایند که با آگاهی و علم همه جانبه و دقیق خود نسبت به هر گونه گناه و ظلمی چه به خود و چه به دیگران اشراف دارد و دامنه این علم الهی هم در دنیا و هم در آخرت می باشد، و فردی که در معرض ظلم به خود یا به دیگران قرار می گیرد باید بداند که خداوند او را در دنیا و آخرت رسوا خواهد کرد پس استعانت به علم الهی انسان را متذکر می کند تا مرتکب ظلم به خود و دیگران نشود و اگر هم مظلوم واقع شود با تمسک به علم الهی و توکل به او، خداوند او را با راههای مختلف یاری می کند، تذکر این نکته ضروری است که همه چیز در پیشگاه خدا حاضراست و او به ما علم و احاطه دارد.
خداوند در قرآن می فرماید: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ الْسِنَتُهُمْ وَ ايْديهِمْ وَ ارْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ؛ روزی که زبانها و دستها و پاهایشان بر ضدّ آنان به آنچه میکردهاند، گواهی دهند. و از روایات استفاده میشود که همة اعضای بدن هر کدام به نوبة خود بر اعمال دنیوی آنان گواهی میدهند. » «وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْء ؛ به پوستهای بدن-شان گویند: چرا بر ضدّ ما گواهی دادهاید؟ گویند: خدایی که هر چیزی را به سخن درآورده ما را نیز گویا کرده است. » آن روز ظالمان، حسرت زده اظهار ندامت و پشیمانی میکنند، ولی دیگر چه جای حسرت و پشیمانی است.
قرآن میفرماید كه روز قیامت «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا كَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً»(كهف/49) پروندهای بازمی شود، مجرم نگاه به پروندهاش میكند میگوید: این چه پروندهای است؟ که ریز و درشت كارهای من را ضبط كرده است.»
امام سجاد علیه السلام در باب چهار دهم مصادیق این استعانت جستن را، که شامل علم خدا به عاقبت ظالم و علم خدا به ظلم ظالم است برمی شمرند، تا مظلوم بداند که خداوند به ظلم هایی که به او شده آگاهی دارد و عاقبت و فرجام بد ظلم در دنیا و آخرت همراه ظالم است. و ظالم بداند که خداوند به همه ی افعال و نیاتش آگاه است و هیچ را ه فراری از فرجام کار خود در دنیا و آخرت ندارد.
با توجه به بیانات امام سجاد علیه السلام در بند اول از باب چاردهم، که می فرمایند: « یا من لا یخفی علیه انباء المتظلمین؛ ای خدایی که سرگذشت حال پریشان ستم دیدگان بر تو پنهان نیست.» باید دانست که اثرات اعمال آدمی چه ظلم به خود باشد یا ظلم به دیگری بدون تردید به دنبال آدمی است و خداوند علم به معالیل افعالمان نسبت به خودمان و دیگران دارد و آفريدگار جهان، همه هستى را بر اساس عدالت آفريده، خود عادل مطلق است و هرگز كمترين ستمى به آفريدگان روا نمىدارد. به همین خاطر خداوند در قرآن هر گونه ظلمی را نکوهش می کند. انَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ؛ ذَرَةٍ خداوند (حتى) به اندازه سنگينى يك ذرّه هم ستم نمىكند »( نساء،آيه40 )» همچنین میفرماید: « وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ؛ خداوند ستمگران را دوست ندارد » (سوره هود،آيه18 )
واژه «ظلم» و مشتقات آن در بسيارى از آيات قرآن مطرح و مورد نكوهش قرار گرفته و گوياى آن است كه اين پديده شوم تا چه حد زشت و مورد خشم خدا و خردمندان است. همچنين پيام همه آن آيات نورانى به پيروان راستين قرآن اين است كه تلاش كنند هرگز آلوده به ستمگرى نشوند و آن را از دوست و دشمن، دريغ دارند.
