برگزاری کرسی آزاداندیشی با موضوع " برهان لطف بر وجوب امامت و اشكالات معتزله به صغرای این برهان
در تاريخ 12/2/1396 كرسي آزاد انديشي تحت عنوان برهان لطف بر وجوب امامت و اشكالات معتزله به صغرای این برهان با حضور جمعي از اعضای انجمن پژوهشی سطح 3 مرکز تخصصی نورالزهرا (س) برگزار شد، در اين كرسي خانم مريم اسماعيلي حيدر به عنوان استاد ارائه کننده، خانم صاحبه سلماني به عنوان استاد منتقد و خانم خاتمي به عنوان داور اين كرسي، به طرح بحث و بررسي اين موضوع پرداختند.
در ابتدا سركار خانم اسماعیلی حیدر ، بیان داشتند که از دیدگاه متکلمین قاعده لطف آن است که به سبب آن ، مکلف به طاعت نزدیک و از معصیت دور می شود و در قدرت مکلف بر انجام دادن تکلیف ، موثر نیست و به مرز اجبار نیز نمی رسد. این قاعده علاوه بر اثبات وجوب نصب امام دراثبات مسائل دیگرمثل نبوت ، امرونهی، وعده و وعیدو…نیز به کار می رود. و صغرای اين قاعده که عبارت است از (( امامت لطف است)) با وجود اينكه مورد اتفاق علماي شيعه مي باشد مورد اشكالاتي از سوي مخالفان قرار گرفته است . سپس سركار خانم سلماني به عنوان استاد منتقد با طرح مقدمه اي به پنج اشكال مهمي كه معتزله براين برهان وارد كردند پرداخت. در اينجا به خلاصه اي از اين اشكالات اشاره مي گردد:
اشكال اول: قاعده لطف، مربوط به مصالح ديني است در حالي كه مصالح مترتب بر رهبري به معناي عام آن كه مورد قبول عقلاي بشر است، مصالح دنيوي، مثل: برقراري امنيت، عدالت اجتماعي و حل و فصل مشكلات و… است.
اشكال دوم: لطف آن است كه در حق همه مكلفان لطف باشد در حالي كه امامت براي همه افراد بشرف لطف نيست، زيرا در ميان انسان ها كساني هستند كه اگر به حال خود رها شوند چه بسا بيشتر احكام الهي را رعايت كنند تا اين كه از آنان خواسته شود از فرد خاصي تبعيت نمايند، چه بسا در اين صورت طغيان نمايند.
اشكال سوم: اگر امامت لطف است بايد عموميت داشته باشد چرا كه امامت از الطاف عمومي است. لازمه عموميت لطف اين است كه در حق خود امام نيز لطف باشد، ولي اين فرض، باطل است، زيرا به تسلسل در امامت مي انجامد.
اشكال چهارم:اگر لطف بودن امامت بدان جهت است كه در گرايش مردم به طاعت و دوري گزيدن آنان از معصيت نقش موثري دارد، لازم است در هر شهر و دياري رهبري براي مردم قرار داده شود و لازمه آن تعدد امام در يك زمان است؛ در حالي كه اجماع مسلمانان براين است كه امام در هر زمان، بيشتر از يكي نيست.
اشكال پنجم: در صورتي مي توان گفت، امامت در حق مكلفان لطف است كه باعث شود مكلفان طاعت را از آن جهت كه طاعت الهي است انجام دهد و معصيت را از آن جهت كه معصيت الهي است ترك كند نه به خاطر ترس از مجازات هايي كه در صورت تخلف به دست امام به مكلفان وارد مي شود. بنابراين امامت اگر هم لطف باشد لطف در امور دنيوي خواهد بود؛ نه لطف در امور اخروي و تقرب به خداوند. .
در ادامه سركار خانم اسماعيلي حیدر به پاسخگويي به اشكالات مطرح شده ، پرداخت. که خلاصه این پاسخ ها به شرح ذیل می باشد.
پاسخ اشكال اول: در اين که حکومت و رهبري عادلانه و با کفايت، زمينه ساز آسايش و رفاه مردم و تامين منافع و مصالح دنيوي آنان مي گردد، شکي نيست، ولي برقراري عدالت و امنيت در جامعه و دفاع از حقوق مظلومان و ضعيفان، صرفاً منافع و مصالح دنيوي به شمار نمي رود. بلکه از مهم ترين مصالح ديني است. به نص قرآن کريم، يکي از اهداف بعثت پيامبران الهي (عليه السلام) برقراري عدل و قسط در زندگي بشر است: ليقوم الناس بالقسط؛ اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود: از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيدم که فرمود: هر امتي که از حقوق ضعيفان دفاع نکند و حق آنان را از توان گران باز نستاند، بهره اي از از قداست ندارد.