انسان مؤمن و خردمند همواره بايد در مرز عدالت گام بردارد و در محل كار و منزل و محلّه، نسبت به همكاران، فرادستان و فرودستان، همسر و فرزندان، همشهريان و همكيشان و همنوعان، كمترين ستمى روا ندارد چنانكه بايد به افكار و انديشههاى متعالى و فرهنگ و آداب و رسوم انسانى پايبند باشند. حتى حق ندارد نسبت به مواهب طبيعى، حيوانات وحشرات و ساير پديدهها ستم روا دارد، چرا كه هر گونه ستمگرى با اسنانيت، شرافت، جوانمردى، ديانت و ديگر فضايل انسانى در تضادّ است و سرشت پاك آدمى آن را بر نمىتابد و فرجامى جز دوزخ قهر الهى ندارد. «انَّا اعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ ناراً احاطَ بِهِمْ سُرادِقُها؛ ما براى ستمگران آتشى تهيه ديدهايم كه سراپردهاش از هر سو بر آنان احاطه دارد.» (سوره كهف، آيه 29)
در کتاب حیات بخش و آسمانی قرآن کریم آیات زیادی در باره ظلم آمده است، خداوند عزیز در قرآن با ذکر عاقبت فرعون و فرعونیان، سرانجام کار ستمگران را به مخاطبانش گوشزد نموده و فرموده است: «فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ[قصص/ ۴۰] ما نيز او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم، اكنون بنگر پايان كار ظالمان چه شد؟»
فرعونیان بخاطر ظلم هایی که مرتکب شدند، لعنت الهی را در دنیا و آخرت برای خود خریده و خود را از یاری الهی در آخرت محروم کردند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ و ما آنها را پيشواياني كه دعوت به آتش (دوزخ) ميكنند قرار داديم، و روز رستاخيز ياري نخواهند شد» (قصص/ 41 )
خداوند با اینکه آیات زیادی از نشانه های قدرت خود را توسط حضرت موسای کلیم به فرعون نشان داد، اما فرعون تا آخرین لحظات عمر خود به سرکشی و ظلم خود ادامه داد و برای دستگیری بنی اسرائیل به تعقیب آنان پرداخت، هنگامی که حضرت موسی با همراهانش به رود نیل رسیدند، فرمان الهی صادر شد که عصای خود را به دریا بزن، دریا شکافته شد و راهی برای عبور باز شد، حضرت موسی با همراهان از رود نیل عبور کردند، وقتی فرعون و لشکریان کاملا وارد رود نیل شدند، خداوند آنان را به کیفر ظلم و ستمشان، غرق نمود. و آنها را مایه عبرت آیندگان قرار داد.
امام سجاد علیه السلام در بند دوم از باب چهاردهم می فرمایند:« و یا من لا یحتاج فی قصهم الی شهادات الشاهدین؛ و ای خدایی که داستان آنها به شهادت گواهان نزد تو نیازمند نیست.» (الهی قمشه ای ، 1386)
امام در این فراز تاکید می دارند که، همه ی ظلم هایی که انسان به خود و دیگران می کند، خداوند به آنها شاهد و ناظر است و در روز قیامت، خداوند بر ای شهادت دادن به ظلم ها، کافی است. و در قرآن هم آیاتی آمده، و به ظالم هشدار می دهد، این که ظالم، گمان نکند که خدا به افعال ظالمانه اش علم ندارد. « وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلا عَمَّا يَعمَلُ الْظّالِمُونَ انَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فيهِ الابْصارُ مُهْطِعينَ مُقْنِعي رُؤُسِهِمْ لا يَرْتَدُّ إلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ افْتِدَتُهُمْ هُواء» (سوره ابراهيم، آيه41 و 42 ) «گمان مكن كه پروردگار، غافل است از كرده ظالمان و ستمكاران نه چنين است، و اين مهلتي كه به ايشان داده به جهت آن است كه عذاب و سزاي عمل ايشان را به روزي اندازد كه در آن چشمها به كاسه سر ميجهد. و همه مردمان در آن روز شتابان خواهند بود. يعني از حيراني و سرگرداني آرام و سكون نخواهند داشت و به هر طرف خواهند دويد. و چشمهاي ايشان باز خواهد ماند، و قدرت نخواهند داشت كه چشمهاي خود را به هم گذارند. و دلهاي ايشان از شدّت خوف و فزع، پريده خواهد بود و از عقل و هر چيزي خالي خواهد بود».
خداوند سبحان در جای دیگر می فرمایند: « وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا اي مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ؛ زود باشد بدانند آنان كه ظلم و ستم كردند، كه بعد از موت بازگشت ايشان به كدام مكان خواهد بود»( سوره شعراء، آيه 227 ) و در آیات قرآن داریم که هدف از مهلت و استدراج ظالمان را بیان می کند: «وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ؛ و آنان که آیات ما را تکذیب نمودند، آنان را تدریجاً از جایی که نمیدانند غافلگیرمیکنیم و به آنان مهلت میدهیم که تدبیر و نقشة من سحت استوار است (و گریزی از آن نیست)» «استدراج» در این آیه به این معناست که ظالمان را تدریجاً و اندک اندک به هلاکت میرسانیم. اصل آن از «درج» به معنای «تا کردن نامه یا لباس» است. به این اعتبار، مرگ و هلاکت را نیز «درج» گفتهاند، زیرا طومار زندگی را درهم میپیچد؛ و اینکه استدراج را مقیّد کرد به راهی که خود آنان نفهمند، برای این است که بفهماند این نزدیک کردن آشکار نیست، بلکه در همان سرگرمی به تمتّع از مظاهر زندگی مادی مخفی است و در نتیجه ظالمان با زیاده روی در ظلم و معصیت، پیوسته به سوی هلاکت نزدیک میشوند. پس میتوان گفت: استدراج تجدید نعمتی بعد از نعمت دیگر است، تا بدین وسیله التذاذ به آن نعمتها ایشان را از توجّه به وبال کارهایشان غافل سازد.. امام علی علیه السلام می فرمایند: « اگر ظلم به كسی بكنی، خدا دشمن توست. » (علی ابن ابی طالب، دشتی، 1379،نامه 53)
2. استعانت به قدرت الهی از منظر امام سجاد علیه السلام در مقابله با ظلم
امام سجاد علیه السلام در این باب از دعا می فرمایند، که با توجه داشتن به به قدرت الهی و افاضه الهی می تواند در مقابله با ظلم به رشد و تکامل انسانی و معنوی دست یابد. از جمله مواردی که در مقابله با ظلم، می تواند ااثر تکاملی بر فرد و باز دارندگی ظلم داشته باشد، مانند: خداوند با افاضه اش، حسن رفتار نسبت به ظالم، را برایش جلوه دهدو همچنین با مصونیت یافتن روح از ارتکاب حالات نفسانی ظالم، مومن تکامل یابد و ظالم مایوس گردد و با توجه به قدرت الهی از خداوند بخواهد که رفتارش از امتثال رفتاری با ظالم، مصونیت یابد ، و با متصل شدن به سرشمه خوبی ها و قدرت الهی بتواند به روحی پرورش یافته دست یابد و در مقابل ظلم بایستد نه این که مومن هدفش را گم کند و ضعیف شود. و امام اثرات استعانت به قدرت خدا را بر می شمرند که، شفا یافتن سینه بر درد درونی کینه و غضب و فرونشاندن خشم و قدرت الهی بر عوض دادن به مظلوم می باشد. و امام عوض دادن به مظلوم از جانب خدا را به دوصورت، مورد عفو الهی قرار گرفتن و شامل لطف خدا شدن می دانند.امام سجاد با بیان این نکات، می خواهند، مومنین را به معارف کلامی و اثرات آن متذکر کنند تا توجه مومنین به معارف اعتقادی هرچه بیشتر گردد.
در ديدگاه اسلام، انسان از استعدادهاى ارزندهاى برخوردار است كه اگر آنها را از قوّه به فعل رساند، جايگاه واقعى خويش را در نظام هستى به دست مىآورد و بر بسيارى از آفريدهها برترى مىيابد و نماينده خدا در زمين مىشود، آنگاه در بستر تكاملى خود، آهنگ پرواز به عالم ملكوت مىكند و قرب الهى را مىطلبد و همواره تلاش مىكند تا به انديشه و عمل خويش، رنگ خدايى بزند و طبيعى است كه با چنين آرمان والايى اسير و زبون قدرتهاى زر و زور و تزوير نمىشود و آنچه براى او اهميت دارد، سلوك در راه رسيدن به معشوق و اجراى فرامين اوست و مىيابد كه هيچ كس جز خدا و اولياى الهى، حق فرمانروايى بر انسان را ندارد؛(الهامی نیا، بی تا ، اخلاق سياسى، ص196 )چرا كه قرآن فرموده است: «اطيعُوااللَّهَ وَ اطيعُواالرَّسُولَ وَ اولِىالْامْرِ مِنْكُمْ؛ از خدا اطاعت كنيد فرمان پيامبر و اولوالامر را اجرا كنيد » نساء، آيه 59 از اين رو، مؤمن، تنها به قانون خدا گردن مىنهد و هيچ قانون و دستور ديگرى را به رسميت نمىشناسد و زير بار آن نمىرود.