پاسخ اشكال دوم: اولاً :همين اشکال بر لطف بودن نبوت نيز وارد خواهد بود، زيرا پذيرش رهبري پيامبران براي کساني از مردم سنگين بود و به کفر و طغيان گرايش پيدا کردند
ثانياً: اصولاً بايد لطف هاي نوعي و عمومي را از لطف هاي فردي و خاص، جدا کرد نبوت و امامت، وعد و عيد و امر به معروف و نهي از منکر و نظائر آنها، لطف هاي عمومي و نوعي است؛ يعني اموري است که با توجه به صفات عمومي بشر، مي تواند زمينه ساز هدايت بشر باشد.
ثالثاً: ممکن است در هدايت برخي از انسان ها، لطف هاي ويژه اي نيز در کار باشد و اين لطف هاي خاص، نسبت به افراد مختلف، متفاوت خواهد بود، ولي بحث کنوني ما، درباره چنين الطافي نيست.
پاسخ اشكال سوم: موضوع لطف، مطلق مکلف يا تکليف نيست، بلکه مکلفي است که زمينه فساد و انحراف در او وجد داشته باشد و مي دانيم که چنين شرطي در امام وجود ندارد، زيرا يکي از شرايط امام، عصمت است. پس امام تخصصات از قاعده لطف بيرون است و بي نيازي امام از امامي تخصصا، از قاعده لطف بيرون است و بي نيازي امام از امامي ديگر، موجب تخصيص قاعده لطف امامت نمي شود. لطف نبوت نيز در حق ديگران است، نه در حق خود پيامبر.
پاسخ اشكال چهارم: تعدد امام، با صفات ويژه اي هم چون عصمت، منع عقلي ندارد، ولي دليل نقلي و اجماع بر وحدت امام دلالت مي کند، بر اين اساس، لازم است در هر شهر، رهبر الهي وجود داشته باشد، ولي امام الکل، يکي بيش نيست. او افراد شايسته اي را به عنوان والي براي مناطق مختلف تعيين مي کند. در نتيجه، امام الکل از دو طريق (بي واسطه و با واسطه) به رهبري امت اسلامي مي پردازد. اين روش در عصر پيامبران الهي (عليه السلام) و در ميان عقلاي بشر به کار گرفته شده است
پاسخ اشكال پنجم: اولا: اگر اين اشکال بر لطف بودن امامت وارد باشد، بر ديگر اقسام لطف مانند پاداش، کيفر، سلامتي، بيماري، توان گري و فقر…. و نيز وارد خواهد بود. زيرا همه اين موارد، لطف در حق مکلفان است و در ايجاد انگيزه در آن براي انجام طاعت و ترک معاصي، موثر است؛ با اين که مکلف براي دريافت پاداش يا فرار از عقوبت طاعات را بر مي گزيند و از معصيت پرهيز مي کند.
ثانياً: خوف از مجازات دنيوي يا اخروي و طمع در پاداش هاي دنيوي يا اخروي که لطف در حق مکلفان است. از قبيل داعي بر داعي است؛ يعني فرض اين است که مکلف، به خداوند ايمان دارد و اطاعت از او را بر خود لازم مي شمارد، اما ممکن است تحت تاثير غرائز واقع شود و به جاي اطاعت از خداوند بر مي انگيزد؛ هر چند ممکن است اين گزينش، به خاطر به دست آوردن منافع دنيوي يا اخروي و يارهايي از مضرات دنيوي يا اخروي باشد.
در پايان مباحث مطرح شده ، داور محترمه سرکار خانم خاتمی ، بيان داشت كه پاسخ هايي كه استاد ارائه کننده مطرح مي كند هم جزء دلايل عقلي و هم جزء دلايل نقلي مي باشد كه حتي مخالفين هم نمي توانند منكر آن شوند و علاوه بر پاسخ هاي داده شده ذكر دو نكته ي ديگر در تكميل اين پاسخ ها بسيار مهم است به اينكه اولاً: قاعده لطف مبتني است بر حكمت خداوند و حكمت الهي آن را به روشني اثبات مي كند به گونه اي كه نفي اين قاعده مستلزم نفي صفت حكمت الهي مي باشد در حالي كه اين صفت از سوي مخالفان نيز پذيرفته شده است.ثانياً : اگر بگوييم قاعده ي لطف به دلايلي كه مخالف مطرح مي كند در اثبات وجوب امامت كارآمد نيست ، در اين صورت بايد گفت اين اشكال بر اثبات وجوب نبوت به واسطه قاعده لطف نيز مطرح است در حالي كه مخالفان، قاعده ي لطف را در اثبات وجوب نبوت نیز جاري مي دانند.