انسان با انديشه توحيدى در مىيابد كه خرد و كلان هستى در اختيار خداست؛ هر چه و هر كه را بخواهد موجود يا نابود مىكند، به هر كس بخواهد مىبخشد و از هر كس كه بخواهد مىستاند، هر كس را بخواهد عزت مىبخشد و هر كه را اراده كند، بر خاك مذلّت مىنشاند. آل عمران، آيه 26 بنابراين، معنا ندارد كه انسان موحّد پيش غير خدا گردن كج كند، دست نياز ببرد يا چيزى بطلبد يا زور بشنود و دم بر نياورد.
قرآن مجيد بطور مكرّر بر اين نكته ظريف تأكيد كرده كه خداوند با خدايى خويش- كه خالق و مالك همه آفريدههاست- به اندازه سر سوزنى به كسى ظلم نمىكند: « قُلْ مَتاعُالدُّنْيا قَليلٌ وَالْاخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِاتَّقى وَلا تُظْلَمُونَ فَتيلًا؛ بگو كالاى دنيا اندك و سراى آخرت براى كسى كه تقوا پيشه كند، بهتر است و شما به اندازه رشتهاى (كه در شكاف هسته خرماست) ستم نمىبينيد! »( نساء، آيه 77) حال كه خدا چنين است، جز او چه حقى دارد كه بر بندگان او ستم روا دارد و يا آنان را خوار و برده خود سازد؟
مهمترين باور دينى، ايمان به خدا و يكتاپرستى است. توحيد و خداپرستى موجب مىشود نگرش فرد به همه هستى و زندگى انسان، هدف دار و معنادار باشد و در رفتار با انسجام، زمر، 29 و بقره 156وحدت رويه و آرامش عمل كند. رعد، 28 و فتح، 4باور به خدا، همه رفتارها و زندگى خانوادگى را به سوى كسب رضايت خداوند سوق مىدهد. انعام، 162فردى كه خدا را ناظر بر اعمال خود و همراه خود مىداند حديد، 4و او را حتى از رگ گردن قاف، 195 نيز به خود نزديكتر مىبيند، تلاش مىكند در برخورد با اعضاى خانواده و انجام وظايف خانوادگى، رضايت او را جلب نمايد توجه به عدالت خداوند و اين كه هيچ گونه ظلم را روا نمىدارد نساء، 40 و حق هيچ موجودى را ضايع نمىكند (كهف، 30)
انسان مؤمن اداره جهان و همه تغيير و تحولات هستى را در تصرف خداوند و در احاطه اراده او مىداند و در رويارويى با مسائل زندگى توكل و اعتماد به چنين خدايى باعث تقويت اراده و تأثير كمتر عوامل مخل روانى شده و در كوشش براى حل آن مسائل و رسيدن به تعادل و سازگارى، تواناتر مىگردد و چنان كه نبود توكل بر خدا اراده فرد را تضعيف نموده، روزنههاى اميد و موفقيت را بر روى او مىبندد و او را از تلاش و جديت كافى باز مىدارد. در نتيجه وضع از آنچه هست، به مراتب بدتر و بغرنجتر مىشود. داشتن حالت تسليم و رضا در برابر مقدرات الهى از ديگر آثار ايمان و اعتقاد به خداوند است هنگامى كه فرد باور داشته باشد كه همه رويدادهاى جهان هماهنگ با مشيت، اراده، قضا و قدر و اذن و تأثيرى است كه در اسباب و علل وقوع حوادث قرار داده است « لا قوة الا باللَّه» كهف، 39، و تنها خداوند است كه به مصالح انسانها، آگاهتر است و بلكه نسبت به خودشان نيز خيرخواهتر است. «انا اعلم بما يصلح عليه امر دين عبادى المؤمنين»« فانى انا اللَّه الرحمن الرحيم» اصول كافى، ج 3، ص 100 و 101 از همه حوادث تلخ و شيرين برداشت و تفسير درست و منطقى خواهد داشت و به همه آنها به عنوان آزمونهاى الهى خواهد نگريست كه او بايد از همه اين آزمونها پيروز و سربلند بيرون بيايد.( الهامی نیا بي تا)
امام سجاد علیه السلام، طرق استعانت به قدرت الهی در مقابله با ظلم را بصورت مراحل جلوگیری از ظلم در استعانت به خدا، که کم کردن و میسر نکردن ظلم ظالم و باز داشتن و ناتوان کردن ظالم بر ظلمش و مشغول شدن ظالم به ظلمش اشاره می کنند. و همچنین امام سایر مصادیق دیگر این استعانت را، که، استعانت به قدرت خدا بر جلوه کردن حسن رفتار نسبت به ظالم و مصونیت یافتن روح از ارتکاب حالات نفسانی ظالم و مصونیت یافتن رفتار از امتثال رفتاری با ظالم بیان می کنند و اثرات استعانت به قدرت خدا بر یاری اش را بر می شمرند که، شفا یافتن سینه بر درد درونی کینه و غضب و فرونشاندن خشم و قدرت الهی بر عوض دادن به مظلوم می باشد و امام عوض دادن به مظلوم از جانب خدا را به دوصورت، مورد عفو الهی قرار گرفتن و شامل لطف خدا شدن می دانند.
خداوند عزيز و بىنياز، به منظور كمك به عزّت و كرامت انسان و نگهدارى او از سقوط در ورطه «بيخودى»، «ستمپذيرى» و «دريوزگى»، اولياى خويش را برانگيخت تا در اوج عزّت و سرفرازى، نمونه عينى آزاد منشى و بزرگوارى باشند و راه عملى آزاد زيستى، شجاعت و اعتماد به نفس را به مردم بياموزند و آنان را در برابر امواج سهمگين مصيبتها و مشكلات و غارت و هجوم جهانخواران مدد رسانند؛ سيره آن بزرگواران، بدون استثنا، تربيت انسانهايى آزاده و بزرگمنش بود و در هيچ يك از رهنمودها و دستورالعملهاى آنان، راهى براى انظلام و استرحام، بازنمانده است تا دستاويز بزدلان، مرفّهان و خشكه مقدّسان دنيا طلب باشد!
وقتى پيروان حضرت موسى عليه السلام، مورد تعقيب فرعونيان قرار گرفتند و در ساحل دريا غافلگير و محاصره شدند، نزديك بود به ذلّت اسارت و تسليم تن دهند ولى آن رادمرد الهى، با بصيرت و توكّل بر خدا، از شكستن روحيه آنان جلوگيرى كرد و روح استقامت و اميد را در ايشان دميد؛ در قرآن مجيد مىخوانيم: «فَلَمَّا تَراءَ الْجَمْعانِ قالَ اصْحابُ مُوسى انَّا لَمُدْرَكُونَ قالَ كَلَّا انَّ مَعِىَ رَبّى سَيَهْدينِ؛ چون آن دو گروه (موسويان و فرعونيان) همديگر را ديدند، ياران موسى گفتند: «ما در محاصره قرار گرفتيم.» موسى گفت: «هرگز! يقيناً پروردگارم با من است و بزودى مرا راهنمايى مىكند.»(الهامی نیا، بی تا، اخلاق سياسى، ص: 200 و شورى، آيات 61- 62 )
رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله با اينكه در بيشتر سالهاى رسالت از سوى دشمنان داخلى و خارجى مورد حمله و اذيت قرار گرفت، ولى هرگز سخن يا حركتى كه بوى تسليم و استرحام دهد، از او صادر نشد؛ آن بزرگوار، همواره تلاش مىكرد استقلال شخصيت و آزادگى خويش را حفظ كند، نه تنها از دشمن، بلكه از دوست هم درخواستى نكند. و نيز به پيروان خويش فرمود: «اسْتَغْنُوا عَنِ النَّاسِ وَ لَوْ بِشَوْصِ السِّواكِ؛ از مردم بىنيازى بجوئيد، گر چه به يك تكّه چوب مسواك باشد»( شيخ طوسى، بی تا، ج 2، ص 41، )
در دوران 250 ساله امامت نيز در همه ابعاد، خط 23 ساله نبوت تداوم يافت و امامان عليهم السلام همان سنّت جاويد پيامبر (ص) را ادامه دادند و با سخن وسيره صحيح خويش به تربيت انسانهايى والا همّت گماشتند و كوشش كردند كه آنها را مستقل، متكى به خويش و آزاده بار بياورند؛ اميرمؤمنان صلوات اللَّه عليه به آنان مىفرمود: « ساعتى خوارى به يك عمر عزّت نمىارزد.» (آمدی، 1366، ج 4، ص 133 ) همچنين با شهادت خود نيز مكتب سرافرازى و آزادگى را براى بشريت بنيان نهاد.( الهامی نیا ، بی تا، اخلاق سياسى، ص201 ) رسول اكرم صلى الله عليه و آله می فرمایند:«هيچ طاعتى نيست كه پاداشش زودتر از صلهرحم برسد و مجازاتى سريعتر از مجازات ظلم و قطعرحم نيست.» ( پاینده، 1324، ح ۲۳۹۸ )
امام سجاد علیه السلام در بند هفتم می فرمایند: واحسن علیه عونی بلکه یاری و اعانت مرا بر او در نظرش نیکو ساز. (الهی قمشه ای ، 1386) امام به این نکته اشاره می کنند حتی در مواقعی که مظلوم هستید سعی کنید تا ظالم را یاری کنید ، همانطور که ما در تعالیم معصومین داریم که به مظلوم و ظالم یاری رسانید، منظور از یاری رساندن به مظلوم و ظالم این است که، از حقوق مظلوم دفاع کرد و ظالم را از ظلم به خودش و دیگران باز داشت.
امام به نکته ظریفی اشاره کرده اند و می گویند این یاری کردن را در نظر ظالم نیکو جلوه ده، یاری که در آن هدفی جز خیر خواهی، برای خودش و مظلوم، چیز دیگر نیست، چون ظالم در درجه اول به خودش ظلم می کند، بعد این گناه را در حق دیگران می کند.
امام در این فراز به این نکته اشاره می کنند، زمانی این یاری رساندن به ثمر می نشیند، که نصرت الهی به این فعل تعلق گیرد و با افاضه الطاف الهی بر قلب ظالم، این یاری رساندن به او، در نظرش نیکو آید.
امام سجاد علیه السلا م در بند هفتم از باب چهاردهم می فرمایند: خدا یا مرا از ارتکاب حالت نفسانی ظالم مصون بدار. (الهی قمشه ای ، 1386) امام در این فراز از دعای خویش به بعد روحی ظالم اشاره می کنند که از الطاف و هدایت و رحمت الهی بدور است اشاره کرده اند واین حالات نفسانی که در ظالم یا از روی جهل یا غفلت از یاد خدا بوجود آمده ممکن است که به دیگران سرایت کند. انسانی که اهل بصیرت و خدا جو باشد در مقابله با ظلم به این نکته باید توجه کند، تا حالت روحی ظالم در او موثر نباشد و او را به ورطه ضلالت نکشاند. انسان در مقابله با ظلم برا ی مصونیت رو ح خود از ظلم، باید از نهان خانه دل خود شروع کرده و مواظبت کند و با بصیرت و هوشیاری گام بردارد تا حالات روحی ظالم با مکر و حیله شیطان در روانش زیبا جلوه نکند. اگر کسی به ما ظلم کرد؛ ما هرگز قصد ظلم به او را نداشته باشیم. زیرا ما هم مثل او می شویم ظالم. امام على عليه السلام می فرمایند:« هر كس دلسوز خود باشد به ديگران ظلم نمىكند» (آمدی،1366، ج ۵، ص۲۳۱، ح۹۱۶۴ )
امام سجاد علیه السلام در بند هفتم از باب چهاردهم می فرمایند: افعاله خدا یا مرا ازامتثال رفتاری با ظالم مصون بدار. ( الهی قمشه ای ، 1386) امام سجاد علیه السلام در این فراز از دعا به بعد خارجی ظالم که رفتار ظالمانه می باشد اشاره کرده اند در فراز دیگر این بند از امتثال حالت نفسانی ظالم که بعد درونی ظالم بود بیان گشت و در فراز دیگر به بعد رفتاری و خارجی ظالم اشاره می فرمایند. یک مومن در مقابله باظلم به این نکته باید توجه کند که از درون جان خود ودر رفتار خود از هرگونه امتثال با درون و بیرون ظالم، خود را محفوظ و مصون بدارد، و این مصونیت یافتن را با استعانت از قدرت الهی باید جست، تا با افاضه و نظر لطف پروردگار به آن نایل آید. امام على عليه السلام می فرمایند: « هر كس خودش را جز به نعمت بهشت بفروشد، براستى كه به خويشتن ظلم كرده است.»(آمدی،1375، ج۵، ص ۴۵۸، ح۹۱۶۴ ) امام على عليه السلام می فرمایند: «عادل ترين مردم كسى است كه با كسى كه به او ظلم كرده با انصاف رفتار كند.»( آمدی ،1375، ص 394 ، ح 9104 )
نتیجه گیری:
با توجه به معنای لغوی ظلم، که ستم کردن است، و معنای اصطلاحی ظلم، که ستم کردن را شامل ظلم به خود و دیگران و ظلم به خدا، می داند. برای مقابله با مصادیق ظلم باید به وسایل هدایت الهی متمسک شد، و یکی از راه ها تمسک، توجه به قرآن و بیانات امامان معصوم علیهم السلام، از جمله امام سجاد علیه السلام می باشد.
برای ذیل به این مقصود، به برررسی باب چهارده صحیفه سجادیه پرداخته شد. وآموزه های کلامی امام در مقابله با ظلم بیان گشت. در این تحقیق راههایی که امام برای مقابله با ظلم، بیان داشته اند، از جمله مهمترین مباحث کلامی می باشد ، امام سجاد علیه السلام، استعانت به علم الهی و و قدرت الهی را مهمترین وسیله برای رهایی از ظلم می دانند، که هر کدام از این استعانت، دارای مصادیق و اثراتی می باشد. با توجه به بیانات امام سجاد علیه السلام، مقابله با ظلم از طریق استعانت به علم وقدرت الهی میسر می گردد. و در مقابله با ظلم باید به مقابله با مصادیق ظلم، که ظلم به خود و خدای خود و ظلم به دیگران است توجه داشت. و با اتخاذ آموزه های کلامی امام به این هدف نایل آمد.
منابع:
قرآن
نهج البلاغه، ترجمه دشتی
صحیفه سجادیه، ترجمه مهدی الهی قمشهای
ابن بابویه صدوق، معانى الاخبار، کتابخانه آستان قدس رضوی، مشهد مقدس، بیتا
آمدی ،ابوالفتح ،غررالحكم، ص456 ناشر دارالکتاب اسلامی،قم،1375
آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ، مکتب اعلام اسلامی، 1366 ش
پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، سازمان انتشارات جاویدان، ۱۳۲۴ ش.
خمینی، روح الله، صحیفه نور، تهران، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361 ش.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1374 ش.
رامپوری، محمد بن جلال الدین؛ غیاث اللغات، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳، چ اول، ص۵۶۹.
سیاح، احمد؛ فرهنگ جامع، تهران، کتابفروشی اسلام،۱۳۳۰ه.ش، ج۳ و۴، ص۵۵
شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، مکتب اسلامی، تهران ، بیتا
علاءالدین، علی بن حسام، كنز العمال، موسسه فرهنگی دار الحدیث، قم، 1374 ش.
علیزاده، مهدى، اخلاق اسلامى (مبانى و مفاهیم)، دفتر نشر معارف، قم، چاپ اول، 1389ش
فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى، المحجة البیضاء فى تهذیب الإحیاء، اسلامی، چاپ چهارم، 1376ش
قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، دارالکتاب اسلامی، تهران، 1371 ش.
قریب، محمد، فرهنگ لغات قرآن، تهران، انتشارات بنیاد، ۱۳۶۶، ج۱، ص۷۱۳
کلینی، محمد بن یعقوب، ، اصول کافی، انتشارات دار الاسلامیه، بیجا، 1372 ش.
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار، مسجد مقدس صاحب جمکران، قم، 1386 ش.
مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، دار الکتب، قم، 1389 ش.
مکارم شیرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام على بن ابى طالب(ع)، چاپ اول، 1377ش
نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص ۴۷۵، هجرت، قم، چاپ ششم، ۱۳۷۸شماره یک
الهامىنيا، يوسفيان، حسينى اخلاق اقتصادى، [نرم افزار اخلاق اسلامی]
الهامینیا، اخلاق سياسى، [نرم افزار اخلاق اسلامی